نظام آموزشی طبقاتی با بازگشایی مدارس تغییری نمیکند!
در آستانهٔ بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی جدید هستیم، مناسبتی که میبایست انگیزهای برای شوق و شادی همه کودکان و خانوادههای آنان باشد، اما امسال نیز همچون سالهای گذشته این شادی از عدهٔ پرشماری از کودکان میهن ما دریغ میشود…./
****
هرساله میلیونها خانواده زحمتکش و کمدرآمد که بهقیمت تحمیل محرومیت و کار بیشتر و حتی بدهکار شدن هم بهسختی شاید بتوانند امکانی حداقلی برای تحصیل فرزندانشان فراهم کنند از این وضعیت باید رنج بکشند. دستمزدهای زیر خط فقر کجا و هزینههای گزاف تحصیلی از نوشتافزار، کیف، کفش، لباس، هزینه رفتوآمد گرفته تا خرج تراشیهای مدارس برای جبران کمبود بودجه آموزشوپرورش کجا. برای نمونهای از مشتِ خروار این خرجها کافی است گفته شود قیمت فقط یک عدد مداد و یک عدد مدادپاککن معمولی، یک دفتر چهلبرگ و یک مدادتراش کوچک در پایینترین کیفیت حدود ۴۰ هزار تومان است.
امسال نیز مانند سال تحصیلی گذشته، آموزشوپرورش دویست هزار معلم کمبود دارد. این معضل با توجه به انباشته شدن نارضایتیهای دانشآموزان و خانوادههایشان و فرهنگیان در شرایط تشدید بحران سیاسی اجتماعی و بحران سیاست خارجی، به کابوسی برای سران رژیم تبدیل شده است. به همین سبب کارگزاران رژیم به تکاپو افتاده و دست به دامان راهحلهای موقت و بدون پشتوانه شدهاند. وزارت آموزش و پرورش طی بخشنامهای از معلمانی که موعد بازنشستگی آنان فرا رسیده خواسته است تا به کار خود ادامه دهند.
پزشکیان نیز مجوز به کارگیری ۷۰ هزار معلم بازنشسته به شکل حقالتدریسی و حداکثر ۲۴ ساعت کار در هفته و ۱۰۰ ساعت در ماه را ابلاغ کرده است. البته برای تشویق حقالتدریسیها- بنا بر اظهارات سخنگوی سابق آموزش و پرورش- قرار بوده است حقوق آنان دوبرابر شود ولی اکنون به دادن فقط یک ماه حقوق بهعنوان پاداش در طول مدت استخدامیشان اصلاح شده است. برای تشویق معلمانی هم که در آستانه بازنشستگی هستند همین پاداش یکماهه را در نظر گرفتهاند.
انتخاب علیرضا کاظمی به مقام وزیر آموزش و پرورش، نه تنها هیچگونه جایی برای خوشبینی در زمینهٔ بهبود مسائل و مشکلات آموزش و پرورش باقی نمیگذارد، بلکه محیطهای آموزشی را بهلحاظ کیفیت همچنان به قهقرا خواهد برد. بر اساس گزارشهای منتشر شده، کاظمی “توسعه فرهنگ نماز و قرآن” در مدارس را مأموریت اصلی آموزش و پرورش میدانسته و بهدنبال توسعهٔ بسیج دانشآموزی بوده است. کاظمی همچون وزیر قبلی آموزش و پرورش، خود را به اجرای سند ارتجاعی تحول بنیادین آموزش و پرورش متعهد میداند.
اگر از تعارفات و تعریف و تمجیدهای ریاکارانهٔ کاظمی از فرهنگیان و وعدههای بیپشتوانه او در مصاحبههای بعد از به کار گماشتن او در مقام وزیر آموزش و پرورش در دولت پزشکیان بگذریم، آنگاه چهره واقعیاش را از خلال دیدگاههای ارتجاعیاش میتوان دوباره باز شناخت. به چند نمونه از این دیدگاهها توجه کنیم: “مهمترین مأموریت من در حوزه آموزش و پرورش حوزه قرآن و نماز است”، “از کمبود نخبگان فرهنگی هنری متدین و تربیت یافتهٔ رنج میبریم که این امر نیز باید جبران شود”، و “حوزه نماز و قرآن در آموزش و پرورش اهمیت بالایی دارد و من، خود را وقف نماز و قرآن میکنم.” این دیدگاهها از ادامه تلاشهای “صحرایی” مرتجع برای حوزوی کردن فضای آموزش و پرورش حکایت دارد. اما از دغدغههای کاظمی و رهبرش در آستانهٔ بازگشایی مدارس از زبان او بشنویم: “آنچه در حوزه پرورشی و فرهنگی به صورت هفتگی گزارش میخواهم بحث حوزه آسیبهای اجتماعی است، زیرا این بخش دغدغه و مطالبه رهبری قرار گرفته است” (پیشرو، ۸ شهریور ۱۴۰۳). البته دغدغههای کاظمی و ولی فقیه از “آسیبهای اجتماعی” در مدارس- با توجه به نقش مهم و تأثیرگذار دانشآموزان بهویژه دختران دانشآموز در جنبش زن زندگی آزادی- قابل فهم است. همچنین، برای کاظمی و رهبرش روشن است که نارضایتیهای انباشته شده ناشی از تبعیض و بیعدالتی آموزشی، مسمومیتهای سریالی دختران دانشآموز، پولی سازی آموزش، اختناق و ارتجاع حاکم بر فضاهای آموزشی، و غیره، جز با سرکوب مهار نمیشوند.
در رابطه با کسری بودجه آموزش و پرورش و تأمین منابع و بودجه لازم برای هزینههای آموزشی، کاظمی ضمن اشاره به ادامه سیاست مولد سازی، یعنی فروش داراییهای مردم، و لزوم پیدا کردن سرمایههای پایدار، برای ساخت و بازسازی مدارس از پیشبینی ۱۱هزار میلیاردی بودجه ۱۴۰۳، تعهد خیرین، و پیشنهاد ستاد اجرایی امام برای همکاری برای جمع کردن یا به حداقل رساندن مدارس کانکسی، نام میبرد. چنین است سرنوشت تأمین بودجه آموزش و پرورش بحرانزده میهن ما. بر اساس آمار سال ۱۴۰۲ سازمان نوسازی مدارس خود رژیم، ۲۰ درصد کلاسهای درس معادل ۱۰۴ هزار کلاس درس، فرسودهاند.
فرهنگیان آگاه و مترقی ریشه بحران حاکم بر آموزش و پرورش را بهدرستی در اجرای نسخههای نولیبرالی سرمایهداری رژیم در طول بیش از سه دهه گذشته میدانند. تعدیلهای ساختاری از جمله کاهش بودجههای آموزش، کالایی و طبقاتی کردن آموزش، و رشد بیوقفه بخش خصوصی در حوزه آموزش و پرورش، از جمله پیامدهای اعمال این سیاست است. سرکوب خشن و پردامنه معلمان بهشکلهای گوناگون، از جمله اخراج، انفصال از خدمت، و زندان، در راستای اعمال هرچه گستردهتر چنین سیاستی است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۲۱۶، ۱۹ شهریور ۱۴۰۳