«سرزمین دیگری نیست»
فیلم “سرزمین دیگری نیست” بیش از آنکه یک اثر هنری باشد سلاحی فرهنگی است برعلیه آپارتاید اسراییل؛ این فیلم روایت رنج هر روزه مردمانیست که به امید زندهاند و مقاومت، بزرگترین بخش روزمرهگیشان است. یک روایت انسانی از تراژدی طولانی مدت بهوسعت یک تاریخ. باسل جوان بیست و چند ساله اهل مسافر یطا در کرانه باختری، کنشگر و ژورنالیست فلسطینی راوی لحظههای این استقامتِ هر روزه است. یک رنجِ آرام و کشدار…
***
کانون زنان ایرانی؛ نگین همایونی:
ما چمن داریم. وجود داره/ کوه داریم. وجود داره/ مرغداری داریم. وجود داره/ خونه داریم. وجود داره/ سنگ داریم. وجود داره
اینها را دختر کوچکی میگوید که در حال رفتن به مدرسه است، دور و برش را نگاه میکند، و هر آنچه آنجاست، که در زمینِ آنهاست؛ که متعلق به آنهاست را نام میبرد. حتی خانهای که هر روز ویران میشود. این شعر یک مشق است برای مقاومت، برای از یاد نبردن برای ماندن.
سازندگان فیلم: باسل ادرا، حمدان بلال، یووال ابراهام، راشل سور/برنده اسکار ٢٠٢۵
“سرزمین دیگری نیست” روایت رنج هر روزه مردمانیست که به امید زندهاند و مقاومت، بزرگترین بخش روزمرهگیشان است. یک روایت انسانی از تراژدی طولانی مدت به وسعت یک تاریخ. باسل جوان بیست و چند ساله اهل مسافر یطا در کرانه باختری، کنشگر و ژورنالیست فلسطینی راوی لحظههای این استقامتِ هر روزه است. یک رنجِ آرام و کشدار. از بدو تولد که ارتش حکم به خروج آنها داده، بارها و دفعهها با مردمش طعم شکست را چشیده ولی به پیروزی باور دارد. در خانوادهای که همه کنشگر و مبارزند. قصه غصهشان را از ابتدا میگوید، از وقتی پنج ساله است. با تصاویر آرشیوی که همه توسط خود آنها ثبت شده. فیلم انگار در ورطه تکرارِ وقایع است. تکراری که درد روزهای مردمان آنجاست. هر هفته خانهای را خراب میکنند و مردم را آواره غارها و زیرزمینها تا وادارشان کنند از آنجا بروند، برای تصاحب باقیمانده زمینهاشان. دادگاهی که بیست و دو سال طول میکشد تا بهشان حکم کند از زمینهاشان بروند. و هویت این روستای باستانی نابود شود. هنگام تماشای فیلم همین تکرار، همین کشندگی آرام بیصدا، گریبانت را میگیرد. باسل فیلمبرداری جدی و ثبت وقایع و مدارک جرم و جنایت وخشونت شهرکنشینان و ارتش اسراییل را از تابستان ۲۰۱۹ آغاز میکند. به گفته خودش وقتی که پایان شروع میشود. یکسال بعد یووال خبرنگار مستقل اسراییلیِ ضد سیاستهای اسراییل، برای نوشتن گزارش علیه تخریب و تبعید به مسافر یطا وارد میشود و این آغاز دوستی و همکاری آنان است. از همان ابتدا همه با آغوش باز میپذیرندش، آنها آمادهاند دست یاری هر کس را بفشارند. از این پس فیلم در خلال نشان دادن و بازگویی آنچه ارتش اسراییل بر اهالی روا میدارد به رابطه بین باسل و یووال میپردازد؛ به عنوان دو جوان که فاصله چندانِ مکانی با هم ندارند؛ اما یکی در پی مبارزه هر روزه برای حق حیات و داشتن خانه است و دیگری هر آنچه که باسل به ناحق از او گرفته شده است را دارد.
فیلم با توجه به امکانات و شرایطِ ساخت انسجام خوبی دارد. هر کس در نقش واقعی خودش است و به همین علت حس صحنهها به خوبی منتقل میشود. لرزشهای دوربین هنگام تخریب یا دویدن اضطراب و دلهره را کاملا انتقال میدهند. استفاده حداقلی از موسیقی و به جای آن صدای محیط، بولدوزرها و صدای گریه کودکان یا سکوتهای طولانی از خلاهای تصویری کاسته و به بار عاطفی صحنهها کمک کرده است. گاهی از ریتم میافتد که بیشتر در گفتگوهای دو نفره باسل و یووال است. مشخصا این گفتگوها در فیلم گنجانده شده تا نزدیکی و در عین حال تفاوت دنیای این دو جوان نشان داده شود اما بعضا پسزننده است. در جاهایی بازخورد یووال به گونهایست که دیالوگها مصنوعی و شاید تحمیلی بهنظر میرسند. انگار او از دنیای بغل دست خود که پا به آن گذاشته بیخبر است. جوریکه گویی بیرون گود است؛ البته که او بیرون است ولی برای کسیکه دغدغهمند کمک به مردم زیر ظلم فلسطین است و خودش دو سال به آنجا رفت و آمد دارد و همه چیز را میداند زیادی در برخی موارد ناآگاه بهنظر میرسد.”تو که حقوق خواندهای نمیتوانی کار کنی؟!” یا “بهخاطر پول نمیتونی ازدواج کنی؟ پس بهخاطر چی؟!” و باسل باید توضیح دهد که “این خاک ثبات ندارد.” تا برسند به این جمله که اگر دولتِ دموکراتیک تشکیل شود هر مجوزی صادر میشود و باسل هم میتواند به یووال سر بزند. از این دست حرفها که تحمیلی و کمی مصنوعی بهنظر میرسد. گرچه که حضور دو فیلمساز فلسطینی و دو فیلمساز اسراییلی فیلم را تبدیل به پروژهای نمادین کرده که قرار است فراتر از مرزهای سیاسی باشد؛ و خشونت را نه به عنوان امری تصادفی بلکه به مثابه حذف سیستماتیک فلسطینیان نشان میدهد، اما در آن به ریشههای تاریخی اشغال و خشونت اسراییل بر ضد مردم فلسطین پرداخته نمیشود و از نقد ساختارهای قدرت و سرمایهداری پرهیز کرده.
باسل در دنیایی متولد شده که راه دیگری به جز مبارزه و مقاومت ندارد، او هم گاهی افسرده و مستاصل میشود، گاهی حتی با خودش میگوید کاش میرفتم. خسته است. گاهی ایمانش را به باورش از دست میدهد و فکر میکند قدرت و انرژی پدرش را ندارد… تخریب مدرسه یکی از تکاندهندهترین صحنههای فیلم است. با فلشبکِ بهجایی که نحوه ساخت آن و امید و آرزویی که پشتش خوابیده را درست قبل از لحظه تخریب نشان میدهد و انگار یکهو همراه باسل و اهالی بر سر ما نیز آوار میشود مثل ویرانه رویای کودکان، مانند همان خانه و مرغدانی که دختربچه هر روز در راه رفتن به مدرسه برای خود میگفت که هستند، در حالیکه همهشان تلی از خاک میشوند. و آنجاست که باسل برای ساعاتی نمیتواند حتی به چهره یووال نگاه کند. حمدان خطاب به یووال میگوید”ما چطور میتوانیم دوست باشیم وقتی ممکن است فردا دوست یا برادر تو به اینجا بیایند و خانه مرا خراب کنند” این شاید نوع دیگر همان نقدی ست که برخی “NGO”های فلسطینی یا ضد اسراییلی به نحوی به یووال یا عملکرد او دارند چراکه او خود ساکن شهرکهای اشغالیست و بعضی حتی خواستار بایکوت فیلم هستند؛ به دلیل عدم اشاره صریح به تحریمها علیه اسراییل و برخی از حامیان مالی فیلم که پیشینه همکاری با اسراییل را دارند یا خطر عادی جلوه دادن روابط فلسطینیان و اسراییلیان و از این دست. از طرفی اسراییل نیز مواضع بسیار تندی در مورد فیلم گرفته و کار سازندگان اسراییلی را خیانت خوانده و بعد از صحبتهای یووال در “برلیناله” به گفته خودش، او تهدید به مرگ شده.
در هر حال فیلم “سرزمین دیگری نیست” بیش از آنکه یک اثر هنری باشد سلاحی فرهنگی است برعلیه آپارتاید اسراییل. ۱
فیلمبرداری این فیلم در اکتبر ۲۰۲۳ پایان مییابد. آخرین تصویر در تاریکی شب، رفتن اجباری خانوادهای با اندک وسایلشان در ماشین که در سیاهی دور میشود و مسافر یطا بعد از آنهمه صبر، بعد از آنهمه امید و استقامت، برای همیشه در تاریکی فرو میرود. در حین تماشای فیلم مدام به ذهن متبادر میشود که این شرایط پیش از حمله حماس و آغاز نسلکشی به بهانه انتقامجویی توسط اسراییل است. دیگر انسان سبزی در مسافر یطا وجود ندارد،(با توجه به جداسازی پلاک خودروهای فلسطینی و اسراییلی با دو رنگ سبز و زرد) همه بازماندگان، روستاها را تخلیه کردهاند، با آیندهای نامشخص در کام مرگ یا در محاصره چنگال قدرت شومی که سیر نمیشود، با روزی صد کشته در غزه. بنا به آمار یونیسف از شروع حملات بیش از ۱۴۰۰۰ کودک فلسطینی کشته شدهاند که از غزه بعنوان گورستان کودکان یاد میکند و این یکی از بزرگترین و فاجعهبارترین تراژدی انسانی قرن بیست و یکم است. و من به یاد دخترک بور زیبایی میافتم که وقتی خانهشان را آوار کردند و به غار پناه بردند، در کنار مادرش خوابیده بود و مادرش درگوشش زمزمه میکرد که دوستش دارد.
پانویس
۱- برخی جوایز بین المللی فیلم سرزمین دیگری نیست
Oscar for Best Documentary Feature Film(2025)(با وجود گرفتن اسکار بهترین مستند بلند، فیلم هنوز در آمریکا پخشکنندهای ندارد.
Berlinale Documentary Award(2024)
۳۰ فروردین ۱۴۰۴