یتیمشدن دوباره
سرنوشت غم انگیز کودکان بهزیستی : .. مربیان صلاحیت ندارند. گاهی خبرهایی شنیده میشود که به بچهها تعرض کردهاند. چرا این مراکز دوربین ندارند؟ راهروی یک مدرسه از اول تا آخر پر از دوربین است اما جایی که چندین نوجوان کنار هم زندگی میکنند، دوربین ندارد؟ …/
گزارش روزنامه هممیهن از زندگی ترخیصشدههای بهزیستی و مسائلی که آنها را درگیر میکند
زهرا جعفرزاده
🔹کودکان بهزیستی ۱۸ ساله که میشوند، از درودیوار زمزمه خداحافظی میشنوند و وجودشان میلرزد. نه پای رفتن دارند، نه تاب ماندن. مرکز را دوست ندارند، در کارنامه خیلیهایشان مهر فرار خورده و بچهها میگویند مسئولان مراکز از خدایشان است که بچهها بروند. فقط بروند. حتی فرار کنند، فرار میکنند و کسی هم سراغشان را نمیگیرد، مگر یکی از خیران پیگیر شود و آنها از ترس شکایت و گزارش به بهزیستی، سراغی از بچه بگیرند.
🔹بچههای سازمان، بیشتر مربیان را دوست ندارند، رضا میگوید حتی از آنها بدشان میآید: «مربیان با ما رفتارهای بدی میکردند. هنوز هم شرایط این است. آنها برای کوچکترین خطایی، سختترین تنبیهها را در نظر میگرفتند. گوشی بچهها را میگیرند، کچلشان میکنند، هفتهها در اتاق حبسشان میکنند، پول توجیبی را قطع میکنند و کتکشان میزنند. مجموع این اتفاقها سببشده تا بچهها نتوانند ارتباط خوبی با دیگران داشته باشند. بعد بهیکباره آنها را در ۱۸سالگی ترخیص میکنند. آن بچه چطور میتواند با اطرافیانش ارتباط بگیرد. آنهم در شرایطی که نه مهارتی بلد است، نه پولی دارد.
🔹یکی از بچهها میگوید که سر یک خطای کوچک سههفته او را زندانی کردند. یکی از مربیان هم با کابل او را کتک زده است. اگر هم بخواهند شکایتی کنند، تهدیدشان میکنند. یکبار بچهای را جلوی چشم یکی از خیران، پرت کردند سمت کمد. شدت ضربه به اندازهای بود که کمد شکست.
🔹بازرس از بهزیستی برای سرکشی به این مراکز فرستاده میشود، اما بچهها میگویند وقتی بازرس میآید شرایط دیگری برایش توضیح داده میشود. قبلاش هم بچهها را تهدید میکنند که حرفی نزنند که اگر بزنند، حبس و محرومیت از گوشی، پول توجیبی و… در انتظارشان است.
🔹در مراکز، خبری از صبحانه و شام نیست؛ آنها در رژیم غذایی لاغری دائمیاند. قوت روزانهشان یک ناهار است. نه صبحانه دارند، نه شام و نه میانوعده. اینها را باید از پول توجیبی ماهی ۱۱۵هزار تومانشان که خیران میدهند، بخرند و همین وضعیت آنها را همیشه در وضعیت گرسنگی قرار داده است.
🔹بچههای ترخیصی، بهجایی نمیرسند.نه مهندس میشوند، نه دکتر و نه کارمند. بیشترشان بعد از ترخیص، کارگری میکنند یا در مترو و خیابان دستفروش میشوند یا کارگر رستوران و فروشگاه یا معتاد و کارتنخواب. کارتنخواب مثل علی که از مهرماه سال گذشته، در پارک میخوابد.
🔹علی تجربه ۱۸سال زندگی در چندین مرکز بهزیستی را دارد و میگوید آنها دو بار یتیم میشوند؛ یکبار وقتی ازسوی خانواده رها میشوند و یکبار هم موقع ترخیص. او تا ۵ سالگی در مرکز آمنه بود و بعد از آن بهطور مرتب از مرکزی به مرکز دیگر منتقل شده است. علی مدتی کارگر میوه و ترهبار بود. بچهها از مرکز که فرار میکردند به او پناه میبردند، آخر هم سر همین رفتوآمدها اخراجاش کردند.
🔹علی خاطره به درخت بسته شدن یکی از بچهها و کتک زدنش با چوب ازسوی یکی از مربیان مرکز را از یاد نمیبرد یا وقتی که با شلوارک و زیرپوش چندین ساعت در سرما او را نگه داشتهاند یا وقتی یکی از بچهها را سروته کردند و گفتند باید در این وضعیت بمانی. محبی هم میگوید که یکبار در بازدید از یکی از مراکز، کودک خردسالی را دیده که بهسختی راه میرود. زانوهایش خم بود. بعد که پرسوجو کرده متوجه شده که کودک ریزجثه را برای تنبیه چندین ساعت زیر صندلی نگه داشتهاند. بچه بعد از چند ساعت توان راه رفتن نداشت.
🔹خیران از وضعیت دیگر بچههای بهزیستی خبر دارند. یکی از آنها دختری است که مثل علی کارتنخواب شده بود. این اواخر شنیدهاند ازدواج کرده و با شوهرش کار میکند؛ کار چیست؟ شیشه پاککنی سر چهارراهها. دختر جوان دیگری هم صندلی اجاره کرده و ناخنکار شده است. با همان، زندگی میگذراند. فعالان اجتماعی میگویند که میزان آسیب در دختران بالاتر است. برخی از آنها به تنفروشی روی میآورند. میزان اعتیاد و کارتنخوابی هم بین پسران بالاست.
🔹مربیان صلاحیت ندارند. گاهی خبرهایی شنیده میشود که به بچهها تعرض کردهاند. چرا این مراکز دوربین ندارند؟ راهروی یک مدرسه از اول تا آخر پر از دوربین است اما جایی که چندین نوجوان کنار هم زندگی میکنند، دوربین ندارد؟
🔹قطعا مسئولان بهزیستی از اینکه چه اتفاقاتی در داخل بهزیستی و بعد از ترخیص برای این بچهها رخ میدهد خبر دارند؛ آنها حتی میدانند که در این مراکز مشتمشت به این بچهها قرص اعصاب میدهند. وقتی هم نیاز به مشاوره روانشناس داشته باشند، نوبت به آنها داده نمیشود./هم میهن
۱۸ خرداد