نسل زد نیازمند امید اجتماعی است
انفعال در برابر شیوع خودکشی در بین نوجوانان
نسل «زد» که ۱۳ تا ۲۶ ساله هستند که حدود ۱۷ میلیون جمعیت کشورند، با شرایطی مواجهاند که نسل قبل با آن مواجه نبودند. توافقنداشتن نظام سیاسی و اجتماعی بر سر اهداف و سبک زندگی و رکودهای اقتصادی در افزایش خودکشی تعیینکننده است…./
****
خودکشی تابو است؛ دستکم در بین اخبار در منابع رسمی آمار و ارقام با گزینشهای بسیار بیان میشود و رسانهها برای بازتاب چالشها و آسیبهای این حوزه با مشکلات آماری مواجهاند. بااینحال، هر روزه در کانالها و شبکههای اجتماعی بهطور محافظتنشده، این اخبار شیوع دارد. در هفتۀ گذشته چند نوجوان در مناطقی از شهر تهران دست به مرگ زدند که عوامل اصلی این اقدام در دست بررسی و موارد بیانشده محل شبهه است. بهجز این، در یک مورد شهروندی درحال فیلمگرفتن از این واقعه دیده میشود که ما را با این پرسش مواجه کرد: چرا در موارد حساسی چون این موضوع که پای جان آدمی در کار است، ما چنین بیتفاوت مواجه میشویم؟ چرا وجدان جمعی از این حوادث به درد نمیآید؟ موضوعی که بر آن شدیم تا هم به آسیبشناسی خودکشی در بین نوجوانان و هم به تماشای منفعلانۀ برخی از شهروندان در حین انجام این پدیده بپردازیم. آمارهای خودکشی غیررسمی بهطور کلی در سال ۱۴۰۱ نشان میدهد، ما ۶ هزار مورد خودکشی داشتهایم و این آمار در سال ۱۴۰۲ به ۷ هزار مورد رسیده است. این را روزنامۀ «هممیهن» به نقل از «حمید یعقوبی» روانشناس بالینی و دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه شاهد، بیان میکند. او با تأکید بر اینکه پزشکی قانونی از سال ۱۴۰۰ آمار خودکشی را اعلام نمیکند، گفته بود: «اما در جلسهای غیررسمی، مسئولان مربوطه اعلام کردهاند که در سال ۱۴۰۲، حدود ۷ هزار نفر خودکشی کردهاند و این یعنی در این سال ۸ نفر بهازای هر ۱۰۰هزارنفر خودکشی کردهاند. این آمار در دو سال قبل از آن، ۷ نفر در ۱۰۰هزارنفر بوده است.»
خودکشی موضوعی چندعاملی است
اما دلیل افزایش شیوع خودکشی در بین نوجوانان که در ابتدای دورۀ شکوفایی هستند، چیست؟ تمایل آنان به این اقدام پرریسک به چه علت است و آیا میتوانیم موضوع خودکشی را تنها به فرد تقلیل دهیم؟ «امیرحسین جلالی ندوشن» روانپزشک، به «پیام ما» گفت: خودکشی عموماً یک موضوع چندعاملی است و هیچگاه نمیشود خودکشی را صرفاً از نگاه عوامل فردی یا صرفاً اجتماعی بررسی کرد. ممکن است در جایی وزن عوامل فردی و ژنتیک خیلی پررنگ باشد و در جایی دیگر نقش عوامل اجتماعی. در تمام موارد ترکیبی از عوامل مختلف در بروز خودکشی در افراد نقش دارند و در نوجوانان هم همینطور. بهطور کلی، نوجوانان از جمعیت در معرض خطر برای خودکشی هستند. زیرا نوجوانی دوران ناپایداری هیجانی است و درعینحال نوجوان بهدلیل هویت سیالی که پیدا میکند، برای رشد و شکلگیری بهتر شخصیت در آینده نیاز به توجه و مراقبت دارد. اما در دنیا، نوجوانان به دلیل مشکلات انفرادی یا به خاطر مشکلات اجتماعی مشخص از گروههای در معرض خطرخودکشی هستند .
نگاه ما به خودکشی باید سببشناسی باشد و بهدنبال پیداکردن مقصر یا یک عامل معین مثل فقر و بیماری روانی و خانواده نباشیم. جلالی ندوشن با بیان این نکته تأکید کرد: زیرا از نظر علمی خودکشی چندعاملی است و هم اینکه خودکشی یک عامل هیجانی درگیرکننده است و دستکم در هر خودکشی، بالای ۱۰۰ نفر از افراد دور و نزدیک و دوستان خانواده درگیر میشوند و بازماندگان خود را سرزنش میکنند؛ بنابراین اصولاً باید از نگاه تعیین یک مقصر پرهیز کنیم.
توجه به کاهش دسترسی
اما آیا وسایل در دسترس یا سازههای شهری، به افزایش این پدیده کمک میکند؟ بسیاری از کشورها در مورد این مسئله فکر کردهاند و اقدامات زیادی برای کاهش دسترسی افراد به اقلام خودکشی انجام دادهاند. همچنین سازههای شهری با ایمنی بیشتر و دسترسی کمتری برای این اقدام ساخته میشود. دراینباره، جلالی ندوشن توضیح میدهد: وسایل در دسترس یکی از عوامل تسهیل خودکشی در کشورهای درحالتوسعه است. نمونۀ خیلی مهم و مطرح در دنیا، پل «گلدنگیت» نیویورک است که یکی از نقاط آسیبزا است؛ هرساله خودکشی زیادی بر روی آن اتفاق میافتاد. بنابراین ایمنسازی پل و قراردادن اطلاعیهها و خط تلفن که مستقیم به مرکز بحران وصل میشود، پیشبینی شده است. بنابراین برای سازههای شهری مثل پلها و ساختمانهای بلند، پیشنهاد این است که از ایمنسازی آنها غفلت نکنیم.
او ادامه داد: چند سال پیش که خودکشی در یکی از بلوارهای تهران اتفاق افتاد، بهدنبال آن شهرداری تهران به پیشنهاد انجمن علمی روانپزشکان، پلهای عابرپیاده را ایمنسازی کرد تا خودکشی در آن اتفاق نیفتند. چون از نظر روشهای انجام در بین نوجوانان، امکان خودکشیهای تقلیدی وجود دارد، بههمینخاطر در انتشار اخبار مدنظر باید دقت داشت و دربارۀ رفع عواملی که میتواند از این مسئله جلوگیری کند، اقدام کرد. از طرفی سموم و داروها هم باید همواره دور از دسترس باشد. بهعنوان مثال، در کشور چین، دسترسی به سموم و آفتکشها باعث افزایش خودکشی شده بود که با اقداماتی دسترسی به این اقلام سختتر شد.
بیحسی اجتماعی و نبود امید
اما بسیاری از شهروندان ایرانی همچنان که در حوادثی چون سیل و تصادفات اقدام به گرفتن فیلم از حادثه – بهجای کمک به فرد آسیب دیده – میکنند، همچنین در موقع خاص چون خودکشی نیز دست به دوربین دارند؛ گویی که صحنۀ فیلمی پرهیجان را فیلمبرداری میکنند! چرا جامعه بهجای اینکه متأثر شود، بدون اعلام همیاری اقدام به گرفتن فیلم میکند؟ جلالی ندوشن در پاسخ بیان میکند: اگر فیلم مورد نظر اصالت داشته باشد، واقعیت این است که باید به این موضوع دقت داشته باشیم که این یک واکنش فردی است. اما چیزی که من میفهمم، وقتی اخبار منفی در جامعه زیاد است و حوادث تکاندهنده زیاد میشود، جامعه از یک مکانیزم دفاعی استفاده میکند. این را ممکن است ما بیاخلاقی، بیتفاوتی و فقدان مسئولیت اجتماعی معنی کنیم. البته طبیعتاً انسانی که درحال جاندادن است، باید کسانی که در جامعۀ اخلاقی یا هنجاری زندگی میکنند، تلاش کنند به فرد کمک کند یا آن صحنه را کودکان یا افراد آسیبپذیر نبینند؛ چون انتشارش ممکن است باعث تقلید بشود. چون در افرادی که وضعیت ناپایدار دارند، این مسئله باعث غم و شوک میشود. افرادی که آسیبپذیری شخصی و روانی دارند، از نظر روانشناسی مانند کسانی هستند که نقص ایمنی روانی دارند و با انتشار این صحنهها و ویدئوها، آنان را در معرض خطر قرار میدهیم. بنابراین مسئولیت جدی ما این است از انتشار ویدئوها و عکسها جلوگیری کنیم.
او با بیان اینکه اگر جامعهای مثل یک ارگانیزم بدنی مکرر در معرض اخبار تکاندهنده و تروما و آسیب باشد، دچار وضعیت بیتفاوتی و بیحسی میشود، اضافه کرد: در حقیقت پادزهر این بیتفاوتی، امید است. البته راه ایجاد امید، عدم انتشار اخبار و سانسور نیست، بلکه تکثیر اجتماعی است؛ مثل اینکه وضعیت اقتصادی و آزادیهای فرهنگی بهبود پیدا کند.
نه فقط اخبار، بلکه هربار رفتن به سوپرمارکت، یک خبر شوم برای یک خانوادۀ محروم است. هربار فرزند کارگری از والدینش درخواست چیزی میکند، برایش کابوس شوم است. پس آنهایی که فکر میکنند اگر روزنامهها به اخبار نپردازند، همهچیز درست میشود، اینگونه نیست و شهروندان درحال زندگیکردن و تجربۀ این سختیها هستند؛ بنابراین امید اقدام میکند.
نیاز به بازنگری نظام سلامت کشور
اما چقدر در نظام سلامت کشور خانوادهها همچون پزشک عمومی خانواده، نیاز به یک روانشناس یا روانپزشک خانواده دارند تا بخشی از این آسیبها کاهش پیدا کند؟ «امیرحسین جلالی ندوشن» روانپزشک، معتقد است: واقعیت این است که سلامت روان در دنیا بخش لاینفک سلامت عمومی است. سلامت جسم بدون سلامت روان در معرض تهدید است. نکتۀ بعدی این است که خدمات سلامت روان بهصورت خصوصی گران است و دهکهای کوچکی از جامعه میتوانند از آن استفاده کنند و بههمین دلیل، وجود بیمۀ خدمات سلامت روان و تجهیز بخش دولتی به کارشناسان سلامت روان که در شهرها و روستاها به مشکلات روزمرۀ مردم رسیدگی کنند و به نقش آموزش، توانمندسازی و غربالگری بپردازند و در موارد کشف بیماری، ارجاع به افرادی که تخصص دارند را انجام دهند، خالی است. برای این کار، دولت باید در قالب برنامۀ جامع ملی چنین طرحی را ببیند و البته بخشی از کار در نظام شبکه انجام شده، اما همچنان شهرهای بزرگ بهعنوان مولدهای اصلی مشکلات روانی از این موضوع محروماند و بسیاری از مردم بهدلیل کمبود آگاهی و هم مشکلات بودجه و اقتصاد، از این خدمات محروماند.
توسعه و تقویت ساختار نظام سلامت
در ادامه، «پیام روشنفکر» جامعهشناس شهری، به «پیام ما» دربارۀ شیوع پدیدۀ خودکشی در بین نوجوانان گفت: طبیعتاً عوامل درونی و بیرونی زیادی در افزایش خودکشی مؤثر است، اما وقتی در مورد نوجوانان ایران امروز صحبت میکنیم، باید متوجه باشیم که در مورد تاریخ مشخصی صحبت میکنیم. خودکشی در ایران بهدلیل اینکه از میانگین جهانی پایینتر بود، همیشه بهعنوان موضوعی که جدی نیست، با آن برخورد میشود؛ اما وجههای دیگری هم دارد. بهعنوان مثال، در نظام فرهنگی و مذهبی ما خودکشی یک قبحهایی دارد که باعث میشود این مسئله از دستور کار خارج و پنهان شود.
بهگفتۀ این جامعهشناس، نگاهی به آمار خودکشی در برخی کشورها نشاندهندۀ کاهش آمار خودکشی و در کشور ما روند روبهافزایش است. شیب و سرعت این سیر صعودی زیاد است و این خود نگرانکننده است. مسئلۀ دوم اینکه، بههرحال ما شاهد درگیرشدن گروههای متنوعی از افراد و کارگران، هنرمندان و پزشکان و… با موضوع خودکشی هستیم.
روشنفکر اضافه کرد: اولاً میانگینها کمی غلط انداز است. چون ممکن است این پدیده در جاها و گروههایی دو سه برابر آمار جهانی یا کمتر باشد. بنابراین هم از نظر جغرافیایی هم در گروههای اجتماعی غلط انداز است. این موارد را برای این گفتم که چرا خودکشی در ایران دستکم گرفته شده و بستر مراقبت آن وجود ندارد. مثل بیماریهای واگیر یا مزمن نظام سلامت، از این موارد هم بستر مراقبت وجود ندارد. ما در وزارت بهداشت یک ادارۀ کل سلامت روان و اعتیاد داریم که باتوجهبه اینکه ساختار ادارههای کل در نظام دولتی ضعیف است، یک برنامۀ کلی دارد . بنابراین مراقبتهایی که باید برای پیشگیری انجام شود، ضعیف است. ضمن اینکه شبکۀ بهداشت و درمان برای همۀ گروههای سنی از دوران بارداری مادر تا کودکی، برنامه دارد؛ اما برای کودک و نوجوان پوشش خاصی قرار نمیدهد.
بنابراین اگر میخواهیم به برنامههای پیشگیری بپردازیم، باید نگاه مجددی به ساختار نظام سلامت خودمان کنیم؛ زیرا بهشدت نیازمند تقویت و توسعه است.
نسل زد نیازمند امید اجتماعی
روشنفکر تصریح کرد: چند دلیل اصلی مرگ در بین نوجوانان وجود دارد. از جملۀ آنها سوانح و حوادث عمدی و غیرعمدی است؛ در بحث عمدی موضوع خودکشی مطرح میشود. مطالعات جدید به ما میگوید نسل «زِد» که ۱۳ تا ۲۶ ساله هستند، حدود ۱۷ میلیون جمعیت کشورند، اما با شرایطی مواجهاند که نسل قبل با آن مواجه نبودند؛ یعنی با شرایط اجتماعی و اقتصادیای مواجهاند که پدر و مادرهای آنان با آن مواجه نبودند. بنابراین دچار موارد متعددی هستند؛ مثل بیاعتمادی و هراس از آینده.درحالیکه دورۀ نوجوانی، اول شکوفاییشان است و این نوع رویکرد و ناامیدی در بینشان بیشتر از نسلهای قبلی است و بعد هم اعتماد عمومی در ایران به حدود ۲۰ درصد رسید، درحالیکه در ۵ تا ۱۰ سال گذشته، اینگونه نبود؛ بهطوری که براساس دادهها، ۶۵ درصد مردم معتقدند که ۵ سال بعد وضعیت بدتر هم میشود. بنابراین این هراسها به رشد پدیدۀ خودکشی کمک میکند.
بهگفتۀ این جامعهشناس، در چنین شرایطی که مراقب و پیشگیری از خودکشی نوجوانان برای نظام سلامت مسئله نیست، شاهد افزایش آن خواهیم بود. «اگر خودکشی را به مثابۀ یک هرم در نظر بگیریم، در رأس آن افرادی هستند که میمیرند، در ردههای پایینتر افرادی هستند که اقدام کردند و نمردند و ردۀ پایینتر آدمهایی هستند که به آن فکر و برای آن برنامهریزی میکنند و ردۀ پایینتر کسانی هستند که فقط به این موضوع فکر میکنند.» روشنفکر با بیان این نکات، تأکید کرد: مسئلۀ دیگر اینکه، شواهد علمی زیادی وجود دارد که آیا خودکشی با مسائل کلان ربط دارد یا نه؟ توافقنداشتن نظام سیاسی و اجتماعی بر سر اهداف و سبک زندگی، رکودهای اقتصادی و… هم در این موضوع تعیینکننده است.
دسترسیپیداکردن راحت به وسایل خودکشی و بیسامانبودن نظام اطلاعرسانی خودکشی، از دیگر ضعفهای تعیینکننده است که این جامعهشناس به آن اشاره میکند.
پیام روشنفکر در ادامه افزود: ما در شرایط امروز ایران، در مورد نوجوان و جوان با شکلی از ناامیدی مواجهیم که منجر به مرگاندیشی میشود که میتواند بروزهای متفاوتی داشته باشد؛ یکی موضوع خودکشی است، دیگری بزهکاریها و سبک زندگی پرخطر و ریسککردنهای زیاد است. حتی برخی معتقدند افزایش نرخ مهاجرت به معنی این است که افراد زندگی در اینجا را نمیخواهند. بنابراین برای موضوع خودکشی ابتدا باید به محیط بیرون افراد نگاه کنیم که لازم است اقدامات مراقبتی و تابآوری را برای همۀ گروههای سنی بهبود ببخشیم.
نظارهگران منفعل و مضر
روشنفکر دربارۀ رفتار منفعلانه و حتی فیلمگرفتن و تماشای برخی شهروندان هنگام خودکشی دیگران در محیط شهری هم توضیح داد: اینها افرادی هستند که کنار میایستند و کاری نمیکنند و تعدادشان در حال زیادتر شدن است. یک بحث در دنیا هست در مورد نظارهگر منفعل بودن و از طرف دیگر مواجهه بهواسطۀ بازنمایی با مسائل است. آدمها بهجای اینکه در سختیها با همنوع خود همراه شوند، سعی میکنند در گوشهای بایستند و با ثبت تصاویر آن را در شبکههای اجتماعی منتشر کنند یا به دوستان خود نشان دهند. این فیلمگرفتن به آنان توهم اینکه «تو داری کاری میکنی» میدهد که یعنی تو داری فیلم میگیری، اما این به معنی کنش نیست. در موارد معدودی فیلمگرفتنها میتواند کمک کند؛ مثلا فردی که دارد تخلفی میکند. اما در مورد خودکشی نهتنها مفید نیست، بلکه مضر است و بسیار مسئلۀ حساسی است./ پیام ما
۸ مرداد ۱۴۰۳