سیزدهبدر؛ آیین گره زدن دلها به طبیعت و خاطرهها
سیزدهمین روز فروردین که میرسد، انگار بهار نفس عمیقتری میکشد. زمین از نمباران شبانه طراوت گرفته، درختان جوانههای امید را به تماشا گذاشتهاند و صدای خندههای رها در باد، نوید یک روز متفاوت را میدهد. …/
***
اما سیزدهبدر فراتر از یک آیین باستانی است؛ آن را باید در آلبوم خاطرات هر نسلی ورق زد. در آن بقچههای مادربزرگها که با وسواس خاصی بسته میشدند، در آن جادههای خاکی که به دشتهای سبز ختم میشدند،
هر سال این روز با عطر سبزهها و صدای آوازهای دستهجمعی، خاطرهای تازه به ذهنها اضافه میکند. گرههایی که بر سبزهها زده میشوند، نه فقط برای آرزوهای آینده، بلکه برای زنده نگه داشتن پیوندی دیرینه است؛ پیوندی میان انسان و طبیعت، میان دیروز و امروز، و میان نسلهایی که هر سال، این سنت را پاس میدارند.
امسال هم سیزدهبدر خواهد آمد، با همان حس ناب رهایی، با همان امیدهای گرهخورده در دل سبزهها و با همان دلخوشیهای ساده اما عمیق. چراکه این روز، نه صرفاً جشن طبیعت، بلکه تجدید میثاقی است میان دلهای ما و خاطراتی که هیچگاه رنگ کهنگی نمیگیرند/ماهنامه ندای قلم
۱۳ فروردین ۱۴۰۴