امروز:   تیر ۳, ۱۴۰۳    

زنان غرب نپال چه تجربه‌ای را از سر می‌گذرانند؟

تبعید ماهیانه در دوران عادت‌ماهیانه
گزارش‌هایی در مورد مرگ ناشی از اجرای سنت چاوپادی در نپال وجود دارد. این مرگ‌و‌میر‌ها بر اثر حملۀ حیوانات وحشی، نیش مار، بیماری، تجاوز و ناراحتی‌های روانی در زنانی رخ داده است که در زمان قاعدگی و زایمان از خانه بیرون رانده می‌شدند. گزارش‌هایی هم نشان می‌دهد نوزادانی به خاطر ذات‌الریۀ ناشی از سرمای زیاد در این پناهگاه‌ها مرده‌اند…./

دورگا بودای سی‌و‌یک‌ساله چهار روز از ماه را در اتاقک کوچکی زندگی می‌کند که به آن «گوث» می‌گویند. گوث پناهگاهی است که از چوب، نی و بامبو ساخته شده و دیوار‌هایش با گل و پهن گاو پوشیده می‌شود.

دورگا می‌گوید: «حالا دیگر به این شرایط عادت کرده‌ام. اما ترس از حیوانات وحشی، مارها و افراد مست همیشه اینجا با من است.» او هر شب پتوی پشمی نازکی را کف گوث پهن می‌کند تا سرمای زمین کمتر شود. بعضی جاهای پشه‌بند هم وصله‌‌پینه شده‌اند. خانوادۀ هشت‌نفرۀ او که شامل خانوادۀ شوهرش هم می‌شود در یک خانۀ خشتی می‌خوابند اما او به محوطۀ پشتی خانه تبعید شده است تا این روزها را در کنار دو گاو و شش بز بگذراند.

دورگا از «چاوپادی» پیروی می‌کند، یکی از سنت‌های مذهبی که قرن‌هاست در مناطق دورافتاده و نیمۀ غربی نپال رواج دارد. در این سنت، زن‌ها در زمان عادت‌ماهیانه و زایمان به‌تنهایی در جایی مانند طویله، آغل، غار٬ انبار و آلونک نگه داشته می‌شوند، چرا که معتقدند زنان در این زمان نجس هستند و با لمس هر‌چیزی این نجاست را منتقل می‌کنند و برای خانواده، همسایگان و حیوانات خانگی‌شان بدشگونی و مصیبت بار می‌آورند.

دورگا را در اولین عادت‌ماهیانه‌اش به مدت یازده روز از بقیه جدا کرده بودند. می‌گوید: «ترسیده بودم٬ سردم بود و کاملاً گیج شده بودم. اما ترس از ارتکاب گناه برایم خیلی بزرگ‌تر بود.»

این سنت هندویی در تمام کاست‌های این منطقه رواج دارد. زنانی که این سنت را نقض کنند برای تمام مشکلاتی که در روستا پیش می‌آید، مانند کاهش محصولات کشاورزی، بیماری‌های اهالی روستا، و مرگ ناگهانی حیوانات، مقصر شناخته و سرزنش می‌شوند. دورگا می‌پرسد: «چه کسی دلش می‌خواهد طرد شود؟»

تبعید ماهیانه

گزارش‌هایی در مورد مرگ ناشی از اجرای سنت چاوپادی در نپال وجود دارد. این مرگ‌و‌میر‌ها بر اثر حملۀ حیوانات وحشی، نیش مار، بیماری، تجاوز و ناراحتی‌های روانی در زنانی رخ داده است که در زمان قاعدگی و زایمان از خانه بیرون رانده می‌شدند. گزارش‌هایی هم نشان می‌دهد نوزادانی به خاطر ذات‌الریۀ ناشی از سرمای زیاد در این پناهگاه‌ها مرده‌اند.

مدتی پیش دختر شانزده‌ساله‌ای در دوران عادت ماهیانه در پناهگاهش به شکل مرموزی مرد. خانوادۀ او علت دقیق مرگش را نفهمیدند اما پس از این ماجرا پدرش اجازه نداد که همسر و دیگر دخترانش در زمان عادت ماهیانه به این پناهگاه‌ها بروند. فقط خانوادۀ این دختر شانزده‌ساله نبودند که به این سنت پشت کردند. در سال‌های اخیر برخی از زنان این مناطق از اجرای سنت چاوپادی سر باز زده‌اند و تعدادی از آنها آلونک‌هایشان را به آتش کشیده‌اند و حالا روستاهایی در این کشور هستند که به آنها «منطقۀ بدون چاوپادی» می‌گویند.

اگر چه دادسرای عالی کشور در سال ۲۰۰۵، اجرای سنت چاوپادی را ممنوع اعلام کرد اما این رسم هنور ریشه‌کن نشده است و در برخی از مناطق نپال، به‌خصوص روستاهایی که در تپه‌های دور‌افتاده قرار دارند، همچنان به قوت خود باقی است. گزارش‌ها نشان می‌دهد که ۹۵ درصد از زنان در منطقۀ آچام نپال هنوز این سنت را اجرا می‌کنند.

نزدیک غروبِ آفتاب، دورگا پس از هشت ساعت کار بی‌وقفه شامل هرس کردن علف‌ها و جمع آوری هیزم، برای انجام بقیۀ کارهای منزل و درست کردن شام خانواده به سمت خانه‌شان راه افتاده است. بر اساس قوانین مذهبی، خوردن گوشت و لبنیات در این منطقه ممنوع است. ناهار و شام هم شامل نان‌های نازک، نمک و برخی از غلات است. دورگا در مسیر خانه‌اش به خبرنگار شبکۀ الجزیر‌ه می‌گوید: «به ما گفته شده چنانچه در این زمان‌ها به مرد‌ها دست بزنیم، آشپزی کنیم و یا از تانکر، قنات‌ها و چاه‌ها آب برداریم، خدایمان، دیپتی، مجازاتمان می‌کند. دست‌ها و پاهای ما به هم پیچیده می‌شوند و چشم‌هایمان از حدقه درمی‌آید. میوه‌های درختان فاسد می‌شوند، گاو‌ها دیگر شیر نمی‌دهند، چاه‌های آب و قنات‌ها خشک می‌شوند، خانه‌ها آتش می‌گیرند و حیوانات وحشی در شب به ما حمله می‌کنند.»

با همۀ اینها، زمانی که دورگا برای اولین بار زایمان کرد دچار تردید در این سنت شده بود: «بچه‌دار شدن باید اتفاق لذت‌بخشی باشد اما من یازده روز به‌تنهایی بیرون از خانه بودم، از نوزاد پرستاری می‌کردم و به او شیر می‌دادم، غذا می‌پختم و دور و اطراف پناهگاهم را تمیز می‌کردم. دیگر طاقتم تمام شده بود و قبول نکردم که بیشتر از آن در آلونک بمانم.» دورگا در‌‌ همان زمان هم به‌شدت می‌ترسید که مبادا این کارش برای فرزند پسرش بد‌شانسی به بار بیاورد و به او صدمه‌ای برساند.

بیش از ۸۰ درصد زنان در نپال در خانه‌هایشان زایمان می‌کنند. دورگا از گفتن جملات قبلی پشیمان می‌شود و می‌گوید: «من باید مانند مادرم، مادرش و زنان پیش از او، قوی می‌بودم.»

خشونت جنسیتی

آرونا آپرتی، پزشک و فعال حقوق بهداشتی زنان، چاوپادی را نوعی خشونت بر زنان می‌داند و معتقد است این کار «تحقیر‌آمیز‌ترین» سنت فرهنگی در نپال است. او کتابی با نام چاوپادی، رسم آسیب‌زا برای زنان نوشته است. آرونا می‌گوید که تبعیض بر زنان به دلیل عملکرد طبیعی بدنشان جرم است: «ما نمی‌توانیم مردان یا زنان را در اجرای این سنت مقصر بدانیم، بلکه سران مذهبی و فرهنگی نپال مسئول چنین وضعیتی هستند و باید آنان را سرزنش کرد. اگر‌چه دولت اجرای این رسم را ممنوع کرده است اما تا به حال حتی یک مورد مجازات یا جریمه یا جبران خسارت در خصوص این موضوع اعمال نشده است.»

زنان مسن‌تر این سنت را توجیه می‌کنند و می‌گویند در زمان‌های گذشته از نوار‌بهداشتی و یا چیزی مشابه آن استفاده نمی‌شد. خون عادت‌ماهیانه همین‌طور جریان داشت و بوی بدی را به وجود می‌آورد و باعث کثیف شدن محل زندگی می‌شد. برای همین هم زنان به خارج از خانه فرستاده می‌شدند. اما آرونا این بحث را مطرح می‌کند که در شرق نپال هم وضعیت همین بوده است ولی سنت چاوپادی در آن منطقه اعمال نمی‌شود. البته همچنان زنان در روستاهای دورافتادۀ نپال شرایط بهداشتی مناسبی ندارند. در بسیاری از خانواده‌ها خرید نوار‌بهداشتی مقرون به صرفه نیست و مادر و دختران بعد از هر بار استفاده از پارچه‌ به جای نوار بهداشتی، آن را برای استفادۀ مجدد در رودخانه می‌شویند.

در دورۀ ده‌سالۀ شورش‌های مائوئیستی، گوث‌های زیادی با خاک یکسان شدند. آپرتی می‌گوید: «در این شورش‌ها به جای اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی که تغییرات پایدار اجتماعی را به‌وجود می‌آورد، مائوئیست‌ها به زور متوسل شدند و به همین دلیل وقتی دوباره صلح برقرار شد بسیاری از این شبه‌پناهگاه‌ها و آلونک‌ها دوباره ساخته شدند.» پس از خاتمۀ شورش‌ها، برخی از مائوئیست‌ها و حتی برخی از فعالان زن ضد سنت چاوپادی همچنان از این سنت تبعیت می‌کنند، به معلمان در دورۀ عادت‌ماهیانه مرخصی داده می‌شود و دانش‌آموزان در زمان عادت‌ماهیانه حق حضور و شرکت در کلاس را ندارند.

در واقع ترس از خشم الهی ورای طبقه، کاست، تقسیم‌بندی‌های ایدئولوژیک و تحصیلاتی است. آرونا می‌گوید: «تصور کن دچار چه شرمساری و فشار روانی می‌شوی وقتی همۀ مسئولان مدرسه، بچه‌های کلاس، خانواده و اجتماع حساب عادت‌ماهیانه‌ات را دارند.» برخی از زنان دعا می‌کنند که دچار یائسگی زودرس شوند و بسیاری از زنان قرص‌های ضد‌بارداری‌ای‌ می‌خورند که موقتاً عادت ماهیانه‌شان را متوقف می‌‌کند.

در سال‌های اخیر، گروه‌های فمینیستی و سازمان‌های توسعه‌ای با چاپ و توزیع جزوه‌ها و پوستر‌هایی در مدارس و محلات و اجرای برنامه‌های رادیویی تلاش می‌کنند تا سطح آگاهی جامعه در مورد عادت‌ماهیانه را بالا ببرند. امروزه در برخی از روستا‌ها زنان در دوران عادت‌ماهیانه در اتاقی جداگانه ولی در همان خانۀ خودشان می‌مانند اما همچنان نجس محسوب می‌شوند. ولی نکتۀ مثبت ماجرا این است که زنانی که غالباً هیچ درکی از اتفاقات بدنشان نداشتند و فکر می‌کردند ماهی یک بار نفرین و نجس می‌شوند، حالا می‌دانند که عادت‌ماهیانه چیست و چقدر برای سلامتی‌شان مهم و مفید است.

