امروز:   فروردین ۱۱, ۱۴۰۴    

نرگس محمدی: آپارتاید جنسیتی، تنها راه پایان دادن به ستم سیستماتیک علیه زنان

زنان جهان در این لحظه تاریخی سرنوشت‌ساز قرار دارند و ما، زنان ایران، در زندگی روزمره‌مان وارثان این میراث هستیم. این میراث که از طریق مبارزات، فداکاری‌ها و شجاعت کسانی که پیش از ما آمده‌اند، شکل گرفته است، تاریخ طولانی مقاومت زنان را رقم زده است. این میراث پایه و مسئولیت ماست. اکنون نوبت ماست که آن را پیش ببریم، با مقاومت، با صدای بلند، با مبارزه و با شکل دادن به آینده…./

***

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برندۀ جایزه صلح نوبل، در آستانه روز جهانی زن (۸ مارس) با انتشار مقاله‌ای در نشریه «وگ» به بررسی جنبش «زن، زندگی، آزادی» و اهمیت مقاومت زنان ایران در برابر نظام جمهوری اسلامی پرداخته است. این نوشته را می خوانید:

برنده جایزه صلح نوبل که در ایران زندانی است، متنی استثنایی و شجاعانه برای ما نوشته است که ما را دعوت می‌کند تا ماهیت واقعی ۸ مارس را درک کنیم. و به‌طور مشترک مبارزه را ادامه دهیم…

نرگس محمدی درباره اهمیت یادآوری و مقاومت به‌عنوان زنان: «رژیم ما را همواره هم به‌عنوان قربانی و هم مجرم به تصویر می‌کشد»

به مناسبت ۸ مارس می‌خواهم با شما درباره آنچه که جنبش باشکوه «زن، زندگی، آزادی» در ایران نمایندگی می‌کند، صحبت کنم. سخنم را با نقل‌قولی از رنه شار آغاز می‌کنم: «میراث ما بدون وصیت‌نامه به ما سپرده شده است.»

زنان جهان در این لحظه تاریخی سرنوشت‌ساز قرار دارند و ما، زنان ایران، در زندگی روزمره‌مان وارثان این میراث هستیم. این میراث که از طریق مبارزات، فداکاری‌ها و شجاعت کسانی که پیش از ما آمده‌اند، شکل گرفته است، تاریخ طولانی مقاومت زنان را رقم زده است. این میراث پایه و مسئولیت ماست. اکنون نوبت ماست که آن را پیش ببریم، با مقاومت، با صدای بلند، با مبارزه و با شکل دادن به آینده.

مقاومت ارزشمندترین دارایی میراث تاریخی ماست، نیرویی که مبارزات را رقم زده، پیروزی‌ها را تضمین کرده و چشم‌اندازهای جدیدی را ایجاد کرده است. این نه‌تنها یک نماد یا نشان است، بلکه سبکی از زندگی است که هر لحظه از وجود ما را شکل می‌دهد.

روز جهانی زن، فرصتی برای یادآوری است

من زنانی را به یاد می‌آورم که پایداری‌شان مرا از گرفتار شدن در برزخ جنگ، خشونت، بنیادگرایی و افراط‌گرایی که خاورمیانه را در برگرفته است، نجات داد.

به یاد داشته باشید: بدون این زنان، زنی ایرانی که در زیر سلطه رژیمی زن‌ستیز زندانی شده است، امروز اینجا نبود که برای شما بنویسد و امیدی برای پیمودن مسیر آزادی نداشت. زنان ایران در حال مبارزه‌ای بی‌وقفه علیه دیکتاتوری مذهبی‌ای هستند که سرکوب آن‌ها را در هسته‌ خود دارد.

مبارزه آن‌ها فقط برای حقوق زنان نیست؛ بلکه نبردی برای دموکراسی و آزادی است، مبارزه‌ای حیاتی و بنیادین. ما باید همبستگی واقعی ایجاد کنیم، با هدف ساختن یک جنبش جهانی. برای تمامی زنان، اکنون زمان آن است که در این تلاش بین‌المللی پیشگام باشند. راهی دشوار، اما ممکن است.

مقاومت زنان ایرانی: ۴۶ سال مبارزه

در ۸ مارس ۱۹۷۹، تنها یک ماه پس از تأسیس جمهوری اسلامی، زنان به خیابان‌ها آمدند و اولین موج مقاومت در برابر سیاست‌های سرکوبگرانه رژیم را رهبری کردند. برخلاف سال ۲۰۲۲، اعتراضات آن‌ها حمایت گسترده‌ای از سوی جامعه دریافت نکرد.

دین، سنت، ساختارهای پدرسالارانه، خرافات عمیق، سطح پایین سواد، تبلیغات دولتی، کنترل ایدئولوژیک و سرکوب وحشیانه – همه این عوامل علیه آن‌ها کار می‌کردند. اما زنان تسلیم نشدند. مبارزه آن‌ها فقط رویارویی با نیروهای امنیتی نبود؛ بلکه آن‌ها در هر جنبه از زندگی روزمره‌شان در برابر کنترل دین، سنت و پدرسالاری ایستادگی کردند.

من معتقدم که مبارزه زنان برای رهایی از سرکوب، سلطه و حذف در جبهه‌های متعددی شکل گرفته است. امروز، زنان در جنبش بزرگ «زن، زندگی، آزادی» که پس از قتل مهسا (ژینا) امینی آغاز شد، دیگر تنها شرکت‌کنندگان نیستند؛ بلکه آن‌ها در خط مقدم قرار دارند، تصمیم‌گیرنده‌اند و مسیر را تعیین می‌کنند.

به زنان جهان می‌گویم: مبارزه زنان ایران اثبات می‌کند که همه ما این قدرت را داریم که در برابر سخت‌ترین و وحشیانه‌ترین اشکال سرکوب مقاومت کنیم. ما هرگز نباید خود را دست‌کم بگیریم. ما قوی هستیم. ما مبارز هستیم.

ضرورت فوری جرم‌انگاری آپارتاید جنسیتی

برای پایان دادن به نابرابری بین زنان و مردان، خشونت و سرکوب، اصلاحات کافی نیست. آپارتاید جنسیتی باید به‌عنوان یک جنایت مستقل در نظر گرفته شود. به رسمیت شناختن و پیگیری آن نه تنها از نظر حقوقی ضروری است، بلکه یک ضرورت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز محسوب می‌شود.

جهان شاهد اجرای سیستماتیک سیاست‌هایی از سوی طالبان و جمهوری اسلامی است که سرکوب جنسیتی را نهادینه می‌کنند. این رژیم‌ها از سازوکارهای حقوقی و سیاسی برای تثبیت تبعیض در تمامی عرصه‌های جامعه و محدود کردن حقوق قانونی، سیاسی، آموزشی و اقتصادی زنان استفاده می‌کنند.

مبارزه برای جرم‌انگاری آپارتاید جنسیتی تنها به آگاهی از نوعی تبعیض افراطی محدود نمی‌شود. بلکه به رسمیت شناختن این واقعیت است که این رژیم‌ها سرکوب را به یک سیاست دولتی تبدیل کرده‌اند که با هنجارهای مذهبی و فرهنگی توجیه می‌شود. در این نظام‌ها، مقاومت در برابر سرکوب جنسیتی بهایی بسیار سنگین دارد: زندان، شلاق، نابودی اقتصادی و حتی مرگ.

جرم‌انگاری آپارتاید جنسیتی اولین گام در جهت فروپاشی این ساختارها و ایجاد عدالت برای زنانی است که تحت سرکوب دولتی زندگی می‌کنند.

گذشته از این، زنان در معرض خشونت، آزار و حتی خطر جانی قرار دارند، چراکه دولت‌ها قادر به جلوگیری از این جنایات نیستند. دولت‌ها بی‌تفاوت می‌مانند و قوانین یا سکوت اختیار کرده‌اند یا کارآمدی لازم را ندارند. سیاست‌های حکومتی نه بازدارنده‌اند و نه هدفشان پیگرد و مجازات عادلانه کسانی است که حقوق زنان را نقض می‌کنند.

این نقض آشکار حقوق بشر ما چنان سیستماتیک، نهادینه و تبعیض‌آمیز است که خشونت علیه زنان را به یک پدیده مزمن تبدیل کرده است.

برای مقابله با نابرابری‌های ساختاری جنسیتی که ریشه این خشونت‌ها، تهدیدها و آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند، استفاده از سازوکارهای بین‌المللی حقوق بشر ضروری است.

برای پیشبرد به رسمیت شناختن آپارتاید جنسیتی به‌عنوان جنایت علیه بشریت، فعالان اجتماعی، مدافعان حقوق بشر، کنشگران حقوق زنان و فمینیست‌ها باید توجه جهانی را به سرکوبی که قربانی آن هستیم جلب کرده و آن را به یک موضوع محوری تبدیل کنند.

سیاستمداران، نمایندگان پارلمان و سازمان‌های حقوق بشری و زنان نیز می‌توانند نقش مؤثری در این مسیر ایفا کنند.

جامعه ایران و جنبش «زن، زندگی، آزادی»

جامعه ایران همواره تحت تأثیر جنبش‌هایی بوده که از درون آن شکل گرفته‌اند، از جنبش زنان و دانشجویی گرفته تا جنبش‌های گسترده‌تر برای عدالت. جنبش «زن، زندگی، آزادی» این مبارزه برای حقوق اساسی، آزادی‌های سلب‌شده و برابری را ادامه می‌دهد و از تاریخ ملت نیرو می‌گیرد. در دهه‌های اخیر، زنان از طریق اعتراضات مدنی، ابتکارات فرهنگی، تظاهرات خیابانی و مشارکت فعال در جنبش‌های سیاسی و اجتماعی نقش اساسی در جامعه ایفا کرده‌اند. آن‌ها در هر دو عرصه عمومی و خصوصی تحت فشار بی‌امان حکومت قرار دارند و همچون فنری فشرده عمل می‌کنند: به‌محض شکسته شدن محدودیت‌ها، نیروی آن‌ها آزاد شده و اثرات عظیمی دارد. این خیزش توجه جهانی را به خود جلب کرده و اکنون توانایی آن را دارد که راه را برای تغییرات عمیق فرهنگی، فکری و سیاسی، هم در داخل و هم در خارج از کشور، هموار کند.

یادآوری، میراث و اهمیت به خاطر سپردن

پیش‌تر به مفاهیم «میراث» و «یادآوری» اشاره کردم. اکنون می‌خواهم آن‌ها را از زاویه‌ای دیگر بررسی کنم. متفکر فرانسوی-بلغاری، تزوتان تودوروف، استدلال می‌کند که جوامع مدرن می‌خواهند از طریق یادآوری و گرامیداشت فعال جنایات گذشته، از بروز بی‌عدالتی‌های آینده جلوگیری کنند. من معتقدم که جامعه باید با رنج‌هایی که متحمل شده است روبه‌رو شود تا از تکرار سرکوب تاریخی زنان جلوگیری کند. این خاطرات باید در حافظه جمعی ثبت شوند. افکار عمومی باید با سؤالات و تأملات مواجه شود. شهادت‌ها باید آشکار گردند. زنان باید در یک جنبش همبستگی جهانی مشارکت کنند.

در کشورهایی مانند ایران و افغانستان، که ما با خشونت سازمان‌یافته، ساختاری و سیستماتیک روبه‌رو هستیم، باید درباره آنچه بر ما می‌گذرد صحبت کنیم تا آگاهی را افزایش دهیم و نیروهایی را برای دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان بسیج کنیم. روایت کردن تجربیات همراه با مقاومت و مبارزه، راهی برای رهایی است. ما، زنان، باید تلاش کنیم که صدایمان در سراسر جهان شنیده شود. باید آن را قوی‌تر و تأثیرگذارتر از همیشه کنیم.

زندگی در دو سوی دیوار برای من تنها یک معنا دارد: مقاومت و مبارزه، تا زمانی که دموکراسی، آزادی و برابری محقق شوند.

با وجود مشکلات قلبی و عمل‌های جراحی سنگینی که در زندان پشت سر گذاشتم—در دوران حبسم چهار بار تحت عمل قرار گرفتم—هر بار پس از عمل به زندان بازگردانده شدم. در حال حاضر، از نظر ذهنی و روحی در وضعیت خوبی هستم و مصمم هستم که شرایط جسمانی خود را بهبود بخشم.

بهای زن بودن در ایران

در ایران، بهای «زنده بودن» و «زن بودن» واقعیتی سخت و تلخ است. تنها به دلیل زن بودن، زنان با پیامدهای غیرقابل‌تحمل و ویرانگری روبه‌رو هستند. اگر مو یا هر بخش دیگری از بدنشان آشکار باشد، با خطر تعقیب، بازداشت، زندان، شلاق، جریمه‌های سنگین، اخراج از کار و طرد شدن از بسیاری از عرصه‌های اجتماعی مواجه می‌شوند. در خانه، آن‌ها در وضعیت تسلیم دائمی زندگی می‌کنند، جایی که مردان، که از نظر قانونی به‌عنوان سرپرستان خانواده شناخته می‌شوند، قدرت تصمیم‌گیری در مورد مسائل خانوادگی و حضانت فرزندان را دارند.

در خانواده، سهم ارث زنان نصف برادرانشان است، درحالی‌که مردان توسط نظام حقوقی کشور به‌طور کامل حمایت می‌شوند. این‌ها بهای زن بودن در کشور من است. و اگر ما جرأت کنیم که علیه این قوانین زن‌ستیزانه صحبت کنیم یا اقدامی انجام دهیم، توسط دستگاه قضایی رژیم مجازات خواهیم شد.

در سال ۲۰۱۶، دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی مرا به ۱۶ سال زندان محکوم کرد، تنها به دلیل «مخالفت با مجازات اعدام»، «فعالیت‌های فمینیستی» و کارم در مرکز دفاع از حقوق بشر. در جریان دادگاه گفتم که من به‌عنوان یک زن در ایران بارها قربانی قوانین غیرانسانی و زن‌ستیزانه این رژیم شده‌ام و برای آن بهای سنگینی پرداخته‌ام. و چون با این قوانین مخالفت کردم، دوباره مورد پیگرد قضایی قرار گرفتم، متهم شدم و بار دیگر بهای آن را پرداختم.

رژیم همواره ما را هم به‌عنوان قربانی و هم به‌عنوان مجرم معرفی می‌کند و مجبورمان می‌کند که بهای آن را بپردازیم. این چرخه بی‌پایان سرکوب پایانی ندارد.

من مخالفت خود را با چندهمسری اعلام کرده‌ام، که در جمهوری اسلامی قانونی است و در آن، یک مرد می‌تواند تا چهار همسر رسمی داشته باشد. در خانه، زنان قربانی این سلطه ناعادلانه می‌شوند و اگر مانند من به آن اعتراض کنند، خطر احکام سنگین زندان را به جان می‌خرند. این نظام، اساساً زن‌ستیز و سرکوبگر است.

امروز، در دهمین سال زندانم، پس از یک عمل جراحی سنگین به دلیل تومور در پایم، به‌طور موقت با قرار وثیقه از زندان آزاد شده‌ام. اما هنوز بیش از ده سال زندان در انتظار من است. اما من دست از مبارزه برنخواهم داشت تا زمانی که دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و حقوق زنان به واقعیت تبدیل شوند.

زنان یک نیروی توقف‌ناپذیر هستند
ما نباید ترس داشته باشیم. باید در برابر کسانی که حقوق زنان را نقض می‌کنند و به دموکراسی اعتقادی ندارند، مقاومت کنیم.

 

۱۶ اسفند ۱۴۰۳

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی