امروز:   دی ۲۶, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
ژانویه 2025
د س چ پ ج ش ی
 12345
6789101112
13141516171819
20212223242526
2728293031  
آخرین نوشته ها

«کودکانِ کارِ» افغانستانی در ایران، قربانیان سکوت، فقر، و بی‌عدالتی

نظام سرمایه‌داری موجود در ایران تأثیر قابل‌توجهی بر شرایط کودکان کار افغانستانی در ایران دارد. نیاز به نیروی کار ارزان در صنایع غیررسمی مانند کارگاه‌های تولیدی، ساختمان‌سازی، و کشاورزی، باعث شده است کودکان افغانستانی همچون گزینه‌ای جذاب برای کارفرمایان بهره‌کش دیده شوند. در این نظام، کودکان کار به جای اینکه در مقام انسان‌هایی برخوردار از حقوق اولیه دیده شوند، به نیروی کار ارزان و جایگزین بزرگسالان تبدیل شده‌اند…

***

وضعیت کودکان کار افغانستانی در ایران یکی از نمونه‌های آشکار نقض حقوق بشر و بهره‌کشی سیستماتیک از آسیب‌پذیرترین لایه‌های جامعه است. حکومت جمهوری اسلامی، به‌رغم ادعاهای مکرر در زمینه عدالت اسلامی، در عمل به‌طورکامل از مسئولیت‌های خود در قبال این کودکان شانه خالی کرده و حتی با سیاست‌هایش وضعیتی مطلوب برای بهره‌کشی بیشتر کلان‌سرمایه‌داران و دلال‌های وابسته به‌خودش فراهم کرده ‌است. طبق گزارش‌های مختلف، تعداد کودکان کار در ایران حدود ۵۰۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود که بین ۲۰ تا ۳۰ درصد از این عده کودکان مهاجر افغانستانی هستند. این به‌معنای وجود حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار کودک کار افغانستانی در ایران است. بسیاری از این کودکان به‌دلیل عدم دسترسی آنان به مدارک قانونی، در آمار رسمی لحاظ نمی‌شوند و همین امر شرایط زندگی آنان در جمهوری اسلامی را پیچیده‌تر می‌کند.

کودکان کار افغانستانی عمدتاً در شهرها و مناطقی حضور دارند که جمعیتی قابل توجه از مهاجران افغانستانی را در خود جای داده‌اند. تهران به‌عنوان پایتخت و مرکز اقتصادی کشور ”میزبان“ بیشترین تعداد کودکان کار افغانستانی است. در مناطقی مانند جنوب و حاشیه‌های تهران، این کودکان به دست‌فروشی، جمع‌آوری زباله و کار در کارگاه‌های غیررسمی مشغول هستند. تخمین زده می‌شود بیش از ۴۰ درصد کودکان کار افغانستانی در تهران و حومه متمرکز باشند. استان خراسان رضوی به‌دلیل نزدیکی به مرز افغانستان نیز یکی از مراکز اصلی حضور این کودکان است. در شهر مشهد و مناطق حاشیه‌نشین آن، کودکان در مشاغلی مانند کارگری ساختمانی و فروشندگی فعالیت می‌کنند. حدود ۲۰ درصد از کودکان کار افغانستانی در این منطقه متمرکز هستند. استان‌های سیستان و بلوچستان، اصفهان، فارس، و البرز نیز مقصدهایی دیگر برای سکونت و کار این کودکان هستند. در این مناطق، کودکان اغلب در کارگاه‌های صنعتی، کشاورزی یا به‌عنوان کارگران روزمزد مشغول به کار هستند که مجموعاً حدود ۴۰ درصد از این جمعیت را در بر می‌گیرد.

این کودکان با چالش‌هایی متعدد و گوناگونی در زندگی‌شان مواجه هستند. خانواده‌های بسیاری از آنان در فقر زندگی می‌کنند و مجبورند کودکان‌شان را برای کمک به معیشت خانواده به کار بفرستند. دستمزد این کودکان به‌طورمتوسط بسیار پایین‌تر از استانداردهای قانونی است و معمولاً بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان در روز متغیر است. از سوی دیگر، فقط حدود ۲۰ درصد از کودکان مهاجر افغانستان به مدارس رسمی دسترسی دارند و بسیاری به‌دلیل نبود مدارک شناسایی یا فقر مالی از تحصیل محروم می‌مانند. محیط‌هایی که آنان مجبور به کار درآن‌ها هستند نیز ناایمن است و این کودکان مدام در معرض آسیب‌های جسمی و روانی هستند. مشکلاتی مانند سوءِتغذیه، افسردگی و اضطراب بین‌شان بسیار شایع است. آنچه این بحران‌های عرصهٔ زندگی و کارشان را وخیم‌تر می‌سازد سیاست‌های غیرانسانی حکومت جمهوری اسلامی درمورد آنان است. این رژیم که مدعی پایبند بودن به اصول عدالت و حقوق انسانی است، با وضع قوانینی که مهاجران افغانستانی را از دسترسی به بسیاری از حقوق اساسی ابتدایی محروم می‌کند، عملاً راه را برای استثمار سیستماتیک این کودکان باز کرده است.

نظام سرمایه‌داری موجود در ایران نیز تأثیر قابل‌توجهی بر شرایط کودکان کار افغانستانی در ایران دارد. نیاز به نیروی کار ارزان در صنایع غیررسمی مانند کارگاه‌های تولیدی، ساختمان‌سازی، و کشاورزی، باعث شده است کودکان افغانستانی همچون گزینه‌ای جذاب برای کارفرمایان بهره‌کش دیده شوند. در این نظام، کودکان کار به جای اینکه در مقام انسان‌هایی برخوردار از حقوق اولیه دیده شوند، به نیروی کار ارزان و جایگزین بزرگسالان تبدیل شده‌اند. فقدان ایمنی در محیط‌های کاری این کودکان هرساله عدهٔ زیادی از آنان قربانی حوادث کاری می‌شوند. گزارش‌های متعدد حاکی از آن هستند که ده‌ها کودک افغانستانی در محیط‌های ناامن کاری جان‌شان را از دست داده‌اند یا دچار آسیب‌هایی جدی شده‌اند. این کودکان نه‌تنها از ایمنی فیزیکی، بلکه از دسترسی به خدمات درمانی و بهداشتی نیز محروم هستند. سوءِتغذیه و بیماری‌های ناشی از کار سخت در شرایطی غیربهداشتی، طول عمر این کودکان را به‌شدت کاهش داده است. بر اساس برخی گزارش‌ها، آمار مرگ‌ومیر در میان این کودکان به‌دلیل نبود مراقبت‌های پزشکی مناسب و شرایط کاری خطرناک به‌شدت افزایش یافته است. تبعیض اجتماعی نه تنها باعث انزوای کودکان افغانستانی شده است، بلکه آنان را مدام در معرض تحقیر، طرد، و سوءِاستفاده قرار داده است. این نگاه منفی به کودکان افغانستانی به‌ویژه در شهرهای بزرگ مانند تهران و مشهد، به‌وضوح مشاهده می‌شود. از نقطه‌نظری دیگر، این وضعیت نقض آشکار قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی است. ایران در مقام یکی از کشورهای عضو کنوانسیون حقوق کودک، به رعایت حقوق اساسی تمامی کودکان از جمله مهاجران متعهد است. این کنوانسیون حق زندگی، آموزش، و سلامت را در حکم حقوق غیرقابل انکار کودکان تضمین می‌کند. همچنین، کنوانسیون شماره ۱۳۸ سازمان بین‌المللی کار در مورد حداقل سن کار و کنوانسیون شماره ۱۸۲ در مورد ممنوعیت بدترین اشکال کار کودک، ایران را متعهد کرده‌اند کودکان را از بهره‌کشی و شرایط خطرناک حفظ کند. اما درعمل این تعهدات اجرایی نشده و کودکان کار افغانستانی به‌ویژه از این حقوق محروم هستند. وضعیت کودکان کار افغانستانی در ایران تنها بحرانی اجتماعی نیست، بلکه نشانه‌ای از سقوط اخلاقی و انسانی رژیمی است که در ادعاهای خود بر عدالت و حمایت از “محرومان” تأکید می‌کند، اما درعمل خود به یکی از عامل‌های اصلی استثمار و سرکوب آسیب‌پذیرترین لایه‌های جامعه ایران تبدیل شده است. بدون به‌وجود آوردن تغییرهایی بنیادی در سیاست‌های رژیم، در نگرش اجتماعی، و در ساختارهای اقتصادی، ٓ برای کودکان طبقهٔ تهیدست آینده‌ای متصور نیست. این وضعیت نقض آشکار حقوق بشر است و باید بر آن نقطه پایانی نهاد. مبارزه برای لغو کار کودکان ازجمله کودکان کار افغانستانی از وظایف همه نیروهای مترقی و جنبش کارگری و سندیکایی کشور است. کودکان مهاجر افغانستانی را همانند کودکان خود بدانیم و از حقوق و آینده آنان حفاظت و حمایت کنیم.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۲۲۴، ۱۰ دی ۱۴۰۳

۲۵ دی ۱۴۰۳

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی