تجمع و بیانیه ۸ مارس در کُردستان: جنبش زنان به نقطهای بازگشتناپذیر رسیده است
“زنان در ایران همچنان تحت حاکمیت دولتی قرار دارند که از حضور آنها بهشدت هراس دارد. این هراس پس از انقلاب ژینا و شعار پیشروی آن، «ژن، ژیان، آزادی»، شدت یافته و مقامات را واداشته است که احکام اعدام و زندان را علیه فعالان زن صادر کنند. چهرههایی همچون پخشان عزیزی، شریفه محمدی و وریشه مرادی، که حکومت درصدد خاموش کردن صدای آنها بود، به نمادهای مقاومت در برابر سرکوب تبدیل شدهاند. …/
***
نویسنده: سمیه فاتحی
(متن ارسالی به بیدارزنی)
۱٫مقدمه
در روز جمعه، ۱۷ اسفند ۱۴۰۳، گروهی از فعالان زن کُرد به مناسبت روز جهانی زنان درسنندج تجمع کردند. علیرغم هشدارها و تهدیدهای قبلی، این تجمع با حضور هفت گروه، از جمله فعالان حقوق زنان سنندج، اتحادیه زنان کُردستان، فعالان حقوق مدنی زنان سنندج، دایکانی آشتی (مادران صلح)، گروه ورزشی ارغوان سنندج، گروه کوهنوردی و فرهنگی چلچمه، و اتحادیه معلمان کردستان برگزار شد. با این حال، حاکمیت جمهوری اسلامی، با واکنشی سرکوبگرانه به استقبال این تجمع رفت: بازداشت، تهدید و اعمال خشونت علیه فعالان زن کُرد.
پیش از برگزاری تجمع ۸ مارس، نیروهای امنیتی چندین فعال زن کُرد، ازجمله بهار زنگیبند، سیمین چایچی و ثریا خضری را احضار کرده و هشدار داده بودند که از شرکت در هرگونه تجمع مرتبط با روز جهانی زنان خودداری کنند. در روزهای پس از این تجمع، چهار فعال زن کُرد —باران سعیدی، لیلا پاشایی، سهیلا مطاعی و سوما محمدزاده—در ارتباط با مشارکت در این رویداد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. نکتهی قابل توجه این است که سه تن از آنان—سعیدی، پاشایی و مطاعی—پیشتر در جریان خیزش ژینا نیز بازداشت شده بودند.
این روند سرکوب نشاندهندهی سیاست مستمر حکومت درجرمانگاری مقاومت فمینیستی و بازداشت خودسرانهی کنشگران زن کُرد است. دستگیری فعالان زن کُرد بازتابی از وحشت حکومت از همبستگی و سازمانیافتگی این زنان است. در سالهای اخیر، جنبش زنان در ایران و کُردستان با سطح بیسابقهای از خشونت دولتی مواجه شده است. بااینحال، تجمع و بیانیه ۸ مارس نهتنها نمادی از همبستگی زنان بود، بلکه تجلی مقاومت زنان کُرد در برابر سرکوبهای فزایندهی اخیر است. در متن بیانیهی این روز آمده است:
“زنان در ایران همچنان تحت حاکمیت دولتی قرار دارند که از حضور آنها بهشدت هراس دارد. این هراس پس از انقلاب ژینا و شعار پیشروی آن، «ژن، ژیان، آزادی»، شدت یافته و مقامات را واداشته است که احکام اعدام و زندان را علیه فعالان زن صادر کنند. چهرههایی همچون پخشان عزیزی، شریفه محمدی و وریشه مرادی، که حکومت درصدد خاموش کردن صدای آنها بود، به نمادهای مقاومت در برابر سرکوب تبدیل شدهاند. این صداها خاموش نشدهاند؛ بلکه به فریادی جهانی علیه استبداد بدل گشتهاند.”
۲٫ بیانیه ۸ مارس: مانیفست مبارزه فمینیستی کُردی در ایران
در تجمع گرامیداشت روز جهانی زنان در سنندج، بیانیه ای که توسط فعالان حقوق زنان سنندج، اتحادیه زنان کردستان، فعالان حقوق مدنی زنان سنندج، تنظیم شده بود، خوانده شد. این بیانیه علاوه بر شناسایی ریشه های ستم و سرکوب زنان، بهویژه زنان کُرد اولویتهای جنبش زنان در ایران و کُردستان را هم نشان میدهد. بیانیه ۸ مارس مانیفست سیاسی مبارزه فمنیستی کُردی است که سرکوب زنان را با ستم ملی علیه کردها، بلوچها، و عربها و مهاجرها و همچنین با نابرابری اقتصادی و استثمار طبقات فرودست جامعه پیوند میدهد. همچنین، با تأکید بر پیوند جنبش زنان با سایر جنبشهای اجتماعی مانند جنبشهای کارگری، معلمان و دانشجویی نشان میدهد که این مبارزه، صرفاً مبارزه برای برابری جنسیتی نیست، بلکه به ساختار قدرت در سطح کلان مرتبط است.
