جنبش زن زندگی آزادی و پیوند آن با جنبش کارگری
زنان با وسیع کردن خاستگاه جنبش زن زندگی آزادی در ایجاد همبستگی با کارگران و پیوند دادن مادری با مشکلات کودکانی که مورد حملات شیمیایی در مدارس هستند و جنبش دانشجویی مسئله خود را در دیگر بخشهای مختلف اجتماعی مطرح و میتوانند مطالباتشان را وسیعتر کنند. …/
به مناسبت روز جهانی کارگر
فتانه عبدالحسینی_عضو گروه مطالعات زنان_ اردیبهشت ۱۴۰۲
اگر به جایگاه شغلی زنان ایرانی توجه کنیم، نام کمتر زنی به عنوان مدیر ارشد در هولدینگها یا شرکتهای بزرگ مطرح شده است. از وجود زنان به واسطه خالی بودن جایگاهشان در نظام سیاسی، در بخشهای اقتصادی هم جلوگیری شده.
در این بین میتوان به زنانی اشاره کرد که در فرایند اشتغال توانستهاند در نظامهای حقوق بگیر دولتی و خصوصی مشغول به کار شوند. از معلمان، کارگران و افراد شاغل در نظام پزشکی کشور گرفته تا بخش خصوصی که شامل خدمات و بازار است. زنانی که با تمام تبعیضهای موجود به سختی وارد بازار کار شده و ماندهاند.
با توجه به کنار گذاشته شدن زنان از مدیریت کلان در جامعه، آنها به طبقات پایینتر جامعه رفتهاند و چنانچه از آمارها میتوان دریافت در تمام زمینههای فقر زنان جلوترند. زنانی که به واسطه شغلشان مزدبگیر بودهاند از دوگانه زن بودن و شاغل بودن رنج بردهاند. آنهایی که شاغل نبودند در خانه بدون دستمزد و حقوق بازنشستگی و سالمندی سالهای عمرشان را سپری کردهاند. هرچند که در قانون دریافت مهریه و نفقه از حقوق زنان برشمرده شده است، ولی به دلیل شرایط پیچ در پیچ مردسالاری در جامعه و محاکم قضایی عملا زنان زیادی از این بخش اقتصادی هم جا ماندهاند.
بنابراین طیف گسترده زنان چشمشان به نانی است که کارفرمایان به سرپرستان خانواده پرداخت میکند، که میتواند خود یا اعضای خانوادهشان باشد. از این رو زنان بهتر میتوانند با طبقه کارگر به لحاظ قانونی و هم به لحاظ اقتصادی همزادپنداری کنند. با آنکه جنس تبعیضها متفاوت است ولی بیتوجهی به اقشار آسیبپذیر از طرف حکومت در سالهای طولانی نوعی حس همدردی را ایجاد کرده است.
در جنبش ژینا جوانان و زنان بسیاری در حال مقاومت برای بازپسگیری حق بر بدن خود در خیابانها هستند. حضور زنان در معابر و خیابانهای بسیاری از شهرها بدون حجاب مورد نظر حکومت تداعیکننده این معنی است. زنانی که با پرداخت هزینههای بسیار در خیابان ماندهاند و با اشکال مختلف در حال اعتراض به نظام تحمیلی موجود هستند. ادامه این مقاومتها با حمایتهای اجتماعی امکانپذیر خواهد بود.
اکنون که زنان در خیابانها برای بازپسگیری تن خود قیام کردهاند، در این برهه از زمان، نیاز است که آگاهانهتر عمل نمایند و خاستگاههایشان تنها در حد تن نماند. زنان میتوانند با اعلام همبستگی با دیگر اقشار، همدلی اجتماعی در عرصههای گوناگون را دریافت کنند.
زنان با مطرح کردن کف مطالباتشان، حمایت از جنبش کارگری، حمایت از کودکانشان در مدارس و جوانها در دانشگاهها، با نشان دادن حساسیتشان به پدیدههای اجتماعی، میتوانند در عرصههای مختلف حضور پررنگتری داشته باشند.
زنان بدون حجاب اجباری به خیابانها میآیند تا از مرزهای ایدئولوژیکی که سالها بر آنها اعمال شده است بگذرند و بتوانند خود را به عنوان انسان کامل بدون واسطه با جنس دیگر در خیابانها اثبات کنند. فرو کاستن جنبش زن زندگی آزادی تنها با خلعسلاح کردن قدرت ایدئولوژیک حکومت در مبارزه تن زنانه کافی نیست. ممکن است این توهم ایجاد شود که کشتهشدگان این جنبش فقط برای آزادی بدن به خیابان آمدند!
زنان با وسیع کردن خاستگاه جنبش زن زندگی آزادی در ایجاد همبستگی با کارگران و پیوند دادن مادری با مشکلات کودکانی که مورد حملات شیمیایی در مدارس هستند و جنبش دانشجویی مسئله خود را در دیگر بخشهای مختلف اجتماعی مطرح و میتوانند مطالباتشان را وسیعتر کنند.
حمایت زنان از کارگران در واقع بخش پنهان رویکرد زنان از منافع خود است. از این رو زنان با پیوند دادن خود به جنبش کارگران؛ میتوانند در نگه داشته شدن و پویاتر شدن نهادهای مدنی در ایران کمک کنند. زنان میتوانند با حمایت از کارگرانی که برای درخواستهای صنفی خود در اعتصاب هستند به آنها یاری رسانند. به این واسطه جنبش زن زندگی آزادی میتواند به خواستههای خود عمق و معنای بیشتری ببخشد.
کانال علمی مطالعات زنان
۱۱ اردیبهشت