مراقبت امری اجتماعی است نه صرفا زنانه
آیا در برابر مراقبت خویشاوندان میتوان پاداش تعیین کرد؟ اگر بله چه کسی باید آن را بپردازد؟ شبیه دستمزد برای کار خانگی سئوالی پیچیده است. هرچند در مورد مراقبت شاید راحتتر بتوان گفت دولت موظف به مراقبت از شهروندان خود است. اما چگونه میشود دولتها را برای مراقبت از شهروندان مجبور کرد ردیف بودجه تخصیص دهند؟ بیمه تامین اجتماعی در ایران حتی کفاف بسیاری از هزینههای بازنشستهها را نمیدهد چه رسد بهحال آنانی که سالها کار کردهاند و بیمه ندارند…
***
کانون زنان ایرانی؛ مریم رحمانی: نانسی فولبرِ (Nancy Folbre)، متولد ۱۹ جولای ۱۹۵۲، اقتصاددان فمینیست آمریکایی است که بر اقتصاد و خانواده (یا اقتصاد خانواده)، کار غیربازاری و اقتصاد مراقبت تمرکز دارد. فولبر مدرک لیسانس خود را در فلسفه از دانشگاه تگزاس در آستین در سال ۱۹۷۱، کارشناسی ارشد را در رشته مطالعات آمریکای لاتین از همان دانشگاه در سال ۱۹۷۳، و دکترایش را در رشته اقتصاد از دانشگاه ماساچوست امهرست در سال ۱۹۷۹ دریافت کرده است.
فــولبــر بر اقتصــاد مراقبت (economics of care) تمرکز کرده است، که آن را اینگونه تعریف میکند: «کاری که شامل ارتباط با افراد دیگر، تلاش برای کمک به مردم برای برآوردن نیازهایشان، مواردی مانند کار مراقبت از کودکان، مراقبت از سالمندان، مراقبت از افراد بیمار یا تدریس نوعی کار مراقبتی است» و اضافه میکند که کار مراقبتی میتواند همراه با دستمزد یا بدون دستمزد باشد. فولبر استدلال میکند که اقتصاددانان جریان اصلی، توجه کافی به اقتصاد مراقبت ندارند. این برای زنان مضر است، زیرا کنار گذاشتن کارهای غیربازاری و مراقبتی از تحلیلهای اصلی اقتصادی میتواند زنان و کودکان را به حاشیه براند و کمکهای آنها را به خانه و جامعه، کمارزش جلوه دهد.
کتاب دست نامرئی نوشته وی را سالها قبل به توصیه استادی خریدم. کتاب در کتابخانه ماند تا سال گذشته که من به خاطر عمل جراحی پدرم و درخواست مرخصی بدون حقوق از کار اخراج شدم!
دست نامرئی نمایندهٔ نیروهای عرضه و تقاضا در بازارهای رقابتی است. قلب نامرئی نمایندهٔ ارزش خانوادگی محبت، مسئولیت و معاملهبهمثل است. دست نامرئی راجع به دستاورهای مادی است. قلب نامرئی راجع به مراقبت از دیگران است. دست و قلب به هم وابسته و در عین حال با هم در تضاد هستند یگانه راه برقراری توازن میان آنها این است که راههای مناسبی برای پاداش دادن به افرادی پیدا کنیم که از دیگران مراقبت میکنند. این مسئلهای نیست که اقتصاددانان ــ یا بازرگانان ــ آن را جدی گرفته باشند. آنان عموماً فرض میکنند که خدا، طبیعت، خانواده و «ابرمادر» ــ یا ترکیبی از همهٔ اینها ــ خودبهخود هر نوع مراقبتی را که لازم است فراهم میآورند. این کتاب توضیح میدهد که چرا این فرض اصلاً غلط است و کمیت و کیفیت مراقبت از دیگران زیر فشار روزافزون اقتصادی قرار دارد.
فهم موقعیتی که در آن قرار داشتم گره خورده بود با موضوع کتاب بنابراین خواندن کتاب را اندکی بعد از بهتر شدن مادرم آغاز کردم. کتاب را میخواندم و در عین لذت بردن از آن به وضعیت دوگانه خودم فکر میکردم. اینکه از بازار کار به خاطر آنکه مراقبت از دیگران همواره به عنوان اصل اخلاق فمینیستی برایم مهم بود، دور ماندم.
از دیگر سو هرچند با حقوق پدرم میشد زندگی را گذراند؛ اما فکر میکردم اجحافی بزرگ در حق من شده است. اگر پدرم بازنشسته نبود ومن در خانه می ماندم و کارهای منزل را انجام می دادم، قطعا در تولید ناخالص ملی نقش داشتم .هرچند که تمام زنان خانهدار نیروی کار را بازتولید میکنند؛ اما هیچ وقت ارزش کار آنها توسط اقتصاددانها در نظر گرفته نمیشود چه برسد به مردم کوی و بازار که منظورم بیشتر مردانی است که زن خانهدار دارند و فکر میکنند خانه داری کاری به مراتب آسانتر از کار آنان است. این مسئله در مورد مراقبتی که زنان از کودکان و سالمندان میکند تقریبا وظیفه ای مسلم دانسته می شود و حتی شاقتر بودن آن از کار خانگی دیده نمی شود.
تعریف جدید از کار
آیا نیاز به معیار جدیدی در تعریف کار نداریم تا مراقب نیز در کنار کار خانگی کاری مولد محسوب می شود؟ هرچند که کارخانگی نیز کار واقعی در نظر گرفته نمی شود ونظام مردسالاری آن را جز تولید ناخالص ملی در نظر نمی گیرد.
باید پرسید والدینی که حقوق بازنشستگی ندارند یا اصولا بچهها که اصلا هیچ حقوقی ندارند چگونه میتواند زحمت مراقبان خود که عموما در ایران دختران، مادران ،همسران یا مادربزرگها هستند را جبران کنند؟ آیا اصلا زمانی برای جبران میماند؟ اگر ماند چه براساس تجربه زیستهام چه براساس تذکر نویسنده نمیتوانیم دلخوش باشیم که روزی بچهها از مراقبان اولیه خود حتما مراقبت خواهند کرد. در جهانی که اقتصادی ویران دارد و منطق سود و فردیت حرف اول و آخر را میزند چند سال دیگر شاید حتی فرزندان به دیدار والدین خود هم نروند چه برسد به مراقبت از آنها.
چند روزپیش زنی را دیدم از بیمارستان تخصصی چشم پزشکی با چشمی عمل کرده به تنهایی خارج شد و رفت تا سواراتوبوس شود. با خودم گفتم هر چند عمل آب سفید عمل سختی نیست او حداقل نیاز به یک روز مراقبت دارد؛ اما تنهاست. به یاد عمل چشمهای مادرم افتادم که من در کنارش بودم و بعد از مرخص شدن تا مدتی نباید خم می شد یا وزنه سنگینی بر می داشت.
حال این زن که حتی توان استفاده ازتاکسی آنلاین را ندارد در خانه نیز تنهاست؟
چه کسی برای مراقبت پاداش در نظر می گیرد؟
در جامعه و جهانی که مراقبت از دیگران ارزشی ندارد و دیگر«آنچنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار شود» فاقد خریدار است تکلیف سالمندان، بیماران و کودکان چه میشود؟ اگر مراقبت به امری اجتماعی تبدیل نشود که صرفا کار زنان باشد، چه باید کرد؟
آیا در برابر مراقبت خویشاوندان میتوان پاداش تعیین کرد؟ اگر بله چه کسی باید آن را بپردازد؟ شبیه دستمزد برای کار خانگی سوالی پیچیده است. هرچند در مورد مراقبت شاید راحتتر بتوان گفت دولت موظف به مراقبت از شهروندان خود است اما چگونه میشود دولتها را برای مراقبت از شهروندان مجبور کرد ردیف بودجه تخصیص دهند؟ بیمه تامین اجتماعی در ایران حتی کفاف بسیاری از هزینه های بازنشستهها را نمیدهد واویلا به حال آنانی که سالها کار کردهاند و بیمه ندارند. مسلما افراد پولدار میتوانند از خدمات پرستاری استانداردتری برای سالمندان یا کودکان خود بهره برند اما تکلیف باقی مردم چیست به خصوص فرودستان که اگر همسر یا دخترشان بخواهد از آنان مراقبت کند کارش را از دست میدهد و به تبع فرد نیازمند مراقبت در شرایط سختتری قرار میگیرد. البته اگر فرزند ذکوری وجود داشته باشد آنهم مجرد؛ ممکن است شبها در بیمارستان به عنوان مراقب پدر بماند. اگر متاهل باشد ممکن است از همسرش بخواهد در مراقبت کمک کند و باز پای زنها وسط معرکه است. ممکن است حتی پسر مجرد برای از دست ندادن کار تصمیم بگیرد شبها در خانه بماند و استراحت کند آن وقت چه؟
البته ناگفته نماند که پسر مجرد یا متاهل میتواند والدینش را بیمه کند اما دختر مجرد یا متاهل خیر که باز هم تبعیضی علیه زنان است درحالی که جامعه اصولا از زنان توقع مراقبت کردن دارد.
سنگرایی در بازار کار در تقابل با مراقبت
القصه اخراج شدن من از کار خوبیها و بدیهایی داشت دور ماندن از بازار کار برای زنی ۴۶ ساله که با سنگرایی وحشتناک در بازارکار علیه زنان مواجه است حاصلش یکسال دوری از بازار کار است که معلوم نیست کی تمام شود. دوری از ترفیع شغلی و افرایش حقوق و ثبات شغلی در سنی که عمیقا به ثبات نیاز دارم.
زنان دیگر چه چیزهایی را از دست داده یا میدهند چرا که مراقبت امری زنانه تعریف شده است. در مورد خودم هرچند فشار فضای کار برایم عذابآور شده بود در کنار اشکالی از آزارجنسی که سبب شد مراقبت از بیمار با همه سختیهایش بیارزد به ترک فضای معیوب؛ اما مراقبت خستگی هم همراه دارد و مهمتر آنکه دیگر دستم در جیب خودم نیست که کمی راحتتر و بدون استرس بتوانم مخارج زندگیم را تامین کنم.
معیارها برای مراقبت دلسوزانه چیست؟
به عنوان کسی که سالهاست تجربه مراقبت از بیمار دارم با حرف خانم فلوبر که مراقبت امری است خاص و معیاری برای سنجش آن فعلا نداریم تا مطمئن باشیم که آیا پرستاری که استخدام میکنیم با دل و جان از مریض ما مراقبت میکند یا مثلا یک قرص خواب به او میدهد و بعد میرود سراغ کارهای خودش، موافقم.اصولا چه معیاری برای استخدام مراقبان در ایران یا دنیا وجود دارد؟
بگذریم که تا مراقبت به امری اجتماعی و خارج از صرفا حیطه خانوادگی تبدیل نشود نمیتوان انتظار داشت سوالهای ما پاسخ داده شود .تازه باید از اقتصاددانان فمینیست خواست تا راه حل ارائه دهند.
۲۲ اسفند ۱۴۰۳