«بدنهای ما، انتخاب ما، و تصمیمهای ما»
مهمترین چیز تسلیم نشدن است. زنان نمیتوانند خیابانها را ترک کنند. آنان باید همیشه دیده شوند و بارها و بارها به تکرار بگویند: ما تا رفتن شما اینجا میمانیم! جنبش تودهای در واقع تنها نیرویی است که میتواند چیزی را بهدست آورد. پارلمان اروپا حرفها و صحبتهای درست را میزند، اما قدرت واقعی ندارد. …/
*****
“آیلبه اسمیت”، کنشگر فمینیست که یکی از نقشآفرینان اصلی در کارزار سیاسیای موفق در زمینه حقوق زنان و دگرباشان جنسی در ایرلند است، با “ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات” گفتوگو میکند:
جامعهٔ ایرلند چگونه از منع سقط جنین به پیروزیای برای حقوق زنان دگرگون یافت؟ این دستاورد چگونه در جنبش برابریخواهی زنان در لهستان میتواند بهکار آید؟
آیلبه اسمیت یکی از بنیانگذاران همایه [ائتلاف] برای لغو متمم هشتم در سال ۲۰۱۳ / ۱۳۹۲ است. این همایه بر بستر گستردهای از کنشگران جامعه مدنی برای مبارزه برای رفع کامل ممنوعیت سقط جنین که بهصورت متمم در قانون اساسی ایرلند در سال ۱۹۸۳/ ۱۳۶۲ گنجانده شد مبارزه میکند. این همایه به یکی از سه نیروی اصلی برای پیشبردن ابتکار عمل “همگی با هم برای گفتن بله” به کارزار همهپرسی ملی برای لغو متمم هشتم و حق سقط جنین و تصویب آن در سال ۲۰۱۸ / ۱۳۹۷ منجر شد. لغو متمم در این همهپرسی با اکثریت ۶۷ درصدی بهتصویب رسید که در تاریخ رأیگیری ایرلند کمسابقه است. خانم آیلبه همچنین در مبارزات انتخاباتی پیروزمند برای حق برابری ازدواج همجنسگرایان زن و مرد در سال ۲۰۱۵ / ۱۳۹۴ نقشی محوری داشت. او یکی از استادان و پژوهشگران ارشد دانشگاه کالج دوبلین، پایتخت ایرلند، بود، جایی که آیلبه گروه پژوهش زنان را در آن بنیان گذاشت و یکی از گردانندگانش در این دانشگاه شد. نوشتههای او دربارهٔ موضوعهای مرتبط با فمینیسم، سیاست، و فرهنگ، بهطور وسیع انتشار یافتهاند.
آیلبه اسمیت یکی از مهمانان در نشست وبینار [سمینار آنلاین] ما بهنام: “بدنهای ما – انتخاب ما – تصمیمهای ما” در ۴ ماه مارس ۲۰۲۱ / ۱۴ اسفندماه ۱۳۹۹ بود.
ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات: شما [خانم آیلبه اسمیت] نزدیک به چهل سال است که در جنبش حقوق زنان فعالاید.
آیلبه اسمیت: من در سالهای پایانی دهه ۱۹۷۹/ ۱۳۵۸ به فعالیت اجتماعی روی آوردم. در آن بازهٔ زمانی زندگی برای زنان در ایرلند بسیار دشوار بود: از سویی، ما در رکود اقتصادی بسر میبردیم، از سوی دیگر، فعالیتهای آغازین جنبش آزادی زنان با واکنش شدید کلیسا روبرو شد. در آن زمان، کلیسای کاتولیک در حال برنامهریزی برای ایجاد ممنوعیت کامل حق سقط جنین و گنجاندن چنین متممی [متمم هشتم] در قانون اساسی بود. در حقیقت، این کارزار در سال ۱۹۸۱/ ۱۳۶۰ با موفقیت همراه بود و فعالیت مبارزاتی من با کارزار مخالفت با این متمم آغاز شد. از این جهت برای من دوران سختی بود. تنها در پایان سالهای دهه ۱۹۶۰ / ۱۳۳۹ بود که زنان ایرلندی حق تحصیل در مدارس متوسطه را بهدست آوردند. در سالهای دهه ۱۹۷۰ / ۱۳۴۹ دخترم را بهدنیا آوردم و چون با پدرش ازدواج نکرده بودم، هنگام ثبت، نام او خود بهخود در فهرست فرزند نامشروع جای گرفت. از دید مذهبی این ننگ عظیمی بهشمار میرفت و دخترم تا زمانی که این قانون پا برجا بود، در صورت درگذشتم حتا حق بازنشستگی هم نداشت.
من در سال ۱۹۷۳ / ۱۳۵۲ ازدواج کردم. دانشگاهی که در آن کار میکردم به من اطلاع داد که دیگر نمیتوانم در آنجا تمام وقت کار کنم. مقررات جاری بههمین سادگی اجازه نمیداد که زنان متأهل در مؤسسات دولتی کار کنند. خوشبختانه در همان سال قانون جدیدی اجرایی شد و این ممنوعیت برداشته شد. ممنوعیت طلاق تا سالهای میانی دههٔ ۱۹۹۰/ ۱۳۶۹ وجود داشت و دسترسی آزاد به راههای پیشگیری از بارداری اندکی پیش از این تاریخ امکانپذیر شده بود. ازدواجمان بیش از ۶ ماه بیشتر ادامه نیافت، که بهطور رسمی از هم نپاشیده بود تا اینکه در سالهای میانی دههٔ ۱۹۹۰ قانون تغییر کرد. باید به یاد داشته باشیم که حق سقط جنین حتا پیش از تضمینهای قانون اساسی برای حمایت از “طفل زادهنشده” هم غیرقانونی بود. کیفر آن برابر با حبس ابد بود.
ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات: یعنی معادل کیفری که برای جنایت درنظر گرفته میشود .
آیلبه اسمیت: بهدرستی همین طور است! چنین کیفری هم برای زنی که به بارداری خود پایان میداد (سقط جنین میکرد) و هم دکتر یا کسی که در این عمل به او کمک میکرد میتوانست این گونه تنبیه شود! و ما باید بدانیم که حتا طبق قانونهای جاری در ایرلند، که البته در مقایسه با گذشته بهترند، کمک به سقط جنین جرمی کیفری است، مگر اینکه پیششرایطهای تعیین شده در قانون برای این این اقدام وجود داشته باشند.
ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات: بگذارید لحظهای به زندگی شخصی شما در سالهای دهه ۱۹۷۰/ ۱۳۴۹ برگردیم، آیا درست است که شما در حالی که هنوز در دانشگاه کار میکردید در بزرگ کردن دختر خود نیز میکوشیدید؟
آیلبه اسمیت: من یکی از زنان انگشتشماری بودم که حتی پس از زایمان اجازهٔ کار داشتند، من حتا مجبور شدم این موضوع را برای دخترم توضیح دهم و قدردانی خود را اعلام کنم که بهلطف این شغل، درآمدی برای ما حاصل میشود. مادران بیهمسر در آن زمان بهطرزی وحشتناک با انگ بدنامی در جامعه روبرو بودند. با فرستادن دختران باردار ازدواج نکرده به نهادهایی که از سوی راهبهها اداره میشد آنان را حبس و به کار بردگی میکشاندند. حقیقتی وحشتناک که سالها بعد فاش شد. دولت و کلیسا در این قضیه همدست بودند.
ایرلند تازه آغاز به تغییر کرده بود. ما به اتحادیه اروپا پیوستیم. شرایط اقتصادی ما که در سالهای دهههای گذشته بسیار سخت بود، بهآرامی رو بهبهبودی گذاشته بود. شهروندان ایرلندی توانستند کشور را نه در جستجوی کار بلکه برای گذراندن تعصیلات ترک کنند و با این کار مشاهده کردند که زندگی در جاهای دیگر متفاوت است. آنهانی هم که نتوانستند به بیرون از مرزها بروند، این تفاوت را در تلویزیون دیدند.
ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات: در سال ۱۹۸۳/ ۱۳۶۳، کلیسا به آنچه میخواست دست یافت. متمم هشتم قانون اساسی ایرلند، حق زندگی اطفال زادهنشده را با حق زندگی زن برابر دانست. این متمم در همهپرسی با کسب ۶۷ درصد آرا بهتصویب رسید. این بدان معناست که دستکم برخی از زنان نیز از قانون حمایت کردند.
