امروز:   اردیبهشت ۲۳, ۱۴۰۴    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
می 2025
د س چ پ ج ش ی
 1234
567891011
12131415161718
19202122232425
262728293031  

مذهبِ فقر و خشونت

در شرایط فقر و تنگدستی، در ایران عده‌ای خشک مقدس و یا مقدس‌نماهای جاهل دارای ذهنیت جنسی شده، بیرون ماندن موی زنان و رفتن‌شان به ورزشگاه‌ها را به تنها مسئله خود تبدیل کردند. گویی حجاب و عفاف خاص جنس زن است و مرد بری از آن. البته با این همه دقت نظرشان در شمردن تار موی بیرون زده، باید در سلامت و صداقت آنان تردید کرد…

***

کلمه؛ محمد شفیعی: زنان بی‌سرپرست یا بدسرپرست و دختربچه‌هایی که سر چهار راهها به ناچار تکدی‌گری و در خیابان‌های شهر زباله‌گردی می‌کنند، در سایه خشونت حاصل از فقر زندگی می‌کنند. فقر آن قدر بد و وحشتناک است که رویاها و آرزوهای زیبای آدمیان را می‌گیرد و رسیدن به کمال را اگر نه غیر ممکن، که بسیار دشوار می‌سازد و دروازه‌ی شهر کفر می‌شود. اخیرا آیت‌الله جوادی آملی نیز از تبعات منفی فقر و مشکلات اقتصادی بر دینداری سخن گفت و اینکه به باور او، ملت گرسنه را نمی‌شود در راه الهی نگه داشت و آن را اداره کرد. جیب ملت باید پر باشد تا قیام کند.

به تعبیری، ملت تا مال نداشته باشد نمی‌تواند فرایض دینی را به نحو احسن و اکمل بجای آورد و انفاق کند. نمی‌تواند قیام کند و به بلندی‌ها بنگرد زمانی که جیبش خالی باشد و ناچار در سطح زباله‌ها خم می‌شود. در شرایط فقر، انسانیت نابود می‌شود؛ چراکه خشونت هم در پی آن می‌آید.

در شرایط فقر و تنگدستی، در ایران عده‌ای خشک مقدس و یا مقدس‌نماهای جاهل دارای ذهنیت جنسی شده، بیرون ماندن موی زنان و رفتن‌شان به ورزشگاه‌ها را به تنها مساله خود تبدیل کردند. گویی حجاب و عفاف خاص جنس زن است و مرد بری از آن. البته با این همه دقت نظرشان در شمردن تار موی بیرون زده، باید در سلامت و صداقت آنان تردید کرد.

اما به‌راستی برای این جماعت که از آیین انسانی هیچ نمی‌داند، حجاب و آزادی آن، یک مساله است یا عقده؟ یا هر دو؟ مطمئناً فقر برای آنها مساله و معضل نیست؛ اما چرا؟ شاید یک دلیلش این باشد که شکم‌شان سیر است و شاید هم چون خودشان به وجود آورنده فقر هستند، دغدغه‌ی آن را ندارند. اما محتمل‌ترین دلیل شاید برگردد به نوع نظام دانش و باورهای مذهبی آنان که فقر را زمینه مساعد دینداری می‌دانند.

فقر، مسئله‌شان نیست بلکه، مذهب‌شان است. گمان می‌کنند که اگر فقر باشد، نیاز است و هنگامی که نیاز باشد، دینداری وجود دارد. از این‌روی، گسترش فقر برای‌شان به معنای گسترش دین و مذهب است. این مومنان به مذهب فقر، هیچگاه شادی حاصل از توسعه، رفاه و آزادی و رهایی از فقر را بر نمی‌تابند و ستایشگر فقر و بدبختی خود و دیگران هستند. مذهب فقر، مذهبی غیرالهی و غیر انسانی است که شکوه و جلال ثروت انبیایی همچون سلیمان را نمی‌بیند اما با تحریف تاریخ ، سختی شعب ابی‌طالب را گواه حقانیت مذهب فقر می‌گیرد. اینان انبار مذهب را از مال و اخلاق خالی و به وادی خشک و بی آب و بی روح می‌رسانند و آدمیان را از تمامی نعماتی که خداوند داده، از جمله حق شاد زیستن ، محروم و زمین را جهنمی می‌سازند و مردم را از جهنمی دیگر می‌ترسانند.

نتیجه این مذهب، زندگی در سایه وحشت و خشونت است. ترس و وحشت برای همه مردم، به‌خصوص زنان، زنانی که در خیابان‌ها به صورت‌شان اسید پاشیده می‌شود و معلوم نیست در ورزشگاه‌ها که این روزها مجبور شدند پنجره‌های‌شان را کمی به روی بانوان ایرانی باز کنند، چه چیزی در انتظار شادی‌شان است. در مذهب فقر، خشونت امری مشروع و مقدس و انسانیت و صلح نابود و جامعه‌ای کاملا رها شده در وضع طبیعی هابزی خلق می‌شود و از شهر خدا هم خبری نیست.‌

۱۴ بهمن ۱۴۰۰

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی