امروز:   شهریور ۳۱, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
سپتامبر 2024
د س چ پ ج ش ی
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
30  

به صداهای شهر گوش بدهید

رنج و درد و دهشت را دراین دیار بخت برگشته فریاد می‌زنند؛ فقر است و سیمای کریه آن که عرق شرم بر پیشانی می‌نشاند. پدران غمگین، مادران اندوه‌زده و تکیده، جوانان افسرده و ناامید، دختران و پسران وامانده از کاروان خوشبختی همتایان‌شان در جهان ملال و مالیخولیا را درجامعه تکثیر می کنند. کودکان کار، زنان تنها و تن به نامردمان سپرده که از روسپی‌گیری نان درمی‌آورند، کارگرانی که با سیلی صورت سرخ نگه می‌دارند و شرمسار زندگی‌اند…

 

***

چهره‌ی جامعه این روزها تکیده‌تر و غمگین‌تر از همیشه است. تیغ بران فقر بر گردن دو سوم جمعیت ایران قرار گرفته و هر روز که می‌گذرد بیشتر از دیروز درگوشت و تن جامعه فرو می رود. درد است که به دنیا می‌آید و چرک و خونی که چشم را می‌آزارد. در این یک‌سالی که گذشت، چه تعداد کودک و نوجوان طناب به گردن انداختند و به زندگی شرم‌آوری که برای‌شان ساخته‌ایم و ساخته‌اند «نه» گفتند. آنها آینده‌ی کشورند اما بزرگ نشده می‌میرند. آینده دراین کشور از به دنیا آمدن امتناع می‌کند.

فقر است و سیمای کریه آن که عرق شرم بر پیشانی می‌نشاند. پدران غمگین، مادران اندوه‌زده و تکیده، جوانان افسرده و ناامید، دختران و پسران وامانده از کاروان خوشبختی همتایان‌شان در جهان ملال و مالیخولیا را درجامعه تکثیر می کنند. کودکان کار، زنان تنها و تن به نامردمان سپرده که از روسپی‌گیری نان درمی‌آورند، کارگرانی که با سیلی صورت سرخ نگه می‌دارند و شرمسار زندگی‌اند بیش از همیشه رنج و درد و دهشت را دراین دیار بخت برگشته فریاد می‌زنند اما هیچ پاسخی و محرکی برنمی‌انگیزد! تو گویی کران و گنگانی هستند که تامل نمی‌کنند.

فقیر یعنی فردی که ستون فقراتش شکسته باشد. تصور کنید هفتاددرصد جامعه زیر خط فقر را. تصورکنید درد و رنج پنهان و پیدا در سیمای مردمی ستون فقرات شکسته را که به خود می پیچند. تصور کنید اگر می‌توانید!

🚩🫵 آقایان

به صداهای شهر گوش می‌دادم / به صدای داد و صدای بیداد /

به صداهای شهر گوش می‌کردم / به صداهای تیر و صدای تدبیر /

آقایان! /

به صداهای شهر گوش بدهید / این طور نیست که فریادی بر نخیزد /

این‌طور نیست که صدای کسی در نیاید /

قلب شهر یا زنگ می‌زند و سرخ می‌شود /

این‌طور است که گوش مذکر شما نمی‌شنود.

(شعر: فاروق امیری)

باز نشر گروه اتحاد بازنشستگان

 

۶ فروردین ۱۴۰۳

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی