به جرم حقیقت
آنیشا_اسداللهی طی حکم ابلاغ شده به ۵ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده است. او در واکنش به خبر اعدام #مجید_رضا_رهنورد متن زیر را به اشتراک گذاشته بود و همین متن مصداق تبلیغ علیه نظام و محکومیت به زندان شده است….
“دوران کودکیم رو پیش مادربزرگم، مریم خانم گذروندم. خیاط بود، سید بود، به قول خودش سید دوگوهره. تو شهر همه میاومدن پارچه رو براشون قیچی کنه. میگفتن سیده دستش برو داره اما نمیگفتن پس چرا وضع خودش اینطور بود. خودش ولی میگفت سر اذان قیچی میزنه تا اومد داشته باشه، یعنی واسه وقت اذانه که دستش برو داره. بهم میگفت سر اذان هر آرزویی کنی اجابت میشه اما تا برسه به خدا طول میکشه ولی مثل برق برمیگرده. عاشق اذان بود یک رادیو قدیمی سونی داشت که خش زیاد میگرفت ولی رو اذان که میرفت صدا شفاف میشد. میگفت معجزه اذانه البته به غیر از روزای بارونی. میگفت وقتی دوره شاه یکسالی زندان بود با صدای اذان خودشو آروم میکرد. اذان هم فقط با صدای موذن زاده یا آقاتی..به مازنی میگفت صدای موذنی که بعد اومدن آخوندا اذان گفته، شنیدن نداره. سر اذان که میشد نخودچی کشمش یا نقل و شکلات میگذاشت تو جا نمازش و قبل شروع نماز بهم میداد. من رو هم اینطوری عاشق اذان کرد. دنیای کوچک من، دنیای آرزوهای کوچک من دیگه به اذان بند بود. دلم خوش بود آرزوهام تو راه لابد گیر کردن که نرسیدن اون باالا. مریم بیگم نوه اش رو عاشق صدای اذان کرد و رفت. خوشحالم که خیلی زود رفت و ندید با اذان آرزوهاش چه کردند. رفت و ندید یا شاید نخواست ببینه با صدای اذان غنچههای نشکفته ما رو پرپر کردن. ندید کاری کردند صدای اذان هیچ اومدی نداشت که بچههامون رو هم ازمون گرفت. رفت و اون صورت نازنین مجیدرضا رهنورد رو ندید، اسم محسن شکاری رو نشنید که اگه بود قسم میخورم اولین نفر دم زندان اسمشون رو فریاد میزد. رفت و ندید و تنها دلخوشیش به این دنیای بیانصاف رو از دست نداد.
۲۶ اردیبهشت