معلمی که مجبور به دست فروشی شد
روایت شرافت معلمی که به جرم مطالبه گری و عشق به فرزندان این مرز و بوم، مجبور به دست فروشی شد
در سفر نوروزی به بوشهر، در حال قدم زدن و دیدن بساط دست فروشان، ناگهان چهرهی آشنایی توجهم را به خود جلب نمود که در کنار بساط فروش کفشهایش نشسته بود…..
ابتدا تصور کردم که اشتباه میکنم
آخر مگر میشود؟!
جلوتر رفتم تا مطمئن شوم. متاسفانه درست حدس زده بودم
– ببخشید شما آقای عمرانی هستید؟
– با نگاهی آمیخته با ادب و نزاکت، متین و محجوب پاسخ داد: بله، خودم هستم.
تعجب را در لحن کلامم دریافته بود.
– کفش میخواهید در خدمتم.
پرسیدم: آقای عمرانی شما و بساط کفش فروشی؟!
(البته از حکمی که به ناحق و ناعادلانه برایش صادر شده بود باخبر بودم، اما تصور این که حاصل زحمات معلمی دلسوز و عدالت خواه، آن هم به جرم مطالبهگری و دفاع از حق و حقوق خود و همکاران و دانش آموزانش چنین باشد برایم بسیار سخت بود).
با لبخندی گرم و دلنشین پاسخ داد: پس از سالها معلمی، برای گذران زندگی و کسب روزی حلال، بساط کفش فروشی به راه انداختم.
خود را معرفی کردم که از استان فارس برای گذراندن تعطیلات به بوشهر آمدهام و این که چقدر از دیدارشان خوشحال شدم.
با اصرار فراوان من را به منزلشان دعوت نمودند و من با شرمندگی پذیرفتن دعوتشان را به زمانی دیگر موکول کردم.
آری، چهرهی نام آشنای جامعه معلمان کنشگر و فعالین صنفی محسن عمرانی، معلم شریف و آزاداندیش و حق طلبی که پس از سالها معلمی، از جفای نامردان روزگار برای گذران زندگی بساط کفش فروشی پهن نموده و سرافراز و محکم و راست قامت در پی کسب روزی حلال از این راه بود. (معلمی که به هیچ قیمت شرافتش را نفروخت، معلمی که زندگیاش را وقف کودکان کار و بی سرپرست و دانش آموزان بی بضاعت کرده) مرا بیش از پیش به این فکر فرو برد که جای بسی تاسف برای کشور و حکومتی است که شان و منزلت و جایگاه معلم را قدر نمیداند و شرم بر کسانی باد که با احکام ناعادلانه، این قشر دلسوز و زحمتکش را مورد ظلم قرار میدهند. اما آن ها فراموش کردهاند که:
دائما یکسان نباشد حال دوران
و من، در این اندیشه که من و دیگر معلمان همین رتبه بندی غیرقابل قبول را نیز مدیون تلاشها، زحمات و هزینههایی هستیم که فعالانی چون محسن عمرانی متحمل گردیدند، درحالی که بسیاری از این فعالان، خود از این رتبه بندی محروم شدند.
پی نوشت: محسن عمرانی از اعضای هیئت مدیره کانون صنفی معلمان استان بوشهر، به اتهام شرکت در مطالبه گری معلمان و عضویت در کانون صنفی معلمان استان بوشهر توسط هیئت تخلفات اداری بوشهر به ناحق به کسر یک سوم کل حقوق محکوم گردیده است.
۶ فروردین ۱۴۰۲