پرچم ها
آمدند؛ با پرچم های سیاه آمدند
گفتند به فرمان خدا آمده ایم
مسیر بهشت را چون کف دست می شناسیم
آرام بگیرید زیر پرچم ما
کافران را ذبح کنید…
آنچه دارند بگیر ید
روزتان را با خرید کنیز آغاز کنید
از این بهشت تا آن بهشت راهی نیست
آمدند؛ با پرچم های سفید آمدند
این ها هم سفیران خدا بودند
کلید بهشت در دستانشان بود
زن ها به پستو ها رفتند
دفتر های مشق دختران گریستند
گل های خشخاش لبخند زدند
عشق ها در قلب ها پنهان شدند
دست ها به نیایش ساطور ها نشستند
این ها بار دیگر آمده اند
در جایی طرح پرچم می ریزند
در جایی پرچم دار می سازند
مشیری
۱۴۰۰/۵/۲۴