امروز:   فروردین ۳۰, ۱۴۰۴    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
آوریل 2025
د س چ پ ج ش ی
 123456
78910111213
14151617181920
21222324252627
282930  
آخرین نوشته ها

دل‌نوشته مطهره گونه‌ای برای پخشان عزیزی در زندان اوین

مطهره گونه‌ای فعال سیاسی، با انتشار دلنوشته‌ای خطاب به پخشان عزیزی هم‌بندی سابقش در زندان اوین: پخشان گیانم، ما به امید دیدار روشنای صبحی هستیم که جور جائر از ورطه حیاتمان برچیده شود. از پشت این دیوارها و میله‌ها که زورشان به ایستادگی زنان و مردان این خاک نمی‌رسد، می‌بوسمت و به آن امید تمام‌ناشدنی، که همیشه در چشمان‌مان جاری است، ایمان دارم.»…

***

مطهره گونه‌ای، فعال سیاسی، ضمن انتشار تصویر یک یادگاری از پخشان عزیزی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، دلنوشته‌ای خطاب به هم‌بندی سابق خود در زندان اوین به شرح زیر منتشر کرد:

«پخشان گیانم، سلام.
می‌دانم دوست نداری برایت بنویسند چون همیشه میگفتی:” من فقط یکی از صدها زندانی زیر حکم اعدام ام.”
اما امشب دیگر نتوانستم و بغضی بی‌امان راه گلویم را بست.
این گردنبند چوبی را موقع رفتن بهم دادی و دم گوشم زمزمه کردی: نری یادت بره مطهره!
و آخ پخشان…
می‌دانم که چقدر بدت آمده که آن شهروندی افتخاری باسمه‌ای را هدیه کرده‌اند!
آن هم برای تو که دنیایت، این خاورمیانه لعنتی زیبایمان است که خودکامگان و دیوانگان سلطه ویرانش کرده‌اند!
و مگر می‌شود یادم برود؟! آن آغوشی که به روی “تسنیم” می‌گشودی و آنهمه زندگی که در او جاری میکردی.
هنوز شبها بیخوابم و سیگار میکشم. اما تو پیشم نیستی که باهم یواشکی بخندیم و همدیگر را دست بیندازیم…
به جایش این گردنبند عزیز را میبوسم. اینها را که میخوانی هم از طرف یک خواهر کوچکتر است که تو را خودی‌تر از خانواده‌اش دیده و دلش برایت لک زده.
پخشان جانم، دردت له گیانم…
به تو پیش از خودم قول داده‌ام که تا پای جانم برای آزادی، زندگی کنم. که “مقاومت، زندگیست.”
وقتی که حکم اخراجم آمد، در آن هیاهو تنها تو بودی که دستم را کشیدی و گفتی بیا بریم سیگار بکشیم! و چقدر یکه خوردم…
یادت هست پرسیدی: چرا از من خوشت میاد مطهره؟ و به شوخی میگفتی: از آدمایی که صمیمی میشن بدم میاد! و باهم ریسه میرفتیم. :))
بگذار از این سوی میله‌ها پاسخت را بدهم: چون خودِ خودِ خودت هستی! بی هیچ هراسی از آنکه رانده و منزوی شوی…
شاید دیگران خرده بگیرند. شاید خود من هم اینطور بی محابا خود واقعی‌ام باشم! اما این خودت بودنت را دوست دارم پخشان.
نه یادم نمی‌رود. نباید و نمیتوانم یادم برود…
اختلاف نظر سیاسی هم باعث دوری‌مان نمیشد و نمیشود، حتی وقتهایی که بحثمان بالا میگرفت. :))
چرا که ما همدست و همگناه “ژن، ژیان، ئازادی” هستیم! و تا آخرین نفس، جانمان را برای زن، برای زندگی و برای آزادی فدا خواهیم کرد.
ما به امید دیدار روشنای صبحی هستیم که جور جائر از ورطه حیاتمان برچیده شود.
از پشت این دیوارها و میله‌ها که زورشان به ایستادگی زنان و مردان این خاک نمی‌رسد، میبوسمت و به آن امید تمام‌ناشدنی، که همیشه در چشمانمان جاری است، ایمان دارم.»

#نه_به_اعدام
#پخشان_عزیزی
#انقلاب_ژینا
#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_حجاب_اجباری
#نه_به_آپارتاید_جنسیتی
#اعدام_قتل_عمد_دولتی_ست

ندای زنان

۲۹ فروردین ۱۴۰۴

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی