«تهدیدهای آمریکا و پیشگیری از تکرار یک اشتباه تاریخی»
جنگ هرگز راه حل نبوده است. تهدید به مقابله، تهدید به ساخت بمب اتم، تهدید به ناامن کردن خلیج فارس، راه حل نیست، ریختن بنزین بر آتش جنگ است. این تهدیدها از افکاری ناقص صادر میشوند، افکاری که اصلا نمیدانند جنگ چیست…
***
رحیم قمیشی
تابستان ۱۳۵۹ محمدعلی برادرم، مسئولیت جمعآوری اطلاعات تهدیدهای مرزی عراق را برعهده داشت.
هفتگی به مقامات گزارش میداد برابر شواهد، صدام در حال تقویت مواضع خود و آمادگی برای یکحمله بزرگ است، اما آن مقامات همه چیز را شوخی میگرفتند؛ صدام جرئت حمله به ایران را ندارد!
برادرم باور نمیکرد آن همه شواهد نادیده گرفته میشوند و وقتی صدام حملهاش را شروع کرد، هیچ آمادگیای در کشور وجود ندارد، نه بین مقامات نه برای مردم!
او پنج ماه پس از شروع جنگ، با دل رنجیده و خونیناش بیشتر نماند، و ۸ سال حرص نخورد برای جنگی که میشد در نطفه آن را خفه کرد، او شانس آورد و ندید چندصد هزار نفر کشته شدند و چقدر خانههای پر از وسایل به تصرف نظامیان عراق درآمدند و بر سر مردم ایران چه آمد.
هنوز پس از چهل و پنج سال حسرت میخوریم کاش جلوی جنگ را توانسته بودیم بگیریم.!
در محاصره سوسنگرد مجبور شدم چند شبی را در بعضی از خانههای خالی از سکنه مردم جنگزده سوسنگرد به صبح برسانم،. آن شبها خواب به چشمهایم نمیآمد، نه که عراقیها هر لحظه ممکن بود دوباره شهر را تصرف کنند، از عکسهایی که در پذیرایی آن خانهها، از صاحبان خانههای هموطنان عربم به دیوارهایشان نصب بود و آن نگاه نافذشان. میدانستم آنها اگر کشته نشدهاند، در شهری غریب آوارهاند و در دلهایشان میگویند چکار باید میکردند!؟
وسایل کامل خانه نشان میداد آنها حتی نتوانسته بودند اموال شخصی و ضروری خانه را هم با خود ببرند.
تهدید هر جنگی را باید جدی گرفت. ولو احتمال آن به چند درصد ناچیز هم نرسد!
ما در سال ۱۳۵۹ اشتباه کردیم، نادان بودیم و نمیدانستیم جنگ یعنی چه، و چقدر برای پیشگیری از جنگ همه مسئولیت داریم.
با بیان اینکه احتمال حمله صدام یا ترامپ ضعیف است، نباید به عواقب آن، و احتمالش فکر نکرد.
دست ما به حاکمیت هنوز هم پس از پنج دهه نمیرسد و نمیتوانیم نقش اصلی را در جلوگیری از جنگ داشته باشیم. قبول!
اما آیا همچنان، مردم تنها باید نظارهگر باشند؟
عوارض جنگ ۸ ساله را چه کسی تحمل کرد؟ مردم بیپناه شهرهایی که با خاک یکسان شدند. با این استدلال بچگانه که دشمن غلط میکند دست از پا خطا کند!
کاپیتان یک کشتی، اگر یک درصد هم احتمال سانحه را بدهد، حق حرکت را ندارد. کاپیتان با جان مسافران حق بازی کردن ندارد، هر چقدر هم شجاع باشد، چه رسد به وقتی که برای خودش جلیقه نجات کنار گذاشته باشد!
و یا آن وقتی که این احتمال جدی شده باشد.
امروز احتمال حمله به ایران کمتر از سی چهل درصد نیست. ترامپ در هفته گذشته سه بار از احتمال حمله به ایران سخن گفته. نباید خوش خیال بود و بر اساس آمال و آرزوها برنامهریزی کرد..
درصد مهمی از مردم ممکن است تصور کنند حمله آمریکا و اسرائیل میتواند برای بیرون رفتن از شرایط بدِ فعلی در کشور کارساز باشد، اما نباید دچار توهم و تحلیل اشتباه شویم.
هیچ کشور خارجی به مردم ایران کمک نمیکند. و متاسفانه سقوط نظام در شرایط جنگی هم، تنها به بدتر شدن وضعیت میانجامد.
خدا کند جنگی نشود.
اما آیا بیخیالی نظام حاکم، مسئولیت تکتک مردم را توجیه میکند؟
برخلاف سال ۱۳۵۹، امروز مردم نقش مهمی در تصمیمگیریها میتوانند ایفا کنند.
اگر این نقش را نخواهند ایفا کنند در تاریخ بخشیده نخواهند شد.
تاریخ از ما نمیپذیرد بگوییم نظام اشتباه کرد و ما هیچ راه چارهای نداشتیم!
ضمن تقدیر از دوست روشنفکر، شجاع و ایراندوستم، آقای دکتر مصطفی مهرآیین که با وجود خطرات زیاد، این شجاعت را داشت به حاکمیت نهیبش را بزند، که ادامه این وضعیت ممکن است به انهدام ایران بینجامد، هر یک از ما نیز وظیفه داریم نقش خود را ایفا نماییم.
ما حق نداریم اجازه دهیم مهرآیینها تنها بمانند.
خطر جنگ جدی است. خطر انهدام زیرساختهای ایران جدی است.
جنگ هرگز راه حل نبوده است.
تهدید به مقابله، تهدید به ساخت بمب اتم، تهدید به ناامن کردن خلیج فارس، راه حل نیست، ریختن بنزین بر آتش جنگ است. این تهدیدها از افکاری ناقص صادر میشوند، افکاری که اصلا نمیدانند جنگ چیست.
ولی ما چه میتوانیم بکنیم؟!
در نوشته بعد سعی خواهم کرد دقیقتر بنویسم، چطور مردم میتوانند به برداشته شدن سایه شوم جنگ از سر کشور کمک کنند.
اگر ما خواهان تغییرات بنیادینی در کشور هستیم، راه آن از جنگ نمیگذرد!
هیچ جنگی مقدس نیست.
هیچ جنگی که قابل پیشگیری باشد، توجیه ندارد.
تصور اینکه حتما باید در برابر قدرتها کرنش کنیم تا جنگ نشود یک تصور اشتباه است.
و مسئولیت عموم مردم در پیشگیری از جنگ نباید نادیده گرفته شود.
در این رابطه بیشتر خواهم نوشت.
۱۳ فروردین ۱۴۰۴