شکاف جنسیتی چیست و چرا ایران همچنان در سرازیری سقوط قرار دارد؟
در چند روز گذشته خبر سقوط دوپلهای ایران در گزارش شکاف جنسیتی «مجمع جهانی اقتصاد» در رسانهها منتشر شد. گزارش سال ۲۰۲۱ شکاف جنسیتی مجمع جهانی اقتصاد نشان میدهد با سرعت کنونی اجرای سیاستها و قوانین علیه تبعیض جنسیتی در دنیا، زنان باید برای رسیدن به برابری جنسیتی، ۱۳۵ سال و نیم دیگر هم منتظر بمانند!
***
این گزارش که در بیش از ۴۰۰ صفحه تنظیم شده، به روال ۱۵ سال گذشته خود، به پیشرفت یا پسرفت کشورهای مختلف در هشت منطقه جغرافیایی نیز پرداخته است. منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا که با حدود ۴۰ درصد شکاف جنسیتی، از جهت نابرابری جنسیتی عقبماندهترین منطقه جهان است، در سال ۲۰۲۰ با وجود کرونا، خوشبختانه پیشرفتهای خوبی داشته است. اما، شوربختانه ایران همچنان در سرازیری سقوط قرار دارد و امسال نسبت به سال قبل، با دو پله عقبگرد به صد و پنجاهمین کشور از نظر شکاف جنسیتی بین زن و مرد رسیده است.
تاریخچه گزارش شکاف جنسیتی مجمع جهانی اقتصاد
نخستین گزارش شکاف جنسیتی «مجمع جهانی اقتصاد» یا «داووس»، توسط «مرکز اقتصاد و جامعه نو» این مجمع، در سال ۲۰۰۶ نوشته شد. از سال ۲۰۰۶، کار اصلی این مرکز در داووس این بوده است که در ارتباط و همکاری با بخشهای خصوصی و دولتی اقتصادهای توسعهیافته و در حال توسعه دنیا، به برابری جنسیتی در زمینههای اقتصاد، سیاست، آموزش و سلامت کمک کند.
در همین راستا «مرکز اقتصاد و جامعه نو» به موضوعاتی همچون بستن شکاف جنسیتی در زمینه دستمزد، افزایش مشارکت زنان در اقتصاد بهعنوان نیروی کار، کمک به زنان برای ارتقا در موقعیتهای ارشد مدیریتی و رهبری و پیشرفت آنها در مهارتهای مورد نیاز جهان، فعال بوده است. این موضوعات که همگی از مطالبات اصلی جنبشهای زنان در سطح دنیا بوده، امروز مورد توافق بسیاری از کشورهای جهان است و تعداد قابل توجهی از کشورهای در حال توسعه قدمهای جدی در زمینه کاهش شکاف جنسیتی برداشتهاند.
یکی از اقدامات مرکز اقتصاد و جامعه نو برای تداوم همکاری دولتها با این مرکز در زمینه کاهش شکاف جنسیتی، تدوین و انتشار گزارشهای سالانه درباره شاخص شکاف جنسیتی در کشورهای مختلف جهان بوده است. از سال ۲۰۰۶ که نخستین گزارش شکاف جنسیتی منتشر شد، مرکز اقتصاد و جامعه نو و مجمع جهانی اقتصاد خود را متعهد به نگارش سالانه این گزارشها دانستهاند و در پانزده سال اخیر با اتکا به همان روش تحقیق و تحلیل سال ۲۰۰۶، گزارشهای جامعی را در سه سطح جهان، مناطق جغرافیایی و کشورها تنظیم کردهاند که امکان مقایسه کشورها با خود و یکدیگر را فراهم کرده است.
شاخص شکاف جنسیتی چیست و چه معیارهایی دارد؟
شاخص شکاف جنسیتی اصطلاحی است که از سال ۲۰۰۶ وارد ادبیات توسعه شده است. این شاخص توسعهای که در گزارشهای سالانه داوس متولد شده است، فاصله تا دستیابی به برابری جنسیتی را در جهان، هشت منطقه جغرافیایی و کشورهای مختلف سنجیده است و به آن نمرهای بین صفر تا یک میدهد. بر اساس این شاخص، هر چه نمره کشور یا منطقهای به یک نزدیکترباشد، در آن کشور یا منطقه شکاف جنسیتی کمعمقتر است و دستیابی به برابری جنسیتی بین زن و مرد زودتر حاصل خواهد شد.
در گزارشهای اولیه این مجمع، فقط ۱۱۵ کشور مورد بررسی قرار گرفته بودند؛ ولی در گزارش سال ۲۰۲۱ این مجمع، ۱۵۶ کشور جهان در هشت منطقه جغرافیایی آمریکای شمالی، آمریکای لاتین و کشورهای حوزه کارائیب، اروپای غربی، خاورمیانه و شمال آفریقا، کشورهای جنوب صحرای آفریقا، اروپای شرقی و آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و نهایتا آسیای شرقی و پاسیفیک، مورد بررسی قرار گرفتهاند. نگارندگان این گزارشها، متغیرها و معیارهای مشخصی را مدنظر قرار دادهاند که در چهار زمینه اصلی اقتصاد، آموزش، سلامت و سیاست دستهبندی شدهاند. این چهارزمینه به مشارکت اقتصادی و فرصتها، دستیابی به آموزش، سلامت و بقا و توانمندسازی سیاسی تقسیمبندی میشوند.
آنگونه که در روششناسی گزارش شکاف جنسیتی سال ۲۰۲۱ داوس توضیح داده شده، هر یک از این زمینههای اصلی، خود شامل متغیرهای متفاوتی هستند. در زمینه «مشارکت اقتصادی و فرصتها»، عواملی مانند «نرخ مشارکت زنان و مردان بهعنوان نیروی کار»، «برابری دستمزد برای کار مشابه»، «درآمد تخمینی زنان و مردان»، تعداد زنان و مردان در پستهای قانونگذاری، مقامات عالیرتبه و مدیران عالی و همچنین سهم زنان و مردان از بازار کارهای فنی و نیازمند مهارت، مورد بررسی قرار میگیرند و در هریک از این موارد، نمرهدهی و رتبهبندی جامعی برای همه کشورها وجود دارد.
در دومین زمینه اصلی گزارش شکاف جنسیتی داوس، یعنی «دستیابی به آموزش»، عواملی از جمله «نرخ سواد»، «تعداد دختران و زنان ثبت نام شده در مدارس، مراکز آموزش فنی و حرفهای، دانشگاهها و موسسات تحصیلات تکمیلی» بررسی میشود. در معیار سوم گزارش شکاف جنسیتی که مربوط به «سلامت و بقا» است، عواملی از جمله «نسبت جنس در زمان تولد» و «امید به زندگی سالم» مد نظر قرار میگیرند. عامل «نسبت جنس در زمان تولد»، از آن جهت حائز اهمیت است که در برخی کشورها مانند چین و هند، پس از آزمایشهای تشخیص جنسیت جنین در دوران بارداری، برخی از خانوادهها، جنین با آلت تناسلی منتسب به زنانه را سقط میکنند و بههمین دلیل بهطرز غیرطبیعی، تعداد نوزادهای دختر کمتر از تعداد نوزادهای پسر است.
معیار آخر گزارشهای شکاف جنسیتی داوس که به «توانمندسازی سیاسی» اختصاص دارد، عواملی مانند تعداد زنان در پارلمان، تعداد زنان وزیر و تعداد زنانی را در نظر میگیرد که در ۵۰ سال گذشته در راس کشور قرار داشتهاند؛ یعنی نخستوزیر، ملکه یا رییسجمهور بودهاند و بنا بر امتیازاتی که هر یک از کشورها در این زمینهها کسب میکنند، رتبه آن کشور را تعیین میکند.
وضعیت شکاف جنسیتی در ایران چگونه است؟
ایران از ابتدای تدوین گزارشهای شکاف جنسیتی مجمع جهانی اقتصاد در بررسیهای این نهاد بینالمللی بوده است. بنابراین، امروز میتوانیم درک درستی از میزان افزایش یا کاهش شکاف جنسیتی در ایران در طی پانزده سال اخیر داشته باشیم. نمودار زیر نمره ایران را از نظر شاخص شکاف جنسیتی در سالهای ۲۰۰۶، ۲۰۱۳، ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ نشان میدهد. برای اینکه امکان مقایسه بین موقعیت ایران از لحاظ شکاف جنسیتی با کشورهایی شبیه به ایران ایجاد شود، وضعیت شکاف جنسیتی کشورهایی مانند ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر نیز در این نمودار ترسیم شده است.
چنانچه این نمودار نیز نشان میدهد، ایران در طی ۱۵ سال گذشته تغییرات بسیار اندکی را تجربه کرده است. همین تغییرات اندک هم اغلب به شکل سینوسی بوده، که بیانگر نبودِ خطمشی و سیاستگذاری کلان در زمینه کاهش شکاف جنسیتی بین زنان و مردان است. بررسیهای «ایرانوایر» نشان میدهد که در طول ۱۵ سالی که گزارش شکاف جنسیتی منتشر شده است، جمهوری اسلامی ایران فقط یکبار توانسته شاخص شکاف جنسیتی را به نمره ۰.۶ برساند. این در حالی است که مثلا عربستان سعودی که در سال ۲۰۰۶، نمرهای کمتر از ایران داشته و از نظر شاخص شکاف جنسیتی وضعیتی به مراتب بدتر از ایران داشته است، از سال ۲۰۱۴ به بعد، بهجز سال ۲۰۲۰، همیشه نمرهای بالاتر از ۰.۶ دریافت کرده است.
همچنین به نظر میرسد که در طی ۱۵ سال گذشته، علیرغم بهبود وضعیت شکاف جنسیتی در سراسر دنیا، وضعیت ایران تقریبا ثابت بوده است. گزارش جدید داوس نشان میدهد که نمره ایران از لحاظ شکاف جنسیتی در طی ۱۵ سال گذشته فقط به اندازه دو هزارم (۰.۰۰۲) افزایش یافته است. این در حالی است که نمره کشور اول دنیا از لحاظ شکاف جنسیتی نسبت به سال ۲۰۰۶، حدود ۰.۰۸ افزایش یافته است. حتی برای یمن که برای مدت ۱۴ سال قعرنشین جدول شکاف جنسیتی بوده و فقط در سال ۲۰۲۱، از افغانستان جلوتر بوده است؛ تفاوت نمره شکاف جنسیتی سال ۲۰۲۱ نسبت به سال ۲۰۰۶، ۰.۰۳ است. این یعنی حتی یمن با وجود جنگ داخلی ده ساله، برای کم کردن شکاف جنسیتی ۱۵ برابر بیشتر از جمهوری اسلامی تلاش و اقدام کرده است.
برای درک بهتر این در جازدنهای متوالی، وقتی که بقیه دنیا و حتی کشورهای مسلمان دیگر در حال کاستن از حجم تبعیضهای جنسیتی علیه زنان هستند؛ جدول زیر میتواند موثر باشد. این جدول بهخوبی نشان میدهد که سیاستهای جمهوری اسلامی درباره زنان، چگونه علیرغم نسبتا ثابت ماندن نمره شکاف جنسیتی آن، به سقوط آزاد ایران در زمینه برابری جنسیتی منجر شده است.
اما وضعیت شکاف جنسیتی در ایران به همینجا ختم نمیشود؛ مقایسه نمره ایران با نمره خاورمیانه و شمال آفریقا که متوسط نمره کشورهای این منطقه است، نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران نهتنها از میانگین کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا که اغلب مسلمان هستند، عقبتر است؛ بلکه جزء معدود کشورهای این منطقه است که در سال ۲۰۲۰ در زمینه شکاف جنسیتی پیشرفتی نداشتهاند. در سال ۲۰۲۱، از هشت منطقه جغرافیایی جهان، فقط سه منطقه آمریکای شمالی، اروپای غربی و خاورمیانه و شمال آفریقا توانستهاند در زمین کاهش شکاف جنسیتی بین زن و مرد قدم بردارند. در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، در سال ۲۰۲۱، علیرغم عالمگیری ویروس کرونا، ۱۶ کشور از ۱۹ کشور این منطقه توانستهاند شکاف جنسیتی در زمینههای سلامت، اقتصاد، سیاست و آموزش را کمتر از قبل کنند. ایران اما، با ۰.۰۰۲ نمره کاهش، نسبت به سال ۲۰۲۰، پسرفت داشته است.
این عقبگرد ایران در حالی بوده است که فقط در سال ۲۰۲۱، امارات متحده عربی توانسته است با تغییر سیاستهای خود، برابری را در تعداد نمایندگان زنان و مردان پارلمان خود ایجاد کند. این تغییر نهتنها در مقیاس خاورمیانه، بلکه در مقیاس کشورهای توسعهیافته و غربی نیز پیشرفتی غیرقابل انکار است. میانگین منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از نظر تعداد زنان نماینده مجلس، ۱۸.۳ درصد بوده است. ایران در این زمینه نیز نسبت به کشورهای شبیه به خود عقبتر بوده و درصد نمایندگان زن در مجلس ایران، فقط ۵.۶ درصد بوده است. در این باره فقط یمن، کویت، لبنان و عمان از ایران وضعیت بدتری دارند و سایر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا از نظر تعداد نمایندگان زن در پارلمانهای خود در وضعیتی به مراتب بهتر از ایران هستند.
نکته دیگری که بررسی جزییات شاخص شکاف جنسیتی ایران نشان میدهد، این است که جای بسیاری از فاکتورهای مورد محاسبه در مورد ایران خالی است. در مواردی مانند نرخ بیکاری زنان بزرگسال، تعداد نیروی کار بر اساس جنسیت، حق دریافت اعتبار بانکی، حق وراثت برای دختران و زنان و حق زنان برای دستیابی به ابزار جلوگیری از بارداری، «خط تیره» جایگزین اعداد و ارقام است. این موضوع بهخوبی نشان میدهد که تا چه حد اطلاعات درباره وضعیت زنان و تبعیضهایی که با آن روبرو هستند در ایران، موضوعی مربوط به ساختار قدرت و بنابراین امنیتی است.
همچنین در بخش خاورمیانه و شمال آفریقای این گزارش ذکر شده که در منطقه خاورمیانه فقط یمن و عربستان، وزیر زن ندارند. این در حالی است که در تاریخ ۴۳ ساله جمهوری اسلامی، فقط یکبار در دوران «محمود احمدینژاد»، سه زن بهعنوان وزیر معرفی شدند و یکی از آنها توانست از مجلس رای اعتماد بگیرد. «مرضیه وحید دستجردی» که به مدت ۳ سال و ۴ ماه وزیر بهداشت جمهوری اسلامی است، سومین وزیر زن در تاریخ معاصر ایران است. پیش از مرضیه وحید دستجردی، «فرخرو پارسا» و «مهناز افخمی» در دوران «محمدرضا شاه پهلوی»، وزرای «آموزش و پرورش» و «مشاور در امور زنان» بودند.
با این اوصاف به نظر میرسد که همین موقعیت نسبتا ثابت جمهوری اسلامی در زمینه شکاف جنسیتی نیز نتیجه آمار و اطلاعات دستکاری شده است. جمهوری اسلامی با عدم انتشار آمار واقعی و خودداری از انتشار آمار بر مبنای جنسیت و همچنین اقدامات گمراهکنندهای مانند انتصاب معاون زن به جای وزیر زن، توانسته است نهادهای بینالمللی را فریب دهد. بنابراین، در حالی که گزارشهای بینالمللی از جمله گزارش شاخص شکاف بینالمللی داوس نشان از ثابت ماندن نسبی فاکتورهای برابری جنسیتی در ایران دارند، در واقع وضعیت هر روز بیش از پیش برای زنان در ایران سختتر شده و فاصله آنها تا رسیدن به برابری جنسیتی بیشتر میشود.
گلناز مهدوی
۱۴ فروردین ۱۴۰۰