Archive for می 16th, 2025
بمناسبت بیست و پنج اردیبهشت روز فردوسی
هر جا هر خبط و دیوانگی که مرتکب شدهاند تلافیاش را سر زنان در آوردهاند. عموما مرگ سهراب و سیاوش را تراژدی میدانند در حالیکه آنچه بر سر زنان آمده بیاهمیت تلقی شده و حتی سزاوار آن دانسته شدهاند…./ ادامه مطلب »
پیامکهای هشدار حجاب در اصفهان و تهران: آزمایش قانون اجبار به حجاب که مجلس آن را برای اجرا، ابلاغ نکرد
خواه به اجبار حجاب تن دهید، یا آنکه در جنگ همیشگی با شما هستیم. حکومت مانند چهار دهه اخیر، همهچیز خود را به قمار اجبار به حجاب گره زده است تا آن اعتبار کوچکی که در بخش محدودی از جامعه دارد را هم فدای این بازی با زندگی عموم جامعه کند…/ ادامه مطلب »
گفتند جانمان درخطر است، مراجع قانونی جدی نگرفتند، به قتل رسیدند
قتل زنان در روزگار ما به «اتفاقی روزمره» و عملی بیعاقبت تبدیلشده است. آنچه این قتلها را به موردی تکراری و تقریبا بیاهمیت بدل کرده علاوه بر ساختار مردسالار، سکوت نهادهای متولی و بیتوجهی به امنیت و حقوق زنان است. زنان هرروز با تهدید به مرگ زندگی میکنند اما رسانههای ایران در هنگام انتشار خبر، آنچه را رخداده به «اختلافات خانوادگی» یا «حادثه» تقلیل میدهند و هیچکس مسوولیتی برای پایان دادن به این چرخه خشونت احساس نمیکند…./ ادامه مطلب »
تشدید حملات اسرائیل به غزه؛ بیش از ۱۰۰ نفر تنها در یک روز کشته شدند
به گزارش رسانه ها و به نقل از امدادگران فلسطینی، در پی تشدید حملات ارتش اسرائیل به غزه، دستکم ۱۰۳ نفر روز پنجشنبه ۱۵ مه، جان خود را از دست دادند. مقامات بهداشتی غزه آمار کشته شدگان روز گذشته را ٧۰ نفر اعلام کرده بودند…./ ادامه مطلب »
انتقال فاطمه سپهری از زندان وکیلآباد به بیمارستان
فاطمه سپهری، زندانی سیاسی محبوس در زندان وکیلآباد مشهد، روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ بهدلیل وخامت حال جسمی به بیمارستان شریعتی منتقل شد. طبق اظهارات خانواده، انتقال او در پی بروز علائمی چون تپش قلب، درد قفسه سینه و افت فشار خون صورت گرفته است…./ ادامه مطلب »
وضعیت بحرانی ارغوان فلاحی در سومین ماه بازداشت موقت در اوین
ارغوان فلاحی، زندانی سیاسی سابق، روز ۶ بهمن ۱۴۰۳ در شهرک پرند بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. او تنها ماهی «یک بار» توانسته است با خانوادهی خود، تماس تلفنی برقرار کند…./ ادامه مطلب »
فریاد خاموشِ یک جان در بند
مطلب احمدیان، حالا بیش از ده روز است که لب به غذا نزده. نه فقط بهخاطر گرسنگی سیاسی که ما به آن اعتصاب غذا میگوییم، بلکه گویی بدن و جانش به فریادی بدل شدهاند که هیچکس صدایش را نمیشنود. او سالهاست با زخم اثنیعشر، پارگی فتق، شکستگی استخوانهای کمر و دردهای متعدد دیگر زندگی میکند؛ حالا نخوردن غذا هم به این دردها اضافه شده، و او نه به بهداری میرود، نه پی درمان است. انگار تصمیم گرفته اگر قرار نیست کسی بشنود، لااقل فریاد نکشد…. ادامه مطلب »