نترسید با شما کاری نداریم!
آقایان نترسید! ما سلاحی جز کلمه و خودکار نداریم. ما برای اعتراض به شأن در خطر معلمان، برای اعتراض بهخودمان به خیابان میآییم. من برای شورش علیه معلمی که برای ترساندنش بهخانهی فعالان صنفیاش وحشیانه یورش برده بودند، کلاس درسم را ترک کرده بودم…
***
محمدرضا اکبرلو، دبیر علوم اجتماعی: من برای اعتراض به معلمی که دارید از من میسازید به بهارستان آمده بودم. من برای اعتراض به خودم آمده بودم.
برای اعتراض به معلمی که در بستر بیکیفیت آموزش در کلاسهای چهلنفره نایی برای مهربانبودن برایش باقی نمیماند. لعنت به معلمی که در شلوغی کلاسها تدریس فعال، آموزش مشارکتی و کمک به رشد فردیت دانشآموزان از یادش میرود!
من برای اعتراض به معلمی که حقوق معلمی کفاف زندگیاش را نمیدهد و دو شیفت و سه شیفت کار میکند و وقتی برای مطالعه و گسترش معلوماتش ندارد و کمسواد و خسته سر کلاس میآید، آمده بودم.
من برای مخالفت با معلمی که کارش تدریس محتوای ایدئولوژیک کتابهای درسی است و دانشآموزان را به سمت تقلید و نه گفتوگو رهنمون میسازد، به خیابان آمدهبودم.
من برای شورش علیه معلمی که برای ترساندنش به خانهی فعالان صنفیاش وحشیانه یورش برده بودند، کلاس درسم را ترک کرده بودم.
من در صبح یکشنبهای که اسماعیل عبدی در زندان اعتصاب غذایش را آغاز کرده بود به بهارستان آمدم اما با تعجب دیدم که از ترس همین معلمان نیمهجانی که برای اعتراض به خود آمدهبودند، وجب به وجب مامور کاشتهاند.
دیدم که فرماندهای برای متوقفکردن زن مسنی که اجازهی تفتیش کیف شخصیاش را نداده بود به مامورانش دستور داد تا دور او حلقه بزنند.
مرد سالخوردهای که گاهی در تجمعات معلمان چند کلامی سخن میگوید را دیدم که رنجیده از سرکوب حضورش، سوار بر موتور به خانه برمیگردد.
زنانی از جنبش معلمان را در گوشهی خیابان دیدم که در مقابل خانهی تسخیرشدهی ملت به آنان اجازهی تجمع ندادند.
آقایان نترسید!
ما سلاحی جز کلمه و خودکار نداریم. ما برای اعتراض به شان در خطر معلمان، برای اعتراض به خودمان به خیابان میآییم.
#روز_معلم
#سرکوب_معلمان
@kashowr
@maHamahangim
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