به بهانه تحریم یلدا
یلدا جان سلام
یلدای بلند قامت! ما هنوز هم دوستت داریم و برای خریدن نازت دلمان لک می زند…
اما یلدا جان امسال سر دیدارت را نداریم.
امسال با پیرهن گلی به سراغت نمی آییم که پیرهن سوگ و هجران به تن داریم.
یلدا! امسال به بلندای شبت می نشینیم اما در فکر و در رنج ….
چرا؟؟؟
*برای* گردن هایی که بوسه گاه مادران بود و به دار زمخت ظلم آویخته شد.
*برای* همدلی با جوانانی که نه در سر سفره یلدا که در بازداشتگاه ها به انتظار آزادی نشسته اند.
*برای* همدردی با پدران و مادرانی که روزهاست پشت در دادگاه های انقلاب(بخوانید بیدادگاه قساوت) به امید آزادی فرزندشان هر تحقیر و توهینی را به جان می خرند.
*برای* لرزش صدای مادری که می گوید: ” نکند چیزی به بچه ام ببندند و دیگر نبینمش”
*برای* اشک و خشم فرو خورده پدری که فریاد را در گلو خفه می کند که نکند فرزندش در وضعیت بدتری قرار گیرد.
*برای* خانواده هایی که نداشتن وثیقه دردی مضاعف بر جانشان انداخته…
یلدا جان امسال یلدا یمان یلدای همدلی، همدردی، اعتراض به قتل و جنایت است تا فریب *عادی سازی عمله ظلم* را نخوریم….
و من میدانم یلدا هم موهای بلند و سیاهش را در آشفتگی دلهای هزاران هزار ایرانی دردمند پریشان می کند و به آینده ای سپید دل می بندد./م. ب اواخر آذر ۱۴۰۱
برگرفته از شبکه های اجتماعی
۳۰ آذر ۱۴۰۱