تسلیت جمعی؛ در سوگ آن رفیق، آن مهربان، شهین توکلی
شهین روز سوم خرداد ۱۳۵۰، همزمان با جان باختن امیر پرویز پویان، در تهران دستگیر شد. همزمان فدائیان خلق سعید آریان، همسر، و حمید توکلی برادر او را نیز دستگیر کردند. شهین در بهمن ماه ۱۳۵۰ در دادگاه نظامی به پنج سال حبس محکوم شد و حمید و سعید در اسفند همان سال به جوخه ی اعدام سپرده شدند. و این زخم ماندگاری شد بر قلب مهربان شهین. اما او را از پا نیانداخت.. او طبعی لطیف داشت و شعر می سرود. شعر خوشۀ انگور او در تاریخ مبارزات زندانیان سیاسی ایران ماندگار شد. …/
****
با کمال تاسف مطلع شدیم رفیق سربلندمان، شهین توکلی، در سحرگاه روز پنج شنبه ۸ مهرماه در مشهد زندگی را وداع گفت، و با رفتنش زخمی عمیق بر دل همه ی ما نشاند.
او زادۀ نخستین روز بهار، اول فروردین ۱۳۲۷ در سبزوار بود. زنی فداکارو تیزهوش و وارسته. یار وفادار فدائیان خلق همیشه و همه جا، چه در سلول های نمور و تاریک زیرزمینِ ادارۀ اطلاعات شهربانی کل کشور، چه در زندان اوین و چه در زندان قصر. با قلبی گرم اما متکی به تأمل و اندیشه، که در آن دوران شیفتگی و شور نعمتی بود برای همه ی یاران. تنی چالاک داشت و مغزی چالاک تر. او و اشرف دهقانی، رقیه دانشگری و عاطفه جعفری نخستین زنان رزمنده فدایی بودند که در سال ۱۳۵۰به بند کشیده شدند.
شهین طبعی لطیف داشت و شعر می سرود. شعر خوشۀ انگور او در تاریخ مبارزات زندانیان سیاسی ایران ماندگار شد. شوخ طبع بود و بذله گو. آنقدر مهربان بود که می شد طپش های عاطفی اش را از درخشش چشمان زیبایش دید. همیشه لبخند به لب داشت که هم حکایت از شرمی فروتنانه می کرد و هم طنزی هوشیارانه. بیشترلبخندهایش سرشار بود از طنزهای ناگفته. همه با تو حرف می زدند. بسی زلال. حتی بی هیچ نیازی به کلام.
همیشه می خواند:
من که ملول گشتمی از نَفَسِ فرشتگان
قیل و مَقال عالَمی می کشم از برای تو
و چه معنای شگرفی در این کلام نهفته بود.
شهین روز سوم خرداد ۱۳۵۰، همزمان با جان باختن امیر پرویز پویان، در تهران دستگیر شد. همزمان فدائیان خلق سعید آریان، همسر، و حمید توکلی برادر او را نیز دستگیر کردند. صمد، ثمرۀ عشق آن زوج جوان که کودکی شیرخواره بود، را به خانواده سپردند. شهین در بهمن ماه ۱۳۵۰ در دادگاه نظامی به پنج سال حبس محکوم شد و حمید و سعید در اسفند همان سال به جوخه ی اعدام سپرده شدند. و این زخم ماندگاری شد بر قلب مهربان شهین. اما او را از پا نیانداخت
شهین نخستین زندانی سیاسی در بند زنان بود که پس از دوره ی محکومیتش هم رهایش نکردند و «ملی کِش» شد. ساواک او را آزاد نکرد و در سال ۱۳۵۵ خواهر جوانترش سیمین را نیز در یک درگیری به خاک و خون کشید. بازهم زخمی بر دلِ شهین نشست. اما از پا نیافتاد.
وقتی که شهین را پس از شش سال و نیم از زندان آزاد کردند، پسرش کودکی دبستانی بود. از آن پس بارِ گرانِ زندگی، پرورش فرزند و تیمارِ مادر و پدر بیمار و سالخورده اش را به تنهایی بر دوش می کشد. اما دیری نمی گذرد که در سال ۱۳۶۱ توسط مأموران جمهوری اسلامی دستگیر و تا سال ۱۳۶۵ در زندان مشهد محبوس می شود. در زندان به بیماری سل و عارضۀ قلبی ناشی از آن مبتلا می شود. آثار این بیماری مهلک تا بعد از آزادی نیز با او می ماند و پیامدهای درمانی آن، همواره جان او را تهدید می کند. با اینهمه، شهین پس از آزادی از زندان جمهوری اسلامی، وظایف انسانی خود را در قبال خانواده اش تمام وکمال به اجرا می گذارد. پایبندی او به مهرورزی ومقاومت ، وهوشمندی و شخصیت مصممی که داشت، او را در غلبه بر مشکلات، یاری می رساند. تا آخرین روزهای زندگی، تا زمانی که سکتۀ مغزی او را در بسترمی اندازد.
دردا ودریغا که شهین توکلی، این یار ویاور خوب، چند روز بعد از آن در بیمارستان مشهد، ما را برای همیشه ترک گفت. تا زنده ایم یاد و نام نیکش با ما خواهد ماند.
برای همۀ بازماندگان او، بخصوص برای مادرگرامی اش خانم پروین توکلی(ربابه کلباسی)، فرزند دلبندش صمد،برادران ارجمندش وحید و علی و برای همۀ یاران و همراهان، صبر و بردباری آرزو می کنیم.
امضاها:
مستوره احمد زاده
عاطفه جعفری
اشرف میرهاشمی
رقیه دانشگری
برای امضای این متن مشخصات خود را به ای میل زیر ارسال کنید:
farandanesh@yahoo.com
۱۳ مهر ۱۴۰۰