زنان و اشتغال کاذب ؛ از دستفروشی تا گیسفروشی
با توجه به نگاه مردسالارانه کشور زنان معمولا با وجود تحصیلات برای شغلهای مدیریتی جایگاهی ندارند و همین موضوع سبب میشود که آنها در شغلهای کاذب پررنگتر دیده شوند.از انواع اشتغال کاذب میتوان به دستفروشی مخصوصا دستفروشی در مترو یا گیسفروشی که به نوعی شغل جدید دختران محسوب میشود.. فرقی نمیکند موبا شد یا قرنیه چشم یا کلیه! وقتی مجبور باشی برای ادامه حیات از وجودت مایه بگذاری یعنی چیزی برای از دست دادن نداری… از یاد نبریم به اندازه تمام موهای طبیعی که در مغازههای بارنگ و لعابهای مختلف به چشم میخورد دخترانی هستند که جزوی از وجودشان را برای ادامه زندگی فروختهاند../
*****
این روزها شرایط اقتصادی جامعه، تورم و بیکاری، جوانان را به سمت و سویی برده است که عطای شغلهای دولتی را به لقای آن بخشیده اند. به نحوی که این روزها اشتغالهای پول ساز کاذب بیش از هر شغل تثبیت شده ای در جامعه رواج دارد. در این بین با توجه به نگاه مردسالارانه کشور زنان معمولا با وجود تحصیلات برای شغلهای مدیریتی جایگاهی ندارند و همین موضوع سبب میشود که آنها در شغلهای کاذب پررنگتر دیده شوند. از انواع اشتغال کاذب میتوان به دستفروشی مخصوصا دستفروشی در مترو که این روزها با درآمد بالایی هم همراه است یا گیسفروشی که به نوعی شغل جدید دختران محسوب میشود یا شرکتهای نتورک مارکتینگ که انواع مختلفی دارد و معمولا جوانان را با امید واهی برای فردایی بهتر به کار وا میدارند و به نوعی دستفروشی و بازار یابی محسوب میشود اشاره کرد. شغلهایی که این روزها با این که اسم و رسمی ندارند اما بازارشان داغ است و کسانی که تن به این گونه کارها میدهند که البته این روزها شمارشان هم کم نیست، این طور که معلوم است کسب کارشان سکه است.
دختران شیک پوش مشغول دست فروشی
در خیابانهای پر رفتوآمد، نزدیک به مراکز خرید مهم، واگنهای مترو تهران، اتوبوسهای سامانه تندرو و در کنار بیشتر اماکن تاریخی و مذهبی افرادی هستند که برای امرار معاش دست فروشی میکنند. اما این موضوع در زیر زمین تفاوتهای بسیاری دارد. اگر گذرتان به مترو افتاده باشد با جوانان زیادی روبه رو خواهید شد که مشغول دست فروشی هستند. آنها در ایستگاههای خاص پیاده میشوند و خط عوض میکنند و اقبال خود را برای فروش اجناسشان در خطی دیگر امتحان میکنند. اما در این بین در واگن زنانه ماجرا رنگ و بوی دیگری دارد. دختران شیک پوش با ساکهای بزرگ انواع و اقسام وسایل مورد نیاز هر شخص را برای فروش دارند. آنها یک دیگر را همکار صدا میزنند و بین خودشان هم این طور که معلوم است بده بستانهایی در کار است. از کمک به یکدیگر مضایقه نمیکنند و برای فروش اجناسشان به نوبت قیمتها را توضیح میدهند و از جنسهای خود تعریف میکنند. به نوعی میتوان گفت دستفروشی در متروها این روزها بیش از هر زمان رنگ و بوی زنانه به خود گرفته است چون بیشتر دست فروشان مترو را زنان تشکیل میدهند. بعضی از آنها که هنوز امید به آینده ای بهتر دارند صورت خود را با ماسک پوشاندهاند اما بعضی از آنها که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند راحت و آرام به کسب و کار خود مشغولند. ماموران مترونیز انگار این موضوع را فهمیدهاند و یا اینکه با این موضوع کنار آمدهاند زیرا کاری به کار این دستفروشان ندارند و آنها به راحتی میتوانند از صبح تا شب تمام خطهای مترو را دور بزنند و برای خود کاسبی کنند.
رویای پولدار شدن با شرکتهای هرمی
بزرگ ترین رویای جوانان امروز پولدار شدن است. برای همه ما اتفاق افتاده است که یکی از دوستان و یا آشنایان قدیمی تماس بگیرد و پیشنهاد یک شغل پاره وقت بدهد و وقتی جزئیات این شغل ایده آل پاره وقت را از او سوال کنید بگوید باید ببینمت تا برایت توضیح دهم. با حضور بر سر قرار به اولین چیزی که بر میخورید حضور سوم شخصی است که قرار است کار را برایتان توضیح دهد و با کمی توضیح شما متوجه میشوید که در دام یک شرکت هرمی افتادهاید از آن پس چه جواب شما مثبت باشد چه منفی شما تحت پیگیریهای آن دوست یا آشنای قدیمی قرار میگیرید تا زمانی که کار را شروع کنید. در ماههای اولیه کار تنها چیزی که یک فرد را در این کار نگه میدارد امید و ایمانی است که شخص با گفتههای سر پرستان خود نسبت به کار پیدا میکند. شخصی که وارد این کار میشود شاید هیچ وقت درآمد لازم و کافی را از این کار جذب نکند. اما وجود افرادی را که از همین کار به در آمدهای میلیونی رسیدهاند را هم نمیتوان انکار کرد. هر چه هست با بخت و اقبال افراد گره خورده است. اما کار در این شرکتها مثل بازاریابی یا حتی دستفروشی سازمان یافته است و همین موضوع نیز عرصه را برای حضور زنان تنگتر میکند اما زنان از پا نمینشینند. کم نیستند دخترانی که پا به این عرصه گذاشتهاند و بخت و اقبال با آنها یار بوده و به در آمدهای میلیونی هم رسیدهاند و وضعیت خود و خانواده را به کلی تغییر داده اند. به دلیل همین دختران انگشت شمار، جمعیت زیادی از زنان و دختران پا به این عرصه میگذارند تا بخت خود را امتحان کنند و زندگی خود و خانواده را تغییر دهند.
دختران گیس فروش
گیس فروشی شیوه جدید پول در آوردن برای دختران است. موهایی که به گفته کاسبان این کار از ۱۰۰ هزار تومان تا ۵میلیون تومان فروخته میشود و برای اکستنشن مو در آرایشگاهها مورد استفاده قرار میگیرد.
مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی در این باره میگوید: «برخی از زنان و دختران برای کسب درآمد موهای خود را از ۱۰۰هزار تا ۵ میلیون تومان میفروشند. در بعضی از فیلمها مثل بینوایان دختری وجود داشت که موی خود را برای درآمد فروخت که بسیار تاثربرانگیز بود و امروز با زنان و دخترانی روبهرو هستیم که موهای خود را برای زیباتر شدن بانوان دیگر میفروشند این گروهها به گیسفروشها مشهور هستند. این دختران به مغازههایی که در خیابان منوچهری تهران و داخل پاساژهای مختلف وجود دارند، مراجعه میکنند و کارشناس همان جا بر روی موهایشان قیمت میگذارد معمولا بلندی مو، رنگ نشدن آن، موخوره نداشتن و پرپشت بودن، معیارهای اصلی برای تعیین قیمت است که از ۱۰۰ هزار تومان تا ۵ میلیون تومان در تغییر است. یکی از خریدارها میگفت بعضی از زنان موهای خود را برای خرید لباس و کیف و کفش میفروشند و برخی دیگر برای نیازهای ضروریتر مثل دوا و درمان خود یا خانواده و امسال آنها این کار را انجام میدهند.»
او با اشاره به اینکه مسئله قیمت گذاری نیز یکی از مشکلات این زمینه است افزود:« فرد فروشنده مجبور میشود به چند مغازه مراجعه کند حالا موضوع دیدن مو توسط محرم یا نامحرم بحثی جداگانه دارد. یک فروشنده دیگر نیز میگفت خریداران موهایی که در ویترین مغازهها آویخته شدهاند، خانمهایی هستند که برای اکستنشن و بلند نشان دادن موهای خود این موها را میخرند و سن خریداران بین ۲۵ تا ۶۰ سال است و اکثرا از افراد ثروتمند و پولدار هستند. از نگاه رفتارشناسی وابستگی بانوان به موهای خود یک اصل روانی است که از قدیم الایام مرسوم بوده و چه بسا زن جوانی که مجبور به فروش گیسوان خود میشود دچار افسردگی و ناهنجاریهای روحی بعدی شود. از نگاه آسیب شناسی اجتماعی فروش اعضای بدن اعم از کلیه و یا مو به خاطر نیاز مالی بوده هرچند برای کیف و کفش باشد. این حرکت کاری شرافتمندانه است که بانوان پاکدامن برای کشیده نشدن به مسیرهای نادرست انجام میدهند اما باید بدانیم فقط یک بار در دوران زندگی چنین اتفاقی میافتدکه بلندی گیسوان موجب کسب درآمد میشود بنابراین توجه به خانوادههای کم درآمد و فقیر که دارای دختران بزرگ هستند باید در دستور کار سازمانهای حمایتی نه در حرف و شعار بلکه در عمل قرار گیرد.»
فرقی نمیکند موبا شد یا قرنیه چشم یا کلیه! وقتی مجبور باشی برای ادامه حیات از وجودت مایه بگذاری یعنی چیزی برای از دست دادن نداری… از یاد نبریم به اندازه تمام موهای طبیعی که در مغازههای بارنگ و لعابهای مختلف به چشم میخورد دخترانی هستند که جزوی از وجودشان را برای ادامه زندگی فروختهاند.
برگرفته از روزنامه بهار
۲۷ دی / ۱۳۹۶