ابزاری سنتی٬ کاربردی مدرن
ما فمینیستها باید از خود بپرسیم در جایی که بخش اعظمی از زنان ایران خانهنشین یا خانهدار هستند٬ در جایی که قوانین و مجریان قوانین زنستیز هستند و در تصویب قوانین جدید روندی رو به عقب را شاهد هستیم٬ چه توجیه عملگرایانه و فمینیستی وجود دارد برای سکوت یا حتا حمایت ما ار این طرح مزورانه برای ایجاد شرم در زنان برای تعیین مهریه؟ چرا باید همدست و همصدا با بلندگوهای حاکمیت باشیم که مهریه بالا را برای زن ناپسند میداند اما هیچ راهکاری برای وابستگی مالی که به دنبال خشونتهای خانگی وسیع به همراه آورده ارایه نمیکند؟
********
ابزاری سنتی٬ کاربردی مدرن
میگوییم مهریه یک حق سنتی و دور از شأن زنان است و زنان باید از گرفتن آن شرم کنند اما چرا نسبت به بسیاری حقوق سنتی و غیرانسانی خود اعتراضی نمیکنیم؟
میدانیم که دیه غیرمسلمان نصف دیه مسلمان٬ دیه زن نصف دیه مرد است و افراد غیر اهل کتاب مانند بهاییان اصلا دیه ای ندارند. بنابراین حق دیه حقی تبعیضآمیز نسبت به زنان و غیرمسلمانان است که میشود بیش از نیمی از جمعیت کشور. حال اگر خود یا نزدیکانمان به دلیل تصادف، خطای پزشکی٬ یا جراحت در یک دعوای فیزیکی مشمول دیه شویم آیا از دریافت دیه امتناع میکنیم به این دلیل که یک ارزشگذاری بٓدٓوی، غیرانسانی، سکسیستی، نابرابر و نژادپرستانه است؛ یا آنکه آن را تا ریال آخر دریافت میکنیم و میگوییم فعلا این تنها راه احقاق حق مصدوم یا مقتول است؟
چرا وقتی به زنها میرسد٬ زنانی که مطابق تمام آمار و ارقام (و حتا از نظر آقای جهانگیری٬ نامزد ریاست جمهوری) ضعیف ترین و تحت تبعیض ترین قشر جامعه هستند٬ باید برای رسیدن به برابری و گذار به مدرنیته باز هم آنان باشند که ازخودگذشتگی کنند و از اندک حقوق سنتی خود بگذرند؟ اگر کمی دقیق تر نگاه کنیم رد پای مردسالاری را در این خواسته میبینیم. مهریه اکنون تبدیل به ابزاری برای چانهزنی زنان شده و زنان به صورت آگاهانه با افزایش مهریه ای که میدانند هرگز دریافت نخواهند کرد٬ راهکاری برای روز مبادا کنار میگذارند تا به سرنوشت نیلولفر اردلان ها و زهرا نعمتی ها دچار نشوند که برای یک طلاق ساده با هزار و یک دردسر روبرو شوند. همین مساله است که مردسالاران را نگران کرده و با پنهان شدن پشت مفاهیم زیبا و برابری طلبانه٬ میخواهند دست زنان را از این حق نیم بند هم کوتاه کنند و االبته تا حدود زیادی موفق شده اند چرا که تمام قوای مجریه و مقننه و قضاییه را در اختیار دارند و اگر نص صریح فقه اسلام نبود بعید نبود به کل آن را حذف میکردند.
ما فمینیستها باید از خود بپرسیم در جایی که بخش اعظمی از زنان ایران خانه نشین یا خانهدار هستند٬ در جایی که قوانین و مجریان قوانین زنستیز هستند و در تصویب قوانین جدید روندی رو به عقب را شاهد هستیم٬ چه توجیه عملگرایانه و فمینیستی وجود دارد برای سکوت یا حتا حمایت ما ار این طرح مزورانه برای ایجاد شرم در زنان برای تعیین مهریه؟ چرا باید همدست و همصدا با بلندگوهای حاکمیت باشیم که مهریه بالا را برای زن ناپسند میداند اما هیچ راهکاری برای وابستگی مالی که به دنبال خشونتهای خانگی وسیع به همراه آورده ارایه نمیکند؟
مهریه را باید در بستر تاریخی٬ اجتماعی و فرهنگی خود دید. این رزوها مهریه کارکرد سنتی خود ر ا از دست داده و تبدیل به ابزالری مدرن برای احقاق حقوق ممنوعه زنان شده است. بهتر است ما فمینیستها هم واقعگرا باشیم و شرمی بیش از این بر زنان دست بسته و درمانده تحمیل نکنیم. با بیان معادلهایی توهینآمیز برای مهریه از قبیل خودفروشی٬ قیمت زن و بردگی جنسی٬ ما تنها زنان عامه جامعه را از خود دورتر و دورتر میکنیم و آنها را متقاعد میکنیم که از زندگی و دغدغه و مشغله آنها فرسنگها فاصله داریم و راه حلی نیز برای وضع کنونی آنها نداریم. همچنین دست حاکمیت را باز میگذاریم تا با مفاهیم فمینیستی ما اهداف ضدفمینیستی و زن ستیز خود را پی بگیرد که همانا کوتاه کردن دست زنان از هرگونه کنترل بر بدن و سرنوشت خود است.
نسرین افضلی
فمینیسم روزمره ـ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