نگاهی بر رمان بافته
نویسنده همه چیز را در کتاب به افراد تقلیل داده و زن نویسنده درک نمیکند که دلیل حذف شدنش حسادت نیست بلکه ساختار سرمایهداری است که انسانها را تا زمانی که بیمار نباشند میپذیرد تا زمانی که کارایی برای سیستم داشته باشند…./
مریم رحمانی
بافته نوشته لائتیسیا کولومبانی پرفروشترین رمان فرانسه در ۲۰۱۸ بوده که نشر نیماژ با ترجمه نرگس کریمی راهی بازار نشر کرده است.
کتاب سرنوشت سه زن در هند، سیسیل ایتالیا و کانادا را روایت میکند که درهریک در حال مبارزه برای تغییر وضعیت خود است، سرنوشت این سه زن در فصلهای پایانی کتاب بهم پیوند میخورد.
زن هندی از کاست دالیت پایینترین کاست هند مصمم است دخترش را راهی مدرسه کند تا درس بخواند و از عاقبت زنان دالیت که جمعآوری مدفوع با دست از خانه جتها بالاترین کاست است رهایی یابد، برهمن که معلم مدرسه است با گرفتن پول رضایت میدهداو را در مدرسه بپذیرد اما دخترک را مجبور میکند جلوی دیگران مدرسه را تمییز کند که سرباز میزند و طبیعتا جایی دیگر در مدرسه ندارد. اسمولیتا مادرش از سرسختی دخترش به وجد آید و تصمیم میگیرد هرطور شده او را به شهری ببرد که بتواند درس بخواند. او همسرش را پشت سر میگذارد تا سرنوشت بهتری برای دخترش رقم زند و در دل سفر ستمهایی که به زنان هندی میرود را نویسنده نشان میدهد، زنان بیوه که اگرچه سوخته نمیشوند اما راننده میشوند به شهر زنان بیوه.
زنانی دالیت که جتها به آنان به دلیل خطای برادران یا مردان خانوادهشان تجاوز میکنند. زن در بین مسیر همراه دخترش تصمیم میگیرد به معبد ویشنو برود و زیارت کند به دلیل آنکه توانسته فرار کند. بگذریم که دیگر هیچ چیزی برای خوردن ندارد زن و دخترش باید موهایشان را به همراه پول برای تراشیدن پیشکش معبد کند این کاری است که همه تهی دستان میکنند. پولداران به معبد چیزهای دیگری تقدیم میکنند. زن موهایش را کوتاه میکند تا دختری آنسوتر در سیسیل بتواند کارگاه ورشکسته پدرش را با موهایی که از هند وارد میکند نجات دهد، او سودای پولدار شدن ندارد فقط دختر جنگندهای است که نمیخواهد به دلیل ورشکستگی تن به ازدواجی ناخواسته دهد. جولیا در برابر خانواده میایستد تا کارگرها و کارگاه را نجات دهد و در آخر موهایش نصیب زنی وکیل میشود که به دلیل سرطان پستان موهایش را از دست داده است و البته کارش را؛ چون در دفتر وکالت کسی که مریض باشد حذف میشود. نویسنده همه چیز را در کتاب به افراد تقلیل داده و زن نویسنده درک نمیکند که دلیل حذف شدنش حسادت نیست بلکه ساختار سرمایهداری است که انسانها را تا زمانی که بیمار نباشند میپذیرد تا زمانی که کارایی برای سیستم داشته باشند. نویسنده زن هندی اسمولیتا و دختر خردسالش لالیتا را در کوهستان مقدس رها میکند با این امید که از چرخه کاست خارج شوند نگاهی که ازاینترسکشنالیتی چیزی نمیداند اینکه زنان در تقاطع ستمهای مختلف به راحتی و بدون تغییر ساختار امکان رهایی نمییابند. نویسنده دین کاستی را هدف نمیگیرد. همچنین نویسنده گویی فقط به شیک بودن سارا زن یهودی ساکن کانادا میاندیشد. حتی درباره سارا فقط به مبارزه فردی او علیه دفتر وکالتی که در آن کار میکند میپردازد وو همه چیز را در حد فرد تقلیل میدهد. به نظر میرسد زنان شرقی تا جایی مهماند که موی پیشکشیشان به معبد باعث خوشبختی غربیها شود.
نقد کتاب: از مریم رحمانی، پژوهشگر