آیلبه اسمیت: ایرلند اگرچه در آستانه تغییر بود، اما هنوز کشوری بشدت کاتولیک بشمار میرفت. کلیسا تأثیری عمده در مدارس و کانونهای مراقبتهای بهداشتی و پزشکی داشت. برای هزاران نفر از مردم، تصویب این متمم برای تعیین حق مرجعیت جنسیتی به پایان رسیده است. بله، در واقع بسیاری از زنان در این همهپرسی به حق سقط جنین رأی مخالف دادند. با این حال، من بر این باورم که اگر چنین همهپرسیای بیست سال زودتر برگزار میشد، این متمم نه با ۶۷ درصد رأی موافق، بلکه با بیش از ۸۰ درصد رأی موافق بهتصویب میرسید. این واقعیت که بیش از یک سوم رأیدهندگان با کلیسا مخالف بودند، دلیلی بر تغییرهایی مهم بود که در جامعه ما جریان داشت. اجرای متمم هشتم نزدیک به چهل سال ادامه یافت. سرانجام در همهپرسی سال ۲۰۱۸/ ۱۳۹۷ لغو شد. در طول این مدت، جنبش آزادی زنان فعال، چشمگیر، مبارزهجو و پیروزمند بود. در سال ۱۹۹۰/ ۱۳۶۹ ما زنی را بهنام مری رابینسون که وکیل دادگستری و طرفدار حق سقط جنین و حقوق برابر جامعه دگرباشان جنسی بود بهمقام ریاست جمهوری انتخاب کردیم. این دو یعنی جنبش زنان و دگرباشان جنسی در ایرلند با هم رشد کردند، در کنار هم مبارزه کردند، و قوام یافتند.
همهپرسی دیگری درباره حق سقط جنین در سال ۱۹۹۲/ ۱۳۷۱ برگزار شد که علت برگزاری آن متأسفانه پیامد فاجعهای انسانی بود. رویدادی غمانگیز که دختری ۱۴ ساله از سوی یکی از دوستان خانوادگی مورد تجاوز قرار گرفت و از سفرش به انگلیس برای انداختن بچهاش جلوگیری شد. سرانجام، او توانست به انگلیس برود اما جنین بدون عمل سقط جنین از بین رفت. در همهپرسی، ما به سه پرسش پاسخ دادیم: آیا زن حق داشتن اطلاعاتی در مورد امکانپذیر بودن سقط جنین در خارج از کشور را دارد، آیا یک زن باردار حق سفر آزادانه به خارج از کشور به قصد انجام سقط جنین را دارد؟ و آیا وجود خطر خودکشی برای زن باردار، سلامتی او را تهدید میکند؟ (و عمل سقط جنین را توجیه میکند؟)، و پاسخها مثبت بود. این تغییری بسیار مهم بشمار میرفت. بهطور رسمی پذیرفته شد که حق سقط جنین وجود داشته و با وجود منع قانونی چنین عملی انجام میگرفت.
ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات: پیش از این چنین آگاهیای وجود نداشت؟ سقط جنین دیگر در خفا و پنهانی انجام نمیگرفت؟
آیلبه اسمیت: در حقیقت خیر. مدتها پیش، در سالهای دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰/ ۱۲۹۹ و ۱۳۰۹، در پشت مغازهها یا انبار داروخانهها، زنان میتوانستند بهطور غیررسمی “داروهای درمانی” مختلفی را خریداری کنند که گفته میشد در سقط جنین مؤثر میبودند. در سال ۱۹۶۷/ ۱۳۴۶ قانون حق سقط جنین در انگلیس بهاجرا درآمد. در سالهای دههٔ ۱۹۷۰ / ۱۳۴۹ زنانی که میخواستند سقط جنین کنند به آنجا میرفتند. البته همه نمیتوانستند. برخی پولی برای هزینه آن نداشتند، برخی دیگر کسی را نداشتند که هنگامی که برای این کار خانهشان را ترک میکردند از فرزندانشان نگهداری کند. بهناچار زایمان میکردند و سعی میکردند فرزندانشان را بهبهترین شکل ممکن بار بیاورند. ناگفتههایی فراوان درباره سرنوشت این زنان وجود دارد که برخی از آنها هرگز دانسته نخواهند شد.
عامل دیگری در تغییر اندیشه نقش داشت که میتوان آن را نولیبرالیسم ایرلندی نامید. مردم به مصرفگرایی روی آوردند، نظرشان متوجه چیزهای مادی شد. این باور قدیمی که خدا سرنوشت ما را تعیین میکند و همه چیز را هدایت میکند بیرنگ شده بود. جامعه سکولار شد و در همان زمان کلیسا دست به نوعی هاراکیری (خودکشی بهسبک ژاپنی) زد. زنجیرهای از رسواییهای مربوط به سوءِ استفادهٔ جنسی کشیشها از کودکان برملا شد. این سوءِاستفادهها کشیشها را یکی پس از دیگری افشا کردند. این رویداد صدمهای بزرگ برای کلیسا بود و پس از آن کلیسا دیگر نتوانست اقتدارش را بر دیگران اعمال کند.
ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات: در لهستان نیز این کلیسا است که دست در دست سیاستمداران سربهفرمان دارد و ممنوعیت قانونی سقط جنین را اعمال میکند. در گفتمان عمومی در لهستان، ما اغلب مقایسههایی را با ایرلند میشنویم که با امیدواری همراه است: از آنجا که سرانجام قدرت مطلق کلیسای کاتولیک در آنجا (ایرلند) فروپاشید، ما نیز میتوانیم در اینجا موفق شویم. ما این مسیر را دوباره میپیماییم و ساختمان جامعهای شفاف را بنیان خواهیم گذاشت.
آیلبه اسمیت: بسیار خوب، اگر مسیر حرکت زنان در هر دو کشور را بازبینی کنید، تفاوتهای بیشتری نسبت به شباهتها خواهید دید. مانند هنگامی که زنان لهستانی در خیابانها سرازیر میشوند، برای دستیابی به حقوقی که مادران و مادربزرگهایشان پیش از این از آنها برخوردار بودند دست به مبارزه میزنند. ما حقی را طلب کردیم که هیچگاه از آن برخوردار نبودیم. کلیسای کاتولیک در لهستان جایگاه کنونیاش را با پر کردن فضای تهی شده پس از فروپاشی سوسیالیسم واقعی (واقعاً موجود) بهدست آورده است. نهتنها خطری در فروریزی آن دیده نمیشود بلکه با مفاهیم خاص خود توانسته است این کمبود را پر کند. هنوز متحدان فرمانبردار و سیاستمداران راستگرای افراطی خود را دارد.
ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات: پیکار ما در لهستان دشوارتر خواهد بود؟
آیلبه اسمیت: ممکن است این طور باشد، ممکن هم است نباشد. مهمترین چیز تسلیم نشدن است. زنان نمیتوانند خیابانها را ترک کنند. آنان باید همیشه دیده شوند و بارها و بارها به تکرار بگویند: ما تا رفتن شما اینجا میمانیم! جنبش تودهای در واقع تنها نیرویی است که میتواند چیزی را بهدست آورد. پارلمان اروپا حرفها و صحبتهای درست را میزند، اما قدرت واقعی ندارد. کمیسیون اروپایی هم، نه شهامت دارد و نه به مسئلههای جنسگرایی یا برابری جنسیتی علاقه راستین دارد. در ایرلند، در سالهای دههٔ سال ۲۰۰۰/ ۱۳۷۹ جامعهٔ ما در تمامیت خود بهاین باور رسید که باید متمم هشتم را لغو کنیم. متأسفانه، پیش از اجرای چنین تغییرهای قانونی، فاجعه دیگری رخ داد…
ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات: در سال ۲۰۱۲/ ۱۳۹۱ ساویتا هالاپاناوار (Savita Halappanavar)، ۳۱ ساله، بر اثر بیماری سپسیس یا عفونت خونی درگذشت. اگر از حق استفاده از سقط جنین منع نشده بود زنده میماند.
آیلبه اسمیت: این رویداد برای ایرلند یک شوک بود. زنی که برای زندگی و کار به این کشور آمده بود و اگر در زادگاهش هند میماند میتوانست سقط جنین کند، اما در اینجا زنده نماند. قانونهای ما او را بهکشتن داد. این پیشامد بسیار مایهٔ سرافکندگی شد. در همان زمان، ما در ایرلند کارزاری در دفاع از حق برابری در ازدواج بهراه انداخته بودیم. من که یکی از گردانندگان این کارزار بودم در آن موقع گفتم: اگر ما در این مبارزه یعنی حق برابری در ازدواج پیروز شویم، حق سقط جنین را نیز بهدست خواهیم آورد.
ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات: این شاید تفاوت دیگری میان لهستان و ایرلند باشد، شاید مطالبه حقوق دگرباشان جنسی آسانتر از مطالبه حقوق زنان بود.
آیلبه اسمیت: همین طور هم بود! زوجهای مرد و زن همجنسگرا در حالی که برای حق ازدواج قانونی مبارزه میکردند به اکثریت دگرجنسگرایان میگفتند: ما میخواهیم مانند شما باشیم! نگذاریم تفاوتی بین ما باشد! ما برای چیزی مبارزه کردیم که بهشکلی گسترده پذیرفته شد. نهتنها قانونمند، بلکه به چیزی فراقانونمند دست یافتیم. ما خواستهای حقطلبانهمان را با شما درباره مقولههای عشق و مهرورزی، نیاز به توازن و حقوق خانوادگی، حق نگهداری از فرزند، حق تأمین امنیت درمیان گذاشتیم.
وقتی برای سقط جنین مبارزه میشود، شرایط تفاوت میکند. این موضوع گفتگویی درباره چیزهای زیبا و خوشایند نیست بلکه در باره چیزهایی است که مردم نمیخواهند دربارهشان بیندیشند. مردان بههیجوجه دوست ندارند در مورد سقط جنین گفتگو کنند. و زنان هم… آنانی که نمیتوانند یا نمیخواهند زایمان داشته باشند پس از اینکه باردار میشوند علاقهای ندارند که در بارهاش بیندیشند. از آن طرف هم شعارپردازیهای دینی ساخته و پرداخته کلیسا نیز وجود دارد که اعلام میکند: عمل سقط جنین برابر با جنایت و نابودکننده زندگی است… در نتیجه موضوع برای ما چندان دشوار بود که حتا برخی از فعالان شرکتکننده در کارزار پیش از همهپرسی که در نهایت متمم هشتم را لغو کرد میگفتند: من از حق سقط جنین دفاع میکنم اما آن را نمیپسندم! لازم بود که در مورد زبان بهکاررفته با هشیاری و دوراندیشی عمل کنیم. نیروی چپ رادیکال در جنبش هم ناچار بهپذیرش این تغییر شد. از این گذشته، هدف ما این نبود که در برخی از گفتمانهای عقیدتی یا گفتگو با کسانی که داشتن این حق را پذرفته بودند بهپیروزی دست یابیم، بلکه درباره بهراه انداختن دگرگونی اجتماعیای بزرگ بود.
ما از اندوختههای شخصیمان شروع کردیم و به دنبال این بودیم که چه چیزی میتواند ما را بههم پیوند دهد. ما پی در پی تکرار میکردیم که از حقوق همهٔ زنان دفاع میکنیم، شماری از ما برای حقوق شخصی، شماری دیگر برای فرزندان و نوههای دخترمان یا تنها برای زنانی درمانده و نیازمند مبارزه میکنیم. ما بر این تأکید میکردیم که سقط جنین امری عادلانه و حقی انسانی است. ما گفتیم دولت با دادن حق تصمیمگیری به زنان نشان میدهد که به برابری اهمیت میدهد، اما همچنین نشان میدهد که میخواهد دولتی انسانمدار و شایسته باشد.
ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات: کلیسای لهستان، حتا پس از آسیبدیدگی و بدنامی ناشی از زنجیرهای از رسوائیها، هنوز با جنبش زنان سر جنگ دارد و با مخالفان خود رویکردی پرخاشگرانه و ستیزهجویانه دارد. در ایرلند هم چنین بود؟
آیلبه اسمیت: کلیسا در سالهای دههٔ ۱۹۸۰ / ۱۳۵۹ برای منع قانونی حق زنان در سقط جنین بشدت تقلا کرد، سپس به کارزارهایی در مخالفت با برگزاری همهپرسی در سالهای ۱۹۹۲ و ۲۰۰۲ / ۱۳۷۱ و ۱۳۸۱ دست زد. در سال ۲۰۱۸ / ۱۳۹۷ تسلیم شدند. اسقفها و رهبران ارشد کلیسا در این باره سکوت کردند. بهجای آن، سازمانهایی علیه حق سقط جنین بهراه انداخته شدند که ادعا میکردند سقط جنین در واقع عملی شیطانی است…. در لهستان تصورم این است که هنوز از چنین قدرتی برخوردار است. این بدان معنا نیست که زنان لهستانی برای مدتی طولانی برای حقوق خود خواهند جنگید… به نظر من ، مبارزه زنان لهستانی یک بعد دیگر هم دارد. این یک چالش برای راست افراطی است، دولتی راستگرا که عملکرد آن زیر نظر نیروهای راست در کشورهای دیگر رصد میشود و میتواند آنها را گستاختر کند. زنان و مردانی که به صراحت با چشمانداز نیروهای راست مخالفت میکنند اجازه نمیدهند که این چشمانداز در سطح بینالمللی به موفقیت برسد. زنان لهستانی سزاوار همبستگی بینالمللیاند، و دولتی که نیروی انتظامیاش را برای سرکوب بیرحمانه علیه راهپیماییهای اعتراضیشان میفرستد یا مکانهایی که ” از ورود دگرباشان جنسی” جلوگیری میکنند، باید محکوم شوند. و اگر دولت صدای اعتراضهای خیابانی را نادیده میگیرد، زنان باید پاسخ دهند: در این صورت ما هم قانونهای شما را رعایت نخواهیم کرد. ما راهی برای بهتمسخر گرفتن قانونهای شما پیدا خواهیم کرد. ما با شما در هر سنگری خواهیم جنگید.
ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات: مبارزه برای حق سقط جنین، مبارزه برای تغییر اصول اخلاقی نیست، چرا که کلیسