مشکل آموزش و پرورش، وزیر نیست
مشکل وزارت آموزش و پرورش ایران، وزیر نیست که با تغییر آن بتوان تغییری در شرایط فرهنگی کشور ایجاد کرد. مشکل عمدهای که در این زمینه خود را نشان میدهد نگاه معیوب نظام سیاسی به این وزارتخانه است؛ نگاهی که بر اساس آن تربیت شدگان این نظام آموزشی باید طابقالنعل بالنعل پیرو نظام سیاسی باشند و با آن هیچگونه زاویهای نداشته باشند…./
آموزش و پرورش در سه دهه اخیر، بیش از آن که وزارتخانهای برای تربیت کادر اداره کشور به نظر برسد در نگاه برخی متولیان کشور به «معضل» شبیهتر است تا یک نهاد ساختاری. رفتوآمد دولتها و تغییر پیدرپی وزرای این وزارتخانه عریض و طویل هیچ تغییری در وضعیت آن ایجاد نکرده است؛ چنانچه تغییرات دولتها و متولیان امور نظامی هیچ تاثیری در وضعیت صنعت هستهای و موشکی کشور ایجاد نکرده است. این مقایسه از آن نظر انجام شده تا مشخص شود که وضعیت کنونی آموزش و پرورش کارنامه جمهوری اسلامی است، نه دولتهای سازندگی، اصلاحات، بهار، تدبیر و امید و دولت سید محرومان. (البته این گزاره سبب پوشاندن ضعفهای ساختاری دولت سید ابراهیم رئیسی نخواهد بود؛ دولتی در که نیمه راه بارها با فشار افکار عمومی، نمایندگان مجلس و هواداران خود مجبور به ترمیم خود شده است.)
با این گزاره است که مشکلات آموزش و پرورش کشور دیگر به ضعف و ناکارآمدی وزیر یا دولت متبوع او تقلیل نمییابد. نظام سیاسی کشور نشان داده است که آموزش و پرورش ایران، جایگاهی متناسب با آنچه که در نظامهای سیاسی پیشرفته جهان از آن برخوردار است، ندارد و یا دستکم نسبتی با شعارهای فرهنگی و اخلاقی نظام سیاسی کشور ندارد. از همین منظر نیز روسای جمهور چند دهه اخیر برای نشاندن مهرههای خود در وزارتخانههای کلیدی کشور همواره از آن به عنوان کارتی برای بازی و معامله با جناحها و نهادهای قدرتمند کشور استفاده کردهاند. از این رو همیشه وزارت آموزش و پرورش وجهالمصالحه بازیهای سیاسی قرار میگرفته است. از همین منظر انتخاب وزیر برای این وزارتخانه مهم بیش از آن که تابع ملاکهای بنیادی باشد، با ملاکهایی سیاسی و جناحی صورت میگرفت. همین موضوع سبب میشد که معمولا وزیر انتخاب شده با ملاکهای مورد نظر معلمان، اهالی فرهنگ و دانش هماهنگ نباشد و بیش از آن که مدافع وضعیت زیردستان خود باشد، مدافع نظام سیاسی و جناح متبوع خود باشد.
این وضعیت روز گذشته بهتر خود را نشان داد. در حالی که وزیر ناکارآمد آموزش و پرورش کناره گرفتهبود، این وزارتخانه در اطلاعیهای تهدیدآمیز خطاب به دانشآموزان دختر – که هنوز نتوانسته است امنیت آنها را در کلاسهای درس تامین کند – اعلام کرد که « از ارائه خدمات آموزشی به معدود دانشآموزانی که قوانین و مقررات پوششی در مدارس را رعایت نکنند، معذور خواهد بود.» این در حالی است که در طول ۴ دهه اخیر این دستگاه عریض و طویل امکان فرهنگسازی را به گستردهترین شکل ممکن در اختیار داشته است، اما با وجود دهها وزیر از جناحهای مختلف سیاسی در این امر مهم ناتوان بوده است. اتفاقی که به خوبی نشان دهنده این وضعیت است که مشکل وزارت آموزش و پرورش ایران، وزیر نیست که با تغییر آن بتوان تغییری در شرایط فرهنگی کشور ایجاد کرد. مشکل عمدهای که در این زمینه خود را نشان میدهد نگاه معیوب نظام سیاسی به این وزارتخانه است؛ نگاهی که بر اساس آن تربیت شدگان این نظام آموزشی باید طابقالنعل بالنعل پیرو نظام سیاسی باشند و با آن هیچگونه زاویهای نداشته باشند. مسالهای که با بررسی اعتراضات سال گذشته و مسمومیتهای مشکوک سریالی در مدارس دخترانه به برخی گمانهزنیها مبنی بر دست داشتن نظام سیاسی در این مسمومیتها دامن زد و رسانهها و مراجع رسمی را وادار به توضیح در این باره کرد.
با این تفاصیل مشخص است که با وجود این نگاه معیوب به آموزش وپرورش، تغییر وزیر که سهل است، تغییر دولت نیز نمیتواند برای این وزارتخانه ورشکسته نتیجهبخش باشد./ همدلی
۱۶ فروردین