امروز:   فروردین ۳۰, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
آوریل 2024
د س چ پ ج ش ی
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
2930  
آخرین نوشته ها

تشکیلات دموکراتیک زنان ایران و تاثیر آن بر مبارزات زنان

akshaye 66 sale pish.jpg3مازنان ـ سنن مبارزاتی تشکیلات زنان در مبارزات پرشور و دلیرانه زنان ایران جاری است و کارتوده ای یا کار آگاهگرانه در بین توده زنان، سازماندهی تشکل های صنفی مدنی، در کنار استفاده مبتکرانه از شیوه های مختلف مبارزاتی، تجارب غنی است که کاربرد آن در پراتیک مبارزاتی، جنبش مستقل زنان را به یکی از نیروهای مهم و تاثیرگذار در جنبش مردمی کشور ما تبدیل کرده است که دیگر نمی توان این نیروی مهم را نادیده گرفت. تلاش ارتجاع برای به خانه راندن نیروی زنان و تصویب طرح های واپسگرایانه، که آخرین آن طرح تعالی خانواده و ازدیاد جمعیت است، را باید در این رابطه جستجو کرد.

 

*************

تشکیلات دموکراتیک زنان ایران و تاثیر آن برمبارزات زنان

مازنان ـ تشکیلات دموکراتیک زنان ایران بزرگترین سازمان صنفی سیاسی زنان، در ۱۸ بهمن ماه ۱۳۲۱ با نام «تشکیلات زنان ایران»* توسط عده ای از زنان پیشرو و آگاه که اغلب در صفوف حزب توده ایران علیه استثمار و استبداد مبارزه می کردند،** بنیان گذاری شد.
نیاز به تاسیس سازمانی پیشرو برای زنان در شرایطی در کشور ما شکل گرفت که اکثر نشریات و انجمن های مترقی زنان که پس از انقلاب مشروطیت بوجود آمده بودند و مورد خشم و تکفیر ارتجاع به ویژه روحانیون تاریک اندیش قرار داشتند، توسط رژیم رضاخان تعطیل و سرکوب شدند. تا جائی که در دیکتاتوری رژیم رضا خان، تنها «کانون بانوان» به عنوان سازمان خیریه اجازه فعالیت داشت تا در چارچوب سیاستهای دربار، زنان را به کارهای خیریه و اموری از قبیل خانه داری، بچه داری و آشپزی تشویق و از شرکت در زندگی سیاسی برحذر دارد. کشف حجاب اجباری از اقدامات خشونت آمیز رضا خان علیه زنان که از آن به عنوان «آزادی زن» در دوران رژیم پهلوی تبلیغ می شد، در جامعه پدرسالاری که بی سوادی و بی حقوقی زنان بیداد می کرد، نه در جهت تشویق حضور سیاسی و اجتماعی زنان، بلکه اهداف دیگری را تعقیب می کرد.
واقعیت این است که جامعه ایران در سیر تکامل تاریخی خود، به مرحله ای از رشد رسیده بود که سرمایه داری نوپا و وابسته ایران به کار ارزان زنان نیاز مبرم پیدا کند. رضا خان هیچ اعتقادی به آزادی زنان نداشت (خود او هم زمان چند زن عقدی داشت) و به دستور او بود که سازمان های مترقی زنان منحل و فعالان آن سر از زندان ها درآوردند، بنابراین دستور خشن کشف حجاب اجباری او را بایستی در این راستا جستجو کرد.
به قول زنده یاد احسان طبری، اندیشمند بزرگ، در کتاب «جامعه ایران در دوران رضا شاه»، «وادارکردن دهقان ایرانی که حتما کلاه نمدی خود را به کلاه کِپی بی قواره تبدیل کند و یا کشیدن چادرنماز از سر پیرزنان در میدان های عمومی و دهها اقدام خشن از این نوع، در دوران رضاشاه، درحالی که یک مبارزه جدی با بیسوادی، تریاک، امراض عمومی به عمل نمی آمد» این اقدام خشن رضا شاه علیه زنان را نمی توان در جهت آزادی زنان دانست، بلکه اقدامی نمایشی بود برای کتمان واقعیت های تلخ جامعه ایران، که در راس آن بیسوادی بسیار بالای زنان و بی حقوقی آنان در عرصه های سیاسی، اجتماعی و مدنی قرار داشت که درعین حال هیچ کاری جدی علیه آن صورت نمی گرفت و زنان پیشرویی را هم که در این رابطه مبارزه می کردند، به زندان می افکند.
در آن سال ها با گسترش سرمایه داری نوپا و وابسته ایران، استفاده از نیروی کار زنان به غیر از کشاورزی، قالیبافی و صنایع دستی، در صنایع نوپا، کارخانه ها و کارگاهها نیز رواج می یافت و به تدریج زنان از سهم بیشتری در خدمات اداری، بهداشتی و آموزشی بهره می گرفتند. اما این مهم بدون ارائه امکانات رفاهی و حمایت های قانونی چه در عرصه کار و چه در عرصه سیاسی و مدنی، که تا آن زمان زنان بسیاری از کشورهای جهان به مدد مبارزات خود به آن دست یافته بودند (مانند دستیابی به حق رای و برابری دستمزد) صورت می گرفت. در شرایطی که جهان درگیر جنگ جهانی دوم بود، فاشیسم نیز تهدیدی جدی برای جهانیان به حساب می آمد و صلح طلبان جهان مبارزه گسترده ای راعلیه جنگ آغاز کرده بودند، بنیان گذاری تشکیلات زنان ایران پاسخی بود به این نیاز عینی جامعه برای پیگیری هدف های پیش گفته شده که زنان آگاه و مبارز ایران آن را به درستی دریافته بودند.
به این ترتیب درحالی که جامعه ایران پس از فرار مفتضحانه رضاخان به دستور انگلستان و جایگزینی فرزندش، نفسی تازه می کرد و انجمن های مترقی، اتحادیه های کارگری، دهقانی و صنفی با استفاده از فضای مناسب موجود، یکی پس از دیگری شکل می گرفتند، تشکیلات زنان (با مسئولیت مریم فیروز) آغاز به کار کرد و توانست با کار پیگیرانه و شبانه روزی اعضاء و کادرهای خود، زنان را حول خواسته های برابرحقوقی مثل داشتن حق رای، لغو قوانین ارتجاعی، مبارزه برای صلح، مبارزه برای دستمزد برابر در مقابل کار برابر و تلاش برای سوادآموزی زنان و ارتقای سطح آگاهی جنسیتی در جامعه، متشکل کند.
کاروسیع توده ای در بین زنان، برگزاری متینگ های محلی (در جریان تجدید نظر در قانون انتخابات)، برگزاری کنفرانس های هفتگی و ایجاد کلاس های سواد آموزی، خیاطی، بهداشت و کمک رسانی به مناطق محروم، ایجاد و فعالیت در تشکل هایی مانند اتحادیه زنان زحمتکش، شورای مادران، جمعیت هواداران صلح، جمعیت حمایت کودک.به گسترش و افکندن بذر آگاهی جنسیتی در جامعه کمک می کرد.

«بیداری ما»(۱۳۲۳) اولین ارگان تشکیلات دمکراتیک زنان ایران (با صاحب امتیازی زهرا اسکندری) که با شعار «ما هم در این خانه حقی داریم» که زنان را با حقوق خود، در خانه و جامعه، آشنا می کرد در سال ۱۳۲۶ به دستور محمد رضا شاه توقیف شد. پس از آن نشریات دیگری مثل «جهان تابان»(۱۳۲۶) و «جهان زنان»(۱۳۳۰) که خواسته ها و مطالبات زنان را گسترش می دادند، پا به عرصه مطبوعات آن زمان گذاشتند. در اولین شماره «جهان زنان» در ۲۴ آبان ماه ۱۳۳۰ آمده است:
«در این روزنامه کوشش می شود که راه و رسم مبارزه برای به دست آوردن حقوق پایمال شده خود و کودکانمان نشان داده شود. آن روز ما موفق خواهیم شد که این مبارزه را به آخر برسانیم و از آن ثمر بگیریم. آن روز ما وظیفه خود را در مقابل ملت خود انجام خواهیم داد که همه باهم بدون در نظر گرفتن عقاید سیاسی، تنها به خاطر نجات ملت ایران، متحد و متفق گام برداریم.»

bidari1A-ffed4
این مرحله از مبارزه تشکیلات در شرایطی بود که فعالان تشکیلات گاه و بیگاه دستگیر و نشریات آن یکی پس از دیگری توقیف می شدند، اما مبارزه به اشکال مختلف ادامه داشت***. تا مقطع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که بلافاصله مورد هجوم وحشیانه ارتجاع زن ستیز قرار گرفت. دفاتر آن بسته و تشکیلات منحل اعلام گردید. در آن روزها بسیاری از کادرها و فعالان آن دستگیر و زندانی شدند و برخی هم به مهاجرت اجباری روی آوردند.
تشکیلات سرکوب شد، اما نابود نشد. بذری را که کاشته بود، زمانی دیگر و در شرایطی دیگر بارور شد.
۲۵ سال بعد از کودتای امریکایی ۲۸ مرداد ۳۲ وقتی که انقلاب ۱۳۵۷ پیروز شد و نسیم آزادی در میهن ما وزید، تشکیلات دمکراتیک زنان ایران نیز با بازسازی مجدد و شروع فعالیت علنی خود توانست در مدت کوتاهی صدها زن را در صفوف خود متشکل کند. در سال ۵۸ «جهان زنان» ارگان رسمی تشکیلات در اولین شماره خود با اشاره به سرکوب رژیم کودتایی شاه و نقش موثر زنان در انقلاب چنین نوشت:
«این جنایتکاران (رژیم کودتائی شاه) نمی دانستند که نمی توان سد راه تاریخ شد. آن ها نمی دانستند (هنوز هم زن ستیزان نمی دانند) که هیچ حیله و تدبیری نمی تواند زنان را به دور از سیاست در کنج خانه ها نگاه دارد» جهان زنان – شماره ۱
انقلاب بهمن ۵۷ رژیم دیکتاتوری شاه را برانداخته بود و شرکت میلیونی زنان در انقلاب که سبب اعجاب جهانیان شده بود، در پیروزی مرحله اول آن نقش تعیین کننده داشت. زنان امید داشتند که با پیروزی مرحله بعدی انقلاب به خواسته های انسانی خود برسند. تشکل های زنان در فضای بوجود آمده شکل می گرفتند. تشکیلات زنان نیز دفتر خود را در تهران و برخی شهرستان ها بازگشایی کرد. «جهان زنان» مجددا در سطحی وسیع انتشار یافت که زنان را حول محورهای سیاسی و صنفی به مبارزه فرا می خواند.

جهان زنان قدیم
کار توده ای و آگاه گرانه در بین زنان در دستور کار بود: تشکیلات با ترغیب زنان به ایجاد تشکل های صنفی در کوچه ها و محلات، در کارخانه ها، کارگاهها، بیمارستان ها، اداره ها برای خواسته های حقوقی و انسانی، برای خواست مزد مساوی در برابر کار مساوی، تامین خدمات رفاهی و تاسیس مهد کودک، تامین درمانگاه، فعالیت خود را گسترش می داد. اولین بار جشن های ۸ مارس علاوه بر مراسم مرکزی در تهران و شهرستان ها، در صدها محله و کارخانه و تاسیسات اجتماعی، با طرح خواسته های مشخص زنان برگزار شد. آن هم در زمانی که نه از اینترنت خبری بود و نه از اطلاع رسانی بزرگ جمعی.
زنان در کلاس های سوادآموزی، کاردستی، خیاطی، تئاتر… که کنشگران زن آن را برگزار می کردند، علاوه بر آموزش سواد و یا یادگیری تخصص های دیگر، در جریان مسایل سیاسی روز قرار می گرفتند. بعضی از این کلاس ها توسعه یافته و به گروه تولیدی و یا حتی تعاونی تولیدی تبدیل می شدند که همه امور آن به دست زنان اداره می شد.
اعضای تشکیلات زنان در محلات و ساختمان های بزرگ، گروه های تئاتر و آواز برای کودکان ایجاد می کردند و کتابخانه های سیار برای زنان و برای کودکان – که از چند کارتن و جعبه چوبی کتاب های اهدایی اعضاء و هواداران تشکیل شده بود- آنان را به مطالعه دعوت می کرد. پزشکان و پرستاران عضو تشکیلات در درمانگاههای متعدد که در مناطق فقیرنشین، حتی در اتوبوس های قراضه یا اسقاطی یا در اتاق های خشتی و گِلی کنار کوره پزخانه ها دایر کرده بودند، با برخورد انسانی و استفاده از امکانات شخصی به معالجه بیماران می پرداختند یا به جبهه می رفتند که به نیروی آنان نیاز مبرم بود (سیمین سلامی زاده در جبهه خرمشهر شهید شد) .
زنان حقوقدان عضو تشکیلات رسیدگی به مشکلات حقوقی زنان را به عهده داشتند. ارسال طومار و نامه ها در اعتراض به نقض حقوق زنان، سازماندهی اعتراض ها و مراجعه های دسته جمعی برای تامین تاسیسات رفاهی، فعالیت چشمگیر در انجمن های خانه و مدرسه، اعتراض به کمبود کتاب های درسی و خرابی وضع مدارس اقداماتی بود که از چشم ارتجاع پنهان نماند. آنان که با استفاده از فضای جنگی در کشور، دیکتاتوری ولایت فقیهی را به تدریج جایگزین فضای دمکراتیک ناشی از وقوع انقلاب می کردند، به ویژه پس از فتح خرمشهر و ادامه جنگ خانمانسوز، سرکوب ها را به بهانه شرایط جنگی تشدید کردند. کنشگران زن نیز از این سرکوب ها درامان نبودند و بعضی مواقع دستگیر و دفتر تشکیلات در خیابان بارها مورد بازرسی قرار می گرفت. اما هیچ گاه سندی مبنی بر «وابستگی» یا «فساد» یا «فعالیت غیرقانونی» پیدا نمی کردند.
اما ادامه مبارزه در شرایط علنی، مواردی را به تشکیلات تحمیل کرد که نتوانست مواضع ارتجاعی و زن ستیزانه حاکمیت ولایت فقیهی و در راس آن شخص خمینی در موارد دستبرد به حقوق زنان به بهانه شرعی نبودن را به طور مستقیم به چالش کشد. اما در همه اقدامات و فعالیت های وسیع آن، همان طور که در بالا اشاره شد، مبارزه برای خواسته های حقوقی برابر و در راس آن تلاش برای نقض قوانین ضد زن، با استفاده از آگاهی و نیروی متشکل خود زنان، از اهداف مهم تشکیلات بود که در مبارزه روزانه اش در جهت آن تلاش می کرد. ارتجاع زن ستیز نیز آن را دریافت و سرکوب تشکیلات در دستور روز رژیم ولایت فقیه قرار گرفت.
در اردیبهشت ۱۳۶۱ دفتر تشکیلات به دستور دادستان تعطیل و تشکیلات بار دیگر غیرقانونی اعلام گردید. اعضاء و کادرهای آن در تهران و شهرستان ها – از جمله مریم فیروز مسئول تشکیلات در سن ۶۷ سالگی – راهی شکنجه گاهها شدند و تحت وحشیانه ترین و غیرانسانی ترین شکنجه ها قرار گرفتند. ارتجاع تاریک اندیش برای بار دوم- این بار در قالب رژیم ولایت فقیه – به سرکوب بزرگترین تشکل سیاسی و صنفی زنان ایران روی آورد تا به زعم خود آن را نابود سازد.
هستند کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه تاریخ پرافتخار تشکیلات زنان – که بخشی از تاریخ پرفراز و نشیب مبارزات دلیرانه زنان ایران است – را نادیده و تاثیر کیفی آن را در مبارزات زنان انکار می کنند. تاریخ گواهی می دهد که سنن مبارزاتی تشکیلات زنان، خارج از میل آنان (چه بخواهیم یا نخواهیم) در مبارزات پرشور زنان ایران جاری است: کارتوده ای یا کار آگاهی گرانه در بین توده زنان، سازماندهی تشکل های صنفی مدنی، در کنار استفاده مبتکرانه از شیوه های مختلف مبارزاتی، تجارب غنی است که کاربرد آن در پراتیک مبارزاتی، جنبش مستقل زنان را به یکی از نیروهای مهم و تاثیر گذار در جنبش مردمی کشور ما تبدیل کرده است که دیگر نمی توان این نیروی مهم را نادیده گرفت و تلاش ارتجاع برای به خانه راندن نیروی زنان و تصویب طرح های ارتجاعی، که آخرین آن طرح تعالی خانواده و ازدیاد جمعیت است، را باید در این رابطه جستجو کرد.

پانویس:

*تشکیلات زنان ایران در سال ١٣٢۶ با عضویت در «فدراسیون دمکراتیک بین‏ المللی زنان» به نام «تشکیلات دمکراتیک زنان ایران» فعالیت کرد و بعد از غیرقانونی شدن درسال ١٣٢٨ با نام «سازمان زنان ایران».

**همان طور که در گزارش های مختلف آمده است زنان مبارز و پیشرویی همچون مریم فیروز، بدری و نجمی علوی، زهرا و مهرانگیز اسکندری، جمیله صدیقی، خدیجه کشاورز، اختر کامبخش، ایران اِرانی، فروهید کُباری ،عالیه شرمینی و هما هوشمندراد از بنیان گذاران تشکیلات زنان بودند.

*** در بحبوحه تصویب قانون جدیدانتخابات، تشکیلات دمکراتیک زنان ایران مبارزه گسترده ای را برای تجدید نظر در قانون اساسی ایران آغاز و با جمع‏ آوری امضا در پای فرم‏ هایی که در اختیار مردم قرار می‏داد عملا دست به رفراندومی زده بود تا نظر عموم را در مورد شرکت زنان در انتخابات مجلس به دست آورد ه وبه گسترش آن در بین مردم یاری رساند. در این دوران روزنامه جهان زنان روزانه در یک ورق منتشر می شد و با برگزاری متینگ های محلی (که بیشتر مواقع زنان مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند) این مبارزه به پیش برده می شد

مازنان ـ ۱۵ بهمن ۱۳۹۲

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی