ننگ بر جمهوری اعدامی!
با خواندن این روایت از نحوه به خاک سپردهشدن مجید کاظمی، از متهمان اعدامشده خانه اصفهان نمیتوان در مقابل سرازیرشدن اشکها مقاومت کرد. و چه غریبانه پیکر بیجانشان را به آغوش خاک دادند، بدون اینکه مادر و پدر و خانواده بوسهای بر صورت فرزندشان بزنند و صورت او را ببینند. …
«یک منبع نزدیک به خانواده مجید کاظمی گفته است: «ساعت ۶ صبح از زندان دستگرد اصفهان با برادر مجید تماس گرفتند. گفتند همین الان به زندان بیا، و به هیچ کس هم در این مورد اطلاع نده.
برادر مجید با عجله و اضطراب، بدون خبر دادن به اعضای خانواده، به سمت زندان میرود. به محض رسیدن به زندان، گوشی و ماشین او را میگیرند و خبر می دهند که با اذان صبح مجید را اعدام کردیم. برادر مجید را با ماشین نیروهای امنیتی و به همراه پیکر بیجان او به سمت یکی از دور دست ترین گورستانهای اطراف اصفهان در منطقه “حبیب آباد” میبرند. جسد را با زور و فشار، در قبری جا میکنند که برای او کوچک بود. بعد از دفن مجید، تازه تلفن همراه برادر را به او میدهند و اعلام میکنند، حالا به خانواده خبر بده. برادر مجید با شوک و حیرت با خانواده تماس گرفته، به خانواده خبر را داده و گفته اصلا نمیدانم اینجا کجاست. فقط میدانم، بعد از “باغ رضوان” است. خانواده خود را به قبرستان حبیب آباد، در یکی از دور دستترین نقاط اطراف اصفهان رساندند. حتی به آنها اجازه سوگواری بر سر مزار داده نشد و با ضرب و شتم نیروهای امنیتی از آن جا رانده شدند.
تازه در ساعات نزدیک ظهر، که خانواده به خانه برگشته بودند، یک مامور با آنها تماس گرفته و گفته حالا می توانید به مزار بیایید. به هیچ کس هم اطلاع ندهید و تنها خودتان اجازه حضور بر سر مزار را دارید.»
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