۲-۱٫ نظام سلسلهمراتبی و تبعیض علیه زنان به حاشیه رانده شده
زنان فرودست، به حاشیه رانده شده و تحت ستم در سیستم سلسله مراتبی و نابرابر جهانی که بر پایهی سرمایهداری پدرسالار استعمارگر بنا شده است، درخاورمیانهای که قدرتهای سلطهگر آن را به محل دائمی جنگ، بیثباتی، آوارگی و فقر تبدیل کردهاند، در کشوری که حاکمیت سیاسی آن ساختارهای قدرت مرد/فارس/سرمایهدارانه را تداوم میبخشد، نهتنها با سرکوب سیاسی و تبعیض جنسیتی مواجهاند، بلکه با سازوکارهای نظاممند اقتصادی و اجتماعی که آنها را در موقعیتهای فرودست نگه میدارد، نیز دستوپنجه نرم میکنند. درمتن بیانیه ۸ مارس آمده است:
“تبعیض در تخصیص منابع، در چارچوب نابرابریهای ساختاری ناشی از نولیبرالیسم و بحرانهای اقتصادی، بهطور نامتناسبی بر زنان حاشیهنشین ازجمله زنان بلوچ، کُرد، مهاجر و زنانی که در مشاغل غیررسمی فعالیت دارند، تأثیر میگذارد…” که نشان می دهد، در ایران، حکومت با حفظ سلسلهمراتب جنسیتی، طبقاتی و ملیتی، ساختاری از نابرابری نظاممند را بازتولید میکند که بیش از همه زنان به حاشیه رانده شده و فرودست را در معرض خشونت و تبعیض قرار میدهد.
۲-۲٫ قانون اساسی و ساختار قضایی: ابزاری برای تداوم سرکوب و خشونت علیه زنان
قانون اساسی و سیستم قضایی در ایران نابرابریهای ساختاری را بازتولید و تثبیت میکند. قوانین و ساختار حقوقی ایران نهتنها از زنان در برابر خشونت محافظت نمیکند، بلکه سرکوبگران را نیز تقویت کرده و خشونت علیه زنان را بازتولید میکنند. در متن بیانیه ۸ مارس اظهار شده که:
“در ایران، حاکمان همواره تلاش کردهاند تا از طریق سیاستهای زنستیزانه، زنان را از حقوق اساسیشان محروم سازند. قوانین سرکوبگرانهای مانند حجاب اجباری، کودکهمسری، محدودیت آزادیهای فردی و نقض حق سقط جنین، بهعنوان ابزارهایی برای کنترل زنان و تثبیت سلطهی مردسالارانه به کار گرفته میشوند. این سیاستها نهتنها آزادی و خودمختاری زنان را محدود میکنند، بلکه خشونت گسترده علیه آنان را نیز مشروعیت بخشیده و عادیسازی میکنند.”
قانون اساسی ایران سلسله مراتبی، انحصاری و جنسیتی است به طوری که در آن نه تنها سرکوب زنان، گروههای ملی تحت ستم، اقشار ضعیف و کم درآمد، جامعه کوئیر، قانونمند شده بلکه هرگونه مبارزه با این ستمها نیز در همین قانون اساسی جرمانگاری شده است. قانون اساسی و سیستم قضایی در ایران در خدمت بازتولید نظمی نابرابر و سلسله مراتبی است و کمترین حمایت قانونی را از زنانی که در معرض بیشترین حجم خشونت قرار دارند. از این رو، همانطور که در متن بیانیه آمده است:
” افزایش زن کشی و خشونت جنسی/جنسیتی، آزار و سوءاستفاده از کودکان و مجازاتهای شدید علیه زنان، وضعیت وخیم زنان را در ایران آشکار میسازد.”
۲-۳٫ بستریابی جنبش زنان در ایران و کردستان
بیانیه فعالان زن کُرد تاکید می کند که ۸ مارس بزرگداشت یک جنبش گستردهی اجتماعی و سیاسی است و ریشه در اعتراضات زنان کارگر و سوسیالیست در قرن نوزدهم دارد. در همین راستا جنبش زنان در بستر شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کنونی در ایران و بهویژه در کُردستان بیش از هر زمان دیگری مصمم است تا با مبارزات تاریخی زنان اعلام همبستگی نماید و در عین حال به اولویتهای مبارزاتی اکنون خود پایبند باشد:
“امسال، در روز جهانی زن، مبارزهی ما باید اولویت خود را بر مقابله با اعدامها، زن کشی و افزایش فقر و نابرابری اقتصادی قرار دهد.” این مبارزه مستلزم جنبشی جمعی و گسترده است که در آن “زنان و مردان در کنار یکدیگر در برابر همهی اشکال نابرابری ایستادهاند و به مبارزه برای جهانی آزاد، برابر و عادلانه ادامه میدهند.”
در این میان، مقاومت فمنیستی کُردی با اتکا به تجربههای تاریخی خود، با سازماندهی جمعی درمیان صفوف مبارزه و با حرکت از حاشیه به مرکز، به نیرویی انکارناپذیر برای تغییر اجتماعی تبدیل شده است. بیانیهی هشتم مارس بر اهمیت مبارزات زنان در کُردستان تأکید دارد و آن را “یکی از پیشرفتهترین نمونههای جنبشهای آزادیبخش زنان” معرفی میکند:
“مبارزهی زنان در کُردستان بهعنوان یکی از پیشرفتهترین نمونههای جنبشهای رهاییبخش زنان شناخته میشود و الگویی از مقاومت و خودسازماندهی در خاورمیانه ارائه میدهد. زنان کُرد نهتنها در برابر سرکوب چندلایهی جنسیتی، ملیتی و طبقاتی ایستادگی کردهاند، بلکه با ایجاد ساختارهای مستقل و سازمانیافته، مدل جدیدی از مقاومت، خودسازماندهی و مبارزه برای رهایی را ارائه دادهاند. آنها با پایداری در میدانهای نبرد، جنبشهای اجتماعی و محافل فکری، نقشی بیبدیل در پیشبرد آرمانهای برابری و آزادی ایفا کردهاند.”
۳٫ نقطهی بی بازگشت
بیانیهی ۸ مارس تصریح میکند که سرکوب و خشونت نهتنها ارادهی زنان را برای آزادی تضعیف نکرده، بلکه آگاهی، اتحاد و عزم آنها را تقویت کرده است. زنان در نقاط مختلف ایران، بهویژه در کردستان، با پیوند مبارزات خود به دیگر جنبشهای اجتماعی به نیرویی انکارناپذیر تبدیل شدهاند:
” زنان در کنار سایر جنبشهای اعتراضی از جمله کارگران، بازنشستگان، معلمان و دانشجویان، در مسیر مبارزه برای عدالت و برابری متحد شدهاند و صدای مقاومت علیه ستم ساختاری را بلندتر از همیشه کردهاند.”
در حالی که نظام های سلطه گر حاکم با تداوم سیاستهای سرکوبگرانه و اعمال خشونت سیستماتیک تلاش دارند هرگونه مقاومت را در نطفه خفه کنند، مقاومت زنان به حاشیه رانده شده نهتنها متوقف نشده بلکه به مرحلهای از سازماندهی و همبستگی رسیده که بازگشت از آن ممکن نیست. امروز، زنان در جنوب جهانی و بهویژه در کُردستان، با اتکا به تجربههای تاریخی خود، در خط مقدم مبارزه علیه ستم و سلطه قرار گرفتهاند. بنابراین، بیانیه ۸ مارس فراخوانی است مبنی بر اینکه:
“جنبش زنان به نقطهای بازگشتناپذیر رسیده است. آگاهی، سازماندهی و تجربه تاریخی این مبارزه، بازگشت به دوران نابرابری و سرکوب را ناممکن ساخته است. زنان در سراسر جهان، بهویژه در خاورمیانه، دیگر هرگز به گذشتهای که در آن صدایشان خاموش شده بود، بازنخواهند گشت.
این جنبش نهتنها مبارزهای برای حقوق زنان، بلکه تغییری بنیادین و برگشتناپذیر است که کل جوامع را دگرگون خواهد کرد. پیروزی در این مبارزه نه یک احتمال، بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر برای عدالت و آزادی است.”