منصوره بهکیش ـ فمینیستهای ایرانی و مبارزاتشان علیه مجازات اعدام
سخنرانی منصوره بهکیش در کنفرانس چپگرایان ایرلندی در دوبلین در تاریخ ۸ فروردین ۱۴۰۴: در سطح جهانی ما شاهد رشد نیروهای فاشیستی و راست افراطی در کشورهایی مانند آمریکا و اسرائیل با ماسک “دموکراسی” هستیم، در همین شرایط رژیمهای اسلامی فاشیستی مانند ایران و افغانستان قدرت گرفته و جان میلیونها نفر را به خطر انداختهاند. در غزه، دهها هزار نفر کشته و هزاران خانواده آواره شدهاند. در همین حال، مردم ایران تحت دیکتاتوری رژیم، از فقر، خشونت دولتی، و سرکوب رنج میبرند و در معرض خطر جنگ قرار دارند. در این شرایط که نظامهای سرمایهداری بهدنبال سلطه و قدرت برای منافع خود هستند، ما باید برای جهانی بهتر کنار هم بایستیم و مبارزه کنیم…
***
متن سخنرانی:
سلام به همگی،
نام من منصوره بهکیش است. من یک فمینیست و چپگرای فعال ایرانی هستم که نزدیک به نیم قرن از زندگیام را صرف مبارزه برای آزادی، برابری، حقیقت و عدالت در ایران کردهام. تا هفت سال و نیم پیش که در ایران بودم سابقهای شناختهشده در زمینهی فعالیتهای سیاسی، زندان، و آزار و اذیت توسط حکومت ایران دارم، حتی اکنون که در تبعید به این فعالیتها ادامه میدهم. بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ پنج خواهر و برادرم (یک خواهر و چهار برادر) و همسر خواهرم، به دلیل اعتقادشان به سوسیالیسم توسط رژیم ایران در خیابان یا در زندان کشته و اعدام شدند. از این فرصت میخواهم استفاده کنم تا به یکی از مطالبات اصلی کنونی فعالان فمینیست ایرانی، یعنی مبارزه علیه مجازات اعدام، اشاره کنم.
تبعیض و بیعدالتی در ایران تنها محدود به افراد با باورها یا ادیان مختلف نیست. این رژیم همچنین علیه نیمی از جمعیت -زنان – جنگی بیرحمانه به راه انداخته و تلاش میکند قوانین سختگیرانه اسلامی را به زور تحمیل کند. زنان اولین قربانیان این سرکوب بودند و کمتر از یک ماه پس از استقرار رژیم اسلامی، حجاب اجباری شد. این امر در هشتم مارس ۱۳۵۷ با اعتراض گسترده و شجاعانه زنان علیه قانون حجاب اجباری مواجه شد.
در ۴۶ سال گذشته، از زمان انقلاب ۱۳۵۷ ایران، سرکوب رژیم و مقاومت مردم ایران ادامه داشته است. شاید بسیاری از شما به یاد دارید که در سپتامبر ۲۰۲۲، پس از کشته شدن مهسا (ژینا) امینی توسط گشت ارشاد، خیزش «زن، زندگی، آزادی» آغاز شد. در عرض چند ماه، بیش از ۵۰۰ نفر از معترضان کشته و بیش از ۲۰، ۰۰۰ نفر بازداشت شدند و سرکوب، شکنجه، و اعدام شدت گرفت. زمانی که معترضان توسط نیروهای سرکوبگر رژیم در خیابان کشته میشوند، مقامات در اخبار و فضای عمومی به مردم به دروغ میگویند و ادعا میکنند که آنها در اثر حادثه یا دلایل طبیعی جان باختهاند. سپس خانوادههای قربانیان را تحت فشار قرار میدهند تا روایت دروغین حکومت را در ازای دریافت پیکر عزیزانشان تایید کنند. برخی تحت فشار تسلیم میشوند و برخی مقاومت میکنند.
با وجود خشونت و ارعاب، زنان ایرانی انتخاب کردهاند که برای آزادی، برابری و عدالت بایستند، حتی با هزینههای گزاف. علاوه بر قوانین سرکوبگرانه علیه زنان و نداشتن حق کنترل بر بدن خود، شرایط وخیم سیاسی، اقتصادی نیز باعث شده که که زنان به خیابانها بیایند، روسریهای خود را بسوزانند و آشکارا به رژیم اعتراض کنند. مردانی که از مبارزات زنان برای برابری حمایت میکنند نیز با مجازاتهای شدید روبرو میشوند. اخیراً یک خواننده جوان که آهنگی در حمایت از زنان با عنوان «روسریات را بردار» خوانده بود، به ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
در سطح جهانی ما شاهد رشد نیروهای فاشیستی و راست افراطی در کشورهایی مانند آمریکا و اسرائیل با ماسک “دموکراسی” هستیم، در همین شرایط رژیمهای اسلامی فاشیستی مانند ایران و افغانستان قدرت گرفته و جان میلیونها نفر را به خطر انداختهاند. در غزه، دهها هزار نفر کشته و هزاران خانواده آواره شدهاند. در همین حال، مردم ایران تحت دیکتاتوری رژیم، از فقر، بیماری، آلودگی هوا، خشونت دولتی، و سرکوب رنج میبرند و در معرض خطر جنگ قرار دارند. در این شرایط که نظامهای سرمایهداری به دنبال سلطه و قدرت برای منافع خود هستند، ما باید برای جهانی بهتر کنار هم بایستیم.
پس از خیزش زن، زندگی، آزادی، با وجود سرکوب شدید، مقاومت زنان ایرانی، رژیم را وادار به عقبنشینی نسبی از اجرای قوانین حجاب اجباری کرده است. اما حفظ این دستاوردها و دستیابی به پیشرفتهای بیشتر به مقاومت مداوم و حمایت و همبستگی دیگر جنبشها در ایران و جهان نیاز دارد.
زنان در ایران نهتنها با نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی میجنگند، بلکه در حال به چالش کشیدن هنجارهای عمیقاً ریشهدار مردسالارانه نیز هستند. طبق گزارش سازمان حقوق بشری ههنگاو، تنها در ژانویه ۲۰۲۵، دستکم ۱۸ زن در ایران کشته شدند که ۱۶ نفر از آنها توسط اعضای مرد خانواده به قتل رسیدند. در سال ۲۰۲۴ نیز ۱۲۲ زن، عمدتاً به دست بستگان، قربانی خشونت جنسیتی شدند.
behkish.jpgدر ایران، مردسالاری نهتنها بر فرهنگ بلکه بر سیستم قانونی مبتنی بر شریعت اسلامی نیز حاکم است. این قوانین مردان را مالک زنان میشمارد و به آنان اجازه میدهد که خشونت، از جمله قتل، را به نام «ناموس» توجیه کنند. به دلیل رسانههای دولتی و تابوهای فرهنگی، بسیاری از زنان – بهویژه زنان مناطق محروم یا خانوادههای سنتی- به دلیل ترس از قضاوت یا انتقام، درباره آزار و خشونت سکوت میکنند. در این شرایط هولناک تصور کنید شرایط دیگر اقلیتها چگونه است. اقلیتهای جنسی از سرکوب وحشیانه و اذیت و آزار به شدت رنج میبرند. برخی فعالان حقوق بشر تخمین میزنند که از زمان انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون، بین ۴، ۰۰۰ تا ۶، ۰۰۰ نفر در ایران اعدام شدهاند، همچنان که ویکیلیکس سالها پیش گزارش داد.
با وجود تمام این چالشها، مقاومت زنان در ایران هرگز متوقف نشده است. فعالان سالهاست برای افزایش آگاهی، مبارزه با نابرابری، و تلاش برای اصلاحات قانونی نیز میکوشند، اما ساختار ارتجاعی رژیم مانع از ایجاد تغییرات معنادار میشود. با این حال، آگاهی اجتماعی و مطالبات برای برابری به تدریج افزایش یافته و مردم هر روز در برابر رژیم میایستند.
مبارزه علیه مجازات اعدام نیز از دههی شصت تاکنون ادامه داشته است. جنبش مادران و خانوادههای خاوران که خواستار حقیقت و عدالت برای عزیزانشان هستند، مدتهاست که با اعدام مخالفت میکنند. گروه مادران پارک لاله ایران نیز که پس از کشته شدن معترضان در جنبش سبز سال۱۳۸۸، شکل گرفت نیز برای لغو مجازات اعدام فعالیت میکنند. در سالهای اخیر، جنبش ضد اعدام حتی در زندانها نیز بسیار قدرت گرفته است.
از سال گذشته، زندانیان یک زندان اعتصاب غذای هفتگی خود را در اعتراض به اعدامها شروع کردند و اکنون تقریباً ۴۰ زندان به این حرکت پیوستهاند. هر سهشنبه، زندانیان در همبستگی با همدیگر اعتصاب غذا میکنند. این جنبش حمایت گستردهی فعالان ایرانی داخل و خارج از کشور را به دست آورده است. در همین شرایط نیز در ایران، زندانیان سیاسی به دلیل سادهترین فعالیتهای اعتراضی خود به اعدام محکوم میشوند، بهویژه اگر از پذیرش ایدئولوژی رژیم خودداری کنند؛ درست مانند دههی شصت که بیش از ۲۰، ۰۰۰ زندانی و فعال سیاسی در زندانها و خیابانها قتلعام شدند. دهههاست که این جنایات بهعنوان – جنایات علیه بشریت و نسلکشی – با محکومیت جهانی مواجه شدهاند، اما حکومت از نظارت بینالمللی هراس دارد. با این حال، رژیم ایران همچنان از مجازات اعدام برای سرکوب معترضان استفاده میکند و در پاسخ به موجهای اخیر اعتراضات، اعدامها را تشدید کرده است.
مجازات اعدام در ایران فقط به زندانیان سیاسی محدود نمیشود. زندانیان عادی اغلب به اتهام – جرایم مرتبط با مواد مخدر – نیز در مقیاسی گسترده و مداوم، بهویژه در مناطق محروم، اعدام میشوند، در حالیکه توزیعکنندگان اصلی، ثروتمندان و وابستگان به حکومت هستند.
پس از خیزش زن، زندگی، آزادی، سه زن فعال به نامهای پخشان عزیزی، وریشه مرادی و شریفه محمدی همراه با بیش از ۵۰ زندانی سیاسی به اعدام محکوم شدهاند. جان آنها به شدت در خطر است و نیاز به همبستگی جهانی فوری برای نجات جانشان داریم.
من از شما میخواهم که صدای زنان، مردان و همه افراد شجاع ایران باشید که همچنان در برابر این رژیم سرکوبگر، زنستیز، سرمایهداری و دیکتاتوری مقاومت میکنند./خبرنامه گویا
منصوره بهکیش
۱۰ فروردین ۱۴۰۳