امروز:   آذر ۱, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
نوامبر 2024
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
252627282930  
آخرین نوشته ها

جنبش زنان ایران از طلوع انقلاب مشروطیت تا به امروز

به‌مناسبت ۱۴ مرداد سالگرد انقلاب مشروطیت

طلوع انقلاب مشروطیت پیام‌آور ندای رهایی از چنگال استبداد، تاریک‌اندیشی و استقرار آزادی و عدالت در کشور ما بود. این انقلاب هر چند که ناتمام ماند ولی تجربیات و آرمان‌های انقلاب مشروطیت اثرات تاریخی شگرفی به‌جای گذاشت و در آگاهی زنان ایران و جنبش آنان نقش پر ثمری را ایفا کرد……/

****

۱ مبارزات زنان علیه حکومت‌های استبدادی سلسله قاجار، برای انقلاب رهایی‌بخش مشروطیت

طلوع انقلاب مشروطیت پیام‌آور ندای رهایی از چنگال استبداد، تاریک‌اندیشی و استقرار آزادی و عدالت در کشور ما بود.

این انقلاب هر چند که ناتمام ماند ولی تجربیات و آرمان‌های انقلاب مشروطیت اثرات تاریخی شگرفی به‌جای گذاشت و در آگاهی زنان ایران و جنبش آنان نقش پر ثمری را ایفا کرد.

به‌گواهی اسناد تاریخی، سررشته مبارزات زنان ایران برای احقاق حقوق انسانی خود را باید در اواسط قرن نوزدهم (قرن سیزدهم هجری) جستجو کرد. ابتدا زنان در مبارزات حق‌طلبانه خود، با اعتراض‌های گوناگون علیه استبداد و قدرت‌های استعمارگر انگلیس و روسیه تزاری پای به‌ میدان مبارزه نهادند. نام زنانی چون طاهره قرهالعین(زرین‌تاج) از پیشگامان بیداری زنان و از اولین جرقه‌ها در تاریخ بیداری زنان با خطوطی زرین در تاریخ مبارزاتی زنان میهن ما به ثبت رسیده است. زرین‌تاج زنی شاعر و سنت‌شکن که جسورانه با سخنرانی شورانگیز خود بدون روبنده، دربار استبداد قاجار رابه لرزه در آورد و به‌ همین جهت در سال ۱۲۳۱ با حکم دو مجتهد به مرگ محکوم و به طرز فجیعی به قتل رسید.

شرکت چشمگیر زنان در جنبش تنباکو(سال ۱۲۷۰) و همراهی آنها در شعار “با این وضع شاه نمی‌خواهیم” علیه دربار و استبداد قاجار در تاریخ مبارزات میهن ما همچنان درخشان است.

حضور گسترده زنان در انقلاب مشروطیت (۱۲۸۵-۱۲۸۸) تاثیر چشمگیری از خود به‌جای گذاشته است. زنان با حضور خود در صحنه نبرد مشروطه‌خواهان در آذربایجان (تیر۱۲۸۷ تا اردیبهشت ۱۲۸۸) از یک طرف تا جمع‌آوری سهام برای بانک مرکزی از طریق فروش جواهرات خود و از طرف دیگر تحریم کالاهای خارجی(۱۲۸۵) و شرکت در ماجرای اتمام حجت(اولتیماتوم) دولت روسیه تزاری به مجلس برای خروج مورگان شوستر در سال ۱۲۹۰، با حضور شجاعانه خود به‌صورت مخفی کردن تپانچه‌هایی در زیر چادرهایشان در اماکن عمومی و تهدید وکلایی که به اولتیماتوم روس‌ها تسلیم می‌شدند اثری ماندگار در صفحات تاریخ پرافتخار جنبش زنان ایران به جای گذاشته اند..

با وجود حضور و نقش پررنگ زنان در انقلاب مشروطیت، هرچند که آنان برطبق قانون اساسی متساوی‌الحقوق شناخته شدند ولی مصوبه‌های بعدی مجلس عملا زنان را در ردیف محجوران قرار داد. اما با این وجود انقلاب مشروطیت در رشد آگاهی زنان تاثیر به‌سزایی به‌جای گذاشت. زنانی که در استقرار مشروطیت سهم داشتند بعد از آن نیز از اقدامات خود دست برنداشته و از آنجایی که اغلب آنان خود از خانواده‌های مشروطه‌خواهان و متمولین ترقی‌خواه بودند، به تاسیس مدارس دخترانه، انجمن‌های زنان و نشریات زنان پرداخته و خواهان تغییر وضعیت زنان شدند.

به علاوه تاثیرات تحولات سیاسی اجتماعی جهان در سال‌های ابتدایی قرن نوزدهم از جمله انقلاب کبیر اکتبر در روسیه در سال ۱۲۹۶ نقش موثری در ترویج افکار مترقی و سوسیالیستی در کشور ما ایفا کرد.

بنا بر اسناد تاریخی تا سال ۱۳۰۴ فقط ۳ در صد زنان ایران با سواد بودند، به‌همین جهت راه‌اندازی مدرسه‌های دخترانه با سرمایه‌های شخصی، حق تحصیل برای زنان از خواست‌های زنان مترقی و مشروطه‌خواه در این دوران بود.

اولین مدرسه دخترانه با سه کلاس به ابتکار روشنک نوعدوست با عنوان سعادت نسوان در سال ۱۲۹۶ در رشت تاسیس شد.

جمعیت سعادت نسوان نیز با همت روشنک، جمیله صدیقی و سکینه شبرنگ تشکیل شد.

اولین جشن ۸ مارس با نصب عکس کلارا ستکین به‌وسیله این جمعیت در رشت در سال ۱۲۹۷ برپا شد. بعدها دو نفر از اعضای جمعیت، جمیله صدیقی و شوکت روستا توسط حکومت دیکتاتوری رضا شاه به حبس در زندان تهران محکوم شدند.

اما حق سوادآموزی همچنان با مخالفت شدید روحانیون مرتجع و سرکوب روبه‌رو بود. با این‌حال پیشگامان جنبش زنان نقش ویژه‌ای در این پیکار ایفا کردند.

در برنامه حزب کمونیست ایران که در سال ۱۲۹۹ تاسیس گردید، از جمله در رابطه با برابری حقوق زن و مرد، به‌پیروی از آموزش لنین می‌خوانیم:

” پرولتاریا نمی‌تواند خود را آزاد کند، بدون آنکه برای آزادی کامل زنان مبارزه کند” این رویکرد تاثیر چشمگیری بر شکل‌گیری تشکل‌های مترقی جامعه از جمله جمعیت‌های متشکل و منسجم زنان داشت.  یکی از این جمعیت‌ها انجمن فرهنگ بود که تا سال ۱۳۰۵ در رشت فعالیت می‌کرد.

جمعیت نسوان وطنخواه در تهران به ابتکار محترم اسکندری، ملوک اسکندری و مهرانگیز اسکندری در سال ۱۳۰۱ تاسیس شد، ریاست این جمعیت را محترم اسکندری برعهده داشت. جمعیت بیداری زنان در سال ۱۳۰۵ گروهی جداشده از جمعیت نسوان وطنخواه بود.

ازپیشگامان دیگر جنبش زنان نام‌های درخشانی چون نورالهدی منگنه، فخرآفاق پارسا، صفیه اسکندری، زندخت شیرازی، صدیقه دولت‌آبادی و… در صفحات تاریخ به‌جا مانده است. این زنان در تهیه نشریات و انجمن‌ها و مدارس دخترانه شرکت داشتند. این تشکل‌ها با جسارتی بی‌نظیرعلیه حجاب و برای آزادی و برابری حقوق زنان تبلیغ و مبارزه می‌کردند.

۲- رژیم سلطنتی استبدادی خاندان پهلوی (پدر و پسر) از۱۹۲۵ تا ۱۹۷۹

حکومت رضاشاه از سال ۱۳۰۴ برای هموار کردن استثمار از نیروی کار زنان، از جمله کشف حجاب اجباری را به راه انداخت و تمام تشکل‌های مترقی زنان را منحل کرد واجازه فعالیت را از آنها سلب نمود(۱۳۱۲).

در سال ۱۳۱۴ رضا پهلوی با تحکیم پایه‌های سلطنت استبدادی خود “کانون بانوان ایران” را به ریاست افتخاری دخترش شمس پهلوی تاسیس کرد، فعالیت این کانون به‌طور عمده پیرامون مسایلی چون خانه‌داری، بچه‌داری و امور آشپزی برای زنان بود.

بعدها محمدرضا پهلوی در کتاب “ماموریت برای وطنم” از قول پدرش نوشت: “وظیفه اصلی زن خانه‌داری و بچه‌داری است”.

کشف حجاب رضاشاه که به‌شیوه تحمیل حجاب اجباری رژیم ولایی بود، درحالی انجام شد که بیسوادی در میان زنان ایران غوغا می‌کرد.

چادربرداری به‌صورت خشن واجباری، با ممانعت از آگاه‌سازی زنان به‌حقوق انسانی خود، نه‌تنها سوءاستفاده از نیروی کار ارزان زنان، بلکه به‌کار کشیدن کودکان ۶ تا ۱۲ ساله در کارخانجات قالیبافی و غیره را به‌همراه داشت. دستمزد زنان و کودکان درمقابل کار مساوی با مردان بسیار ناچیز بود.

پس از سقوط رضا شاه در سال۱۳۲۰ (۱۹۴۱) و آزادی گروهی از زندانیان سیاسی، ادامه‌دهندگان مبارزات حزب کمونیست، حزب توده ایران در مهرماه ۱۳۲۰ بنیادگذاری شد. یکی از میدان‌های اصلی مبارزات حزب توده ایران، مبارزه برای برابری زنان در جامعه مردسالار و زن‌ستیزبود، درحالی‌که تمام انجمن‌های مترقی پسا انقلاب مشروطیت در سال‌های خفقان حکومت پهلوی اول با حمایت روحانیت ارتجاعی سرکوب و منحل شده بودند.

در سال ۱۳۲۲ گروهی از زنان توده‌ایی که بعضی از آنها از آزادشدگان زندان‌ها بودند در کنار اختر کامبخش و دیگر مبارزان چون بدری علوی، جمیله صدیقی، شوکت روستا و صدیقه امیرخیزی تشکیلات زنان را که اولین تشکل صنفی سیاسی بود، در خلال جنگ جهانی دوم (۱۹۴۳) پایه‌ریزی کردند.

مبارزه برای خواسته‌های انسانی از جمله مبارزه برای حقوق اولیه زنان مانند داشتن حق رای، برابری حقوق مرد و زن، لغو قوانین ارتجاعی، گسترش آگاهی و تلاش برای  سوادآموزی در صدر برنامه‌های آن قرار داشت. بعدها نام این تشکیلات با پیوستن به فدراسیون دموکراتیک بین‌المللی زنان – که تشکیلات زنان از همراهان اولیه این تشکل جهانی بود- به تشکیلات دمکراتیک زنان ایران تغییر یافت که مسئولیت آن را زنده یاد رفیق مریم فیروز به‌عهده داشت. خانم توران میرهادی- مادر ادبیات کودکان در ایران- در خاطرات خود در مجموعه سریال ویدیویی « پس از توران » از فعالیت در خود در این تشکل جهانی به عنوان نماینده تشکیلات دموکراتیک زنان ایران یاد کرده است.

تشکیلات زنان با کار آگاهگرانه در جامعه و کمک به ایجاد تشکل‌های صنفی سیاسی مانند مادران صلح، شورای مادران، جمعیت حمایت کودکان و اتحادیه زنان و… تجربه‌ایی ارزنده به‌جای گذاشت. در سال ۱۳۲۷ تشکیلات دمکراتیک زنان از طرف رژیم پهلوی دوم غیرقانونی اعلام شد. هرچند که در سال ۱۳۲۹ مجددا این تشکیلات با نام سازمان زنان ایران به‌کار خود ادامه داد، ولیکن در سال ۱۳۳۲ این نام مصادره شد و رژیم شاه با تشکیل سازمانی به نام سازمان زنان ایران مدیریت آن را به اشرف پهلوی واگذار کرد.

پس از کودتای ننگین مرداد۱۳۳۲ و گسترش فضای سرکوب و اختناق، همه سازمان‌های مترقی صنفی سیاسی و همچنین تشکیلات زنان منحل شدند و  خواست‌های محقق نشده زنان از انقلاب مشروطیت به بعد دو باره به عمق فراموشی سپرده شد.

سرانجام محمدرضا پهلوی به‌دلایل داخلی و خارجی – اقتصادی سیاسی  و از جمله مبارزات گذشته مردم، برای تحکیم پایه‌های سلطنت متزلزل خود دست به اصلاحاتی (انقلاب سفید) زد(۱۳۴۲). این اصلاحات از جمله تغییر قانون انتخابات و شناختن حق رای برای زنان و نیز تغییر برخی از مواد قانون مدنی (برگرفته از فقه امامیه) و تصویب قانون حمایت خانواده بود. متاسفانه اثرات عملی این چند گام در شرایطی که اثری از دموکراسی وجود نداشت، بسیار اندک بود.

۳- انقلاب مردمی بهمن ۱۳۵۷ و برخی از علل شکست آن

بیش از پنجاه سال حاکمیت رژیم های استبدادی پهلوی تلاش شد تحت لوای مدرنیته و پیشرفت، در قوانین مدنی گرفته شده از فقه امامیه تغییراتی حاصل شود. از طرف دیگر استبداد سلطنتی در اتحاد با روحانیت ارتجاعی برای مقابله و جلوگیری از نفوذ نیروهای چپ و مترقی جامعه، با ایجاد فضای سرکوب و اختناق به انحلال نهادها و سازمان‌های چپ و مترقی دست زد اما اجازه داد که نیروهای مذهبی آزادانه در مساجد به فعالیت خود ادامه دهند . به این ترتیب رژیم پهلوی جاده صاف‌کن نیروهای مذهبی برای قبضه کردن حکومت پس از انقلاب ضد دیکتاتوری و مردمی سال ۱۳۵۷ گردید. و سرنوشت انقلاب پس از پیروزی مرحله سیاسی آن، به‌دست نیروهایی افتاد که به‌دلیل باورهای واپسگرایانه مبتنی بر اسلام سیاسی، به تعمیق انقلاب در عرصه‌های اجتماعی نه‌تنها تعهدی نداشتند بلکه با سرکوب خشن احزاب و نیروهای مترقی و جایگزینی استبداد سلطنتی با استبداد ولایی، به اهداف مردمی دو انقلاب یعنی استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی پشت کرده و ضمن غارت منابع عظیم کشور میهن را به جایی رسانده اند  امروز که همه شاهد آن هستیم.

مبارزات حق‌طلبانه زنان ایران برعلیه ارزش‌های مردسالارانه و زن‌ستیز و علیه استبداد ولایی، از همان ماه‌های نخست انقلاب آغاز شد. از جمله اعتراض‌های گسترده و وسیع زنان علیه حجاب اجباری و در دهه سیاه ۶۰ مبارزه پیگیرانه مادران و همسران شهدا و خانواده‌های زندانیان سیاسی برای افشای جنایات رژیم در زندان‌های قرون وسطایی جمهوری اسلامی (فاجعه ملی کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷) و خیزش‌های مردمی که زنان همواره پیشتاز آن بوده و هستند، از جمله در:

خیزش سال ۱۳۸۸ بعد از تقلب انتخاباتی

خیزش سال۱۳۹۶ به‌دنبال افزایش قیمت اجناس و خیزش دختران خیابان انقلاب

خیزش سال ۱۳۹۸ بعد ازگرانی قیمت بنزین

خیزش سال ۱۳۹۹ بعداز سرنگونی هواپیمایی اوکرایینی

خیزش سال ۱۴۰۱ خیزش ملی زن، زندگی، آزادی با پیشتازی زنان و جوانان، که جنبشی با همین نام را در سراسر میهن ما گسترده کرد. جنبشی که رژیم با تمام ابزارهای سرکوبگری‌ خود قدرت خاموش کردن آن را نداشته و همچنان به اشکال مختلف در زیر پوست جامعه ادامه دارد و به موفقیت‌های معینی نیز دست یافته است. از تحمیل پوشش اختیاری و مقاومت مدنی زنان در برابر حجاب اجباری و تحریم بی سابقه شوی انتخاباتی گرفته تا خواسته فراگیر جدایی دین از حکومت که حتی برخی از وابستگان رژیم ولایی نیز به گسترش آن در جامعه معترفند.

یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای این جنبش علاوه بر لزوم انجام تغییرهای بنیادین و گذر از جمهوری “اسلام سیاسی”، گسترش هرچه بیشتر گفتمان برابری‌طلبی و ارتقای خواست‌های حق‌طلبانه زنان و تبدیل آن‌ها به مطالبه‌هایی ملی و همگانی در جامعه است که یک سده پیش با انقلاب مشروطیت جرقه آن در جامعه مردسالار و زن‌ستیزایران زده شد. در روند این جنبش پویا و مردمی و تلاش بی وفقه کنشگران زن و جنبش دیرپای زنان ایران است که بسیاری از ارزش‌های مردسالارانه و قرون وسطایی- که رژیم زن ستیز حاکم به ماندگاری و گسترش آن در جامعه تلاش کرد- به چالش کشیده شده و می‌رود تا در آینده نه چندان دور به زباله‌دان تاریخ به‌پیوندد.

زنان و دختران شجاع و جسور ایران با تجربه‌های عینی‌شان به‌روشنی دریافته‌اند که در کنار فعالیت‌های مدنی و سازمان‌یابی، پیوند دادن مطالبات‌انسانی شان با خواست‌های جنبش مردمی و در ایجاد اتحاد عملی و سازمان‌یافته با همه نیروهای جنبش مردمی است که راهگشای پیروزی نهایی خواهد بود و در این راه تلاش می‌کنند.

تشکیلات دموکراتیک زنان ایران

۱۲ مرداد۱۴۰۳منبع: سایت تشکیلات دموکراتیک زنان ایران

۱۳ مرداد ۱۴۰۳

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی