راوی صدای خاموش زنان
گروه مطالعات زنان به مناسبت هشت مارس، روز جهانی زن نشست «تقدیر از منصوره اتحادیه، راوی صدای خاموش زنان از متون تاریخ معاصر» را برگزار کرد. منصوره اتحادیه در طی سخنان خود گفت: زنی به نام درنر که درباره فمینیسم و حرکت زنان در اروپا کارکرده، مینویسد: زنان هیچگاه فرصتی برای حضور در تاریخ نداشتند، آنها از گذشته خود بیخبر بودند، افکارشان در خلأ رشد میکرد و امکان بحثوجدل با دیگران را نداشتند. درواقع، وضع زنان مانند این بود که چرخ را بارها و بارها از نو اختراع کنند؛ چون تاریخی از زن وجود نداشت. زنان شناختی از خود نداشتند و از تفکر دیگر زنان ناآگاه بودند و اگر هم زنی واجد تفکر عمیق و معلومات بود، اطلاعی از اسلاف خود نداشت.
*******
برگزاری نشست تقدیر از منصوره اتحادیه به مناسبت روز زن:
راوی صدای خاموش زنان
گروه مطالعات زنان به مناسبت هشت مارس، روز جهانی زن نشست «تقدیر از منصوره اتحادیه، راوی صدای خاموش زنان از متون تاریخ معاصر» را برگزار کرد.
در این مراسم که به مناسبت ۸ مارس در گروه مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی ایران روز دوشنبه ۱۶ اسفندماه برگزار شد در ابتدا مریم میرزا نژاد،فعال زنان گزارشی از وضعیت زنان طی سال ۹۵ در سپهر اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ورزشی ارائه داد.
او به مدالآوری زنان ایرانی در المپیک ۲۰۱۶ علیرغم محدودیتهای موجود آنان اشاره کرد و از دیگر سو به مسئله عدم اجازه حضور زنان در استادیومها پرداخت. میرزا نژاد با اشاره به مبهم بودن برنامه ششم توسعه در مورد وضعیت زنان در حوزه اجتماعی و، نرخ پایین اشتغال زنان، افزایش نرخ طلاق گفت: درحالیکه هر یک ساعت ۲۰ طلاق اتفاق میافتد اما قوانین طلاق یکسویه است و شرایط برای طلاق گرفتن زنان سخت و طاقت فرساست. در سپهر سیاسی نیز او به انتخابات و واکنشهای سکسیتی در رسانهها در خصوص احتمال کاندیدا شدن وحید دستگردی در انتخابات آینده گفت.
این عضو انجمن جامعهشناسی به نمونههایی از تیترهای سکسیتی که حتی در رسانههای اصلاحطلب نیز در مورد احتمال کاندیداتوری وحیده دستجردی منتشر شد اشاره کرد.
هویت گمشده زنان در تاریخ
سپس در ادامه مراسم دکتر شهلا اعزازی، جامعهشناس و عضو انجمن جامعهشناسی ایران سخنانی پیرامون هویت گمشده زنان در تاریخ مطرح کرد. او گفت: از دهه ۷۰ در غرب با رشد دیدگاههای فمینیستی مواجه بودیم؛ دیدگاههایی که از مطالبه گری صرف، گذر کرده و به نظریهپردازی رسیده بودند.
در کنار این نظریهپردازی، نگاه آنها نسبت به بنیان دانش تغییر پیدا کرد و گفتند زنان نهتنها در جامعه بلکه در علوم و دانش هم در حاشیه نگهداشته شدهاند و اگر هم در این حوزه ورود داشتند تنها در ارتباط با مردان به آنها پرداختهشده است. مثلاً در جامعهشناسی هیچیک از مسائل روزمره زنان به این بهانه که مادری و همسری امری طبیعی برای زنان است، مطرح نمیشد و موردبررسی قرار نمیگرفت. در روانشناسی و پزشکی هم که مردان معیار بودند.
اعزازی در ادامه به تعریف تاریخ و جامعهشناسی پرداخت و گفت: تاریخ یکی از موارد بسیار مهم مورد انتقاد فمینیستها بوده است چراکه تاریخ و دادههای تاریخی در ایجاد هویت افراد نقش دارد و در تاریخ به زنان پرداخته نشده بود و زنان نامرئی بودند. در قرن ۲۰ تاریخنویسی تغییر کرد اما بازهم اگر به زنی پرداخته شد عمدتاً آنان زنانی بودند که بهنوعی با صاحبان قدرت در ارتباط بوده و باز در حاشیه قدرت به آنان پرداختهشده است.
این فعال زنان با اشاره به اینکه هر محققی دیدگاه نظری خاص خود را دارد، گفت: فرضهایی که در مورد جامعه و رفتار اجتماعی افراد داریم، روی همه رفتارهای پژوهشی ما اثر میگذارد و تفسیری که به وجود میآید، با سایر دیدگاهها متفاوت است. در جامعهشناسی سه دیدگاه عمده وجود دارد. دیدگاه اول این است که جامعه باید در حال ثبات و پایداری باقی بماند، دیدگاه دوم روی تنشها و رقابتها تأکید دارد و معتقد است باید تضادها را از بین ببریم تا جامعه به وضعیت متعادلتری برسد و دیدگاه سوم فمینیسم است که روی مسائل زنان تأکید میکند. مثلاً در مورد آموزشوپرورش اگر جامعهشناس پیرو دیدگاه نظم و ثبات باشد، دیدگاه مثبتی نسبت به این موضوع دارد که عدهای به دانشگاه میروند وعدهای نمیروند چون هوش افراد باهم متفاوت است اما طبق دیدگاه تضاد، به این افراد فرصت برابر داده نشده تا از هوش و توانایی خود بهخوبی استفاده کنند. دیدگاه فمینیستی هم به چگونگی وضعیت تحصیل و آموزش دختران میپردازد.
اعزازی با بیان اینکه دیدگاههای تاریخی یک موضوع را به شیوههای مختلف بررسی میکنند، تصریح کرد: در صورت تغییر زاویه دید، خوانشهای متفاوتی از یک سند تاریخی صورت میگیرد. تفسیرهای تاریخی همیشه گزینشی هستند و تاریخ را همواره برای کسی مینویسند؛ یعنی هرگز تاریخ را بیهدف نمینویسند و مردم از طریق تاریخ هویت خود را کسب میکنند. آنچه تابهحال در تاریخ ثبتشده، شرح جنگها و حکمرانی مردان بوده است. او ادامه داد: در این سالها شاهد انتشار کتابهایی هستیم با عناوینی مثل زن ایران باستان، انگار یک تاریخ مردانه داریم که با جنگ در ارتباط است و یک تاریخ زنان. گویا این دو جنس باهم در ارتباط نبودند.
اعزازی با اشاره به کتاب معایب الرجال و روزنامه سفر حج گفت: مطالبی که در کتاب روزنامه سفر حج نوشته حاجیهخانم علویه کرمانی نوشتهشده زنانی را نشان میدهند که ما حتی تصور وجود آنها را در زمان قاجار نمیکنیم. زنی که بهتنهایی عازم سفر حج شود آنهم زمانی که برای حج باید اول به هندوستان میرفتند و سپس با کشتی باقی مسیر را طی میکردند. در معایب زندگی خانوادگی و حس زنان توصیفشده است؛ بهطوریکه درجایی از کتاب گفتهشده در یک محفل زنانه هر زنی بدیهای شوهرش را میگفت و با این حرفها متوجه شدیم این درد فردی نیست بلکه همگانی است. در قرن بیستم هم فمینیستها با تشکیل گروههایی نشان دادند مشکلات زنان هم جنبه فردی و هم جنبه عمومی و اجتماعی دارد. کتاب روزنامه سفر حج نیز به سرگذشت حاجیهخانمی میپردازد که در شرایط سخت آن روزگار تصمیم میگیرد بهتنهایی به سفر حج برود.
سپس او با اشاره به کارهای ارزشمند منصوره اتحادیه اظهار داشت: ایشان از سال ۶۰ تاکنون بیش از ۱۵ کتاب و مقالات متعدد در مورد تاریخ معاصر ایران به نگارش در آورده و آثار تاریخی زیادی در مورد زنان دارند. یکی از آثار ایشان کتاب «خاطرات تاجالسلطنه»؛ دختر ناصرالدینشاه است که زنی بسیار باسواد بود و زندگی در حرمسرا را نقد میکرد. کتاب دیگر خانم اتحادیه «طهران»،مجموعه مقالاتی در مورد طهران است که یکفصل آن به زنان اختصاصیافته است. دیگر کتاب ایشان در مورد زندگی ملک تاج خانم نجمالسلطنه؛ مادر دکتر مصدق است که کمتر کسی راجع به او چیزی شنیده است. «حکایت یک زن در زیر و بم روزگار» نیز از دیگر کتابهای تاریخی خانم اتحادیه در مورد زنان است.
بعد از صحبتهای شهلا اعزازی فیلم کوتاهی از منصوره اتحادیه پخش شد و بعد از آن با اهدای تقدیرنامه به او بهپاس فعالیتهایش در روایت کردن صدای خاموش زن در تاریخ معاصر ایران تقدیر شد.
در ادامه برنامه از منصوره اتحادیه دعوت شد تا به شرح فعالیتهای خود بپردازد. این مورخ گفت: زنی به نام درنر که درباره فمینیسم و حرکت زنان در اروپا کارکرده، مینویسد :زنان هیچگاه فرصتی برای حضور در تاریخ نداشتند، آنها از گذشته خود بیخبر بودند، افکارشان در خلأ رشد میکرد و امکان بحثوجدل با دیگران را نداشتند. درواقع، وضع زنان مانند این بود که چرخ را بارها و بارها از نو اختراع کنند؛ چون تاریخی از زن وجود نداشت. زنان شناختی از خود نداشتند و از تفکر دیگر زنان ناآگاه بودند و اگر هم زنی واجد تفکر عمیق و معلومات بود، اطلاعی از اسلاف خود نداشت.
اتحادیه در ادامه اظهار داشت: زنان باید ابتدا ثابت میکردند که دارای شعور هستند و میتوانند بهطور نظری فکر کنند چون در جامعه پدرسالار تصور بر این بود که زنان موجوداتی پست و فاقد هوش و شعور هستند و کاستی زنان طبیعی فرض میشد و کسی آن را زیر سؤال نمیبرد؛ اما اگر زنی میتوانست موانع را پشت سر بگذارد و با تلاش و ذهنیت خودش پیشرفت کند، چون ارتباطی با دیگران نداشت، در انزوا و بدون مخاطب میماند. فعالیت جمعی غیرممکن بود و قدرت مالی، سیاسی و حقوقی در دست مردان بود. در چنین جامعهای زنان فقط با موافقت مردان میتوانستند کاری انجام دهند.
این مورخ بیان کرد: زنانی که از مصاحبت، معاشرت و تبادل افکار با افراد برجسته و عالم محروم بودند، در دنیای بسته خود میزیستند و افکار خود را بهصورت سینه به سینه منتقل میکردند. بنابراین، اگر زنان در تواریخ مدون حضور ندارند، دلیل نمیشود که نقش فرهنگی نداشته باشند؛ بلکه تنها به دلیل عدم ثبت و ضبط در کتب، اطلاعاتی درباره آنها نداریم. در گذشته اکثر زنان بیسواد بودند. البته مردان بیسواد زیادی هم وجود داشتند اما بیسوادی زنان بیشتر بود و نوشتن در جامعه مردسالار قدیم برای زنان، چه زنان غربی و چه زنان شرقی با مانع مواجه بود.
سنت تاریخنگاری گذشته مذکر است
اتحادیه با اشاره به اینکه در تاریخنگاری اخیر از علوم مختلف استفاده میشود و روشهای تاریخنگاری تغییر کرده است، گفت: تاریخ نو مختص زندگی نخبگان و پادشاهان و امرا و شرح جنگها نیست. این تاریخ ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه را موردتحقیق قرار میدهد. تاریخ زنان هم جزو تاریخ نو بهحساب میآید و گسترش پیدا کرده است. امروزه مکتبی وجود دارد که به آن تاریخ از پایین میگویند که درباره مردم عادی جامعه و اعتقادات، روحیات و نحوه زیست آنهاست که تاریخزنان هم جزو این تاریخ محسوب میشود. البته، تاریخ زنان یک مبحث جداگانه است.
این مورخ افزود: این تاریخ نو، روش و منابع خاص خود را دارد که ما باید درباره آن جستوجو کنیم و به سؤالهای جدید جواب دهیم. سنت تاریخنگاری گذشته، سنت تاریخ مذکر است. در گذشته هم زنان مشغلههایی مانند شرکت در فعالیتهای سیاسی یا جنگ نداشتند، پس چهکاری انجام میدادند که قابلنوشتن باشد؟ مشغله زنان خانهداری و نگهداری از فرزند است اما این کارها هم نوعی مشغله است و مسائل خاص خود را دارد و زندگی زنان سرعت دیگری دارد. یکی از خانمهایی که راجع به زنان کار میکند، میگوید من حس میکنم دو دید دارم؛ چون هم درباره تاریخ سنتی از زنان سؤال میکنم و هم درباره زندگی خود آنها؛ بنابراین، در تاریخ زنان، روش، منابع و سؤالها متفاوت است و باید برای این مسائل جواب پیدا کرد. ابتدا باید ببینیم زن خانهدار چهکاری انجام میدهد که در تاریخنگاری قابلیت نوشتن دارد؟
او عنوان داشت: تاریخزن در ابتدا با مخالفت و ایراد مواجه شد اما ثابتشده که هم تاریخ است و هم میشود راجع به زنان صحبت کرد و هم روش دیگری دارد. سرعت زندگی زنان متفاوت و روزمره است اما اداره کردن زندگی یک سیکل دائمی است. در تاریخزنان میتوان به احساسات زنان و شبکههای ارتباط بین آنها توجه کرد چون اصولاً برخورد زنان با زندگی همراه با احساسات است و به همین دلیل میتوان بعد دیگری به تاریخ زنان داد. همچنین، باید یافتن روشی برای تاریخ زنان را هم موردتوجه قرار دهیم.
زن در خاطرات و سیاههها
اتحادیه با اشاره به اینکه با رجوع به تاریخ مدون و اسناد میتوان مطالب زیادی راجع به زنان در تاریخ استخراج کرد، عنوان داشت: خاطرات اعتمادالسلطنه بسیار استثنایی است چون او در دوران ناصری خاطرات خود را مینوشت و توجه زیادی به زنان داشت. در آن دوران زنان حرکاتی داشتند که ایشان بهحساب هرزگی میگذاشت؛ درصورتیکه تصور من است که این زنان در حال تغییر بودند چون ارتباط با خارج پیداشده بودند و زنان خارجی را میدیدند، روزنامه به دستشان رسیده بود و تغییری در روحیه آنها در حال پیدایش بود. کتاب سهجلدی «خیرات حسان» یا «احوال نسوان» که اعتمادالسلطنه از ترکی ترجمه کرده کتابی درباره زندگی بیش از هزار زن از صدر اسلام تا زمان اعتمادالسلطنه است. هدف اعتمادالسلطنه از ترجمه این کتاب، نشان دادن زنان تعلیم گرفته و باسواد بود که این افراد با زنانی که او فکر میکرد هرزه و پررو هستند تفاوت زیادی داشتند.
این مورخ اظهار داشت: یکی از منابعی که بهطور اتفاقی به آن برخورد کردم را پورتهای پلیس تهران در دوره ناصری است که اوضاع زنان در آن دوره را نشان میدهد و مواردی مانند شکایت زنان، کتک خوردن آنها، طلاق دادن، هوو آوردن و… را میتوان در این راپورتها مشاهده کرد. علاوه بر این موارد، میبینیم که زنان خانه میخرند، خانه اجاره میدهند، پول قرض میکنند، پول قرض میدهند و از لحاظ اقتصادی آزادی عمل دارند اما در مسائل خانوادگی دست آنها بسته بوده و راحت آنها را طلاق میدادند.
اتحادیه مشکل تاریخنگاری زنان را فقدان اسناد، نامه، خاطرات و… از زنان دانست و یادآور شد: اصولاً سند خصوصی در ایران بسیار کم است و این فقط شامل زنان نمیشود؛ بهطوریکه خانوادههای ایرانی، چه خانوادههای حکومتی، چه خانوادههای بازرگان و …، اسنادشان را نگه نمیداشتند و اطلاعات کمی در این زمینه وجود دارد. من اخیراً به یک سیاهه که نوشته همسر محتشمالسلطنه بود برخوردم. سیاهه برگهای بود که تمام مخارج روز را بهصورت دقیق در آن مینوشتند و میتوان از این سیاههها اطلاعات زیادی به دست آورد. شاید به نظر برسد که چنین چیزی در تاریخنگاری چه اهمیتی دارد اما تاریخ از پایین و تاریخ راجع به جزئیات، مهم است؛ چون در این جزئیات است که زندگی را لمس میکنیم. بسیاری از اسناد هستند که اصلاً سند تاریخی بهحساب نمیآیند اما مورخ باید آنها را تبدیل به سند تاریخی کند. این مسئله همبستگی به هدف تاریخنگار و دید او دارد. مثلاً همسر او در مورد مخارج کفنودفن کنیز خود نیز پرداخته است و اطلاعاتی از جامعه آن زن و مراسمش به ما میدهد.
در پایان اتحادیه به اهمیت تاریخ شفاهی اشاره کرد و گفت که باید به آن بهعنوان یک مسئله کلیدی توجه کرد. همچنین او به زنان گفت در مورد خاطرات روزمرهشان بنویسند چراکه این نوشتهها در سالهای بعد نشاندهنده نوع زندگی و تاریخ زنان است.
بیدارزنی ـ ۲۱ اسفند ۱۳۹۵