بحث‌های بین نسلی

بیست‌‌وسه‌ درصد از جمعیت کشور در مناطق دوردست و نیمۀ غربی نپال زندگی می‌کنند که در آن چاوپادی اجرا می‌شود. نیمی از مردم این منطقه زیر خط فقر زندگی می‌کنند، این مناطق توسعه‌نیافته است و تساوی حقوق زنان و مردان در آن وجود ندارد. مردم این منطقه با مشکلات بسیار جدی از‌جمله تبعیض طبقاتی، ‌بیکاری، مهاجرت‌های فصلی به هند، بردگی کارگران و کودکان در ازای بدهی خانواده، سوء‌تغذیه، نرخ بالای مرگ‌و‌میر مادران و نوزادان، کم‌سوادی، و سیستم ارتباط ضعیف به دلیل هموار نبودن راه‌ها، دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند.

لالاجی، مردی سالمند در روستایی در غرب نپال، معتقد است که باید به اعتقادات مذهبی احترام گذاشت: «نسل جدید فکر می‌کنند باید همه چیز را تغییر دهند. اما تا زمانی که ما زنده هستیم به فرزندانمان آموزش می‌دهیم که چه چیزی درست و چه چیزی غلط است و از آنها می‌خواهیم که سنت‌های هندویی ما را دنبال کنند.» او در حالی که روی یک پله نشسته و نوعی برگ مخصوص را می‌جود، می‌گوید:‌ «آدم‌های زیادی مریض شده‌اند به خاطر اینکه زنی که عادت‌ماهیانه است برایشان غذا پخته.»

اما برخی از مردان جوان‌تر با اجرای این سنت مخالف‌اند. رامش بیست‌‌و‌هفت‌ساله می‌گوید: «می‌دانم که برای زنان بسیار سخت است که مدتی را دور از خانه و تنها زندگی کنند. من حس بدی به این کار دارم. اصلاً منصفانه نیست که ما در آرامش بخوابیم و زنان بیرون از خانه و در معرض خطر باشند.»

تولسی دوئی داوطلب محلی است و با یک مؤسسۀ فمینیستی برای اطلاع‌رسانی به زنان در کیلالی همکاری می‌کند. او می‌گوید: «برخی از ما از این سنت‌ها تبعیت نمی‌کنیم. ما توانستیم خانواده‌های کمی را متقاعد کنیم که این رسم را تغییر بدهند، اما زنان میانسال و سالمند به این رسم اعتقاد راسخ دارند و از دختر‌ها و عروس‌هایشان می‌خواهند که از آن تبعیت کنند.»

تولسی داستان زندگی خودش را با زنان دیگر در میان می‌گذارد به این امید که از ترس و تردید آنها برای شکستن این سنت کاسته شود: «ببینید گاوهای من هنوز شیر می‌دهند، مرغ‌ها هم حالشان خوب است، محصولات کشاورزی‌مان را هم برداشت می‌کنیم، بدنم هم همچنان طبیعی و سالم است.» تولسی زن خوشبختی است که خانواده‌اش از او حمایت کرده‌اند. می‌گوید: «زن‌ها نمی‌توانند تصمیم بگیرند که چه چیزی برایشان امنیت می‌آورد و چه چیزی برایشان خوب است. هر کسی یک چیزی به آنها می‌گوید.» او به جایی روبه‌روی خانه اشاره می‌کند که پیش‌تر پناهگاه او در دوران عادت‌ماهیانه بود. هیچ چیزی از آن گوث باقی نمانده جز یک شاخه بلند بامبو که بین علف‌ها به‌سختی قابل مشاهده است.

برگرفته از مجله زنان امروز /منبع: شبکۀ الجزیره، ۱۰ فوریۀ ۲۰۱۴

۲۴ خرداد

 

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی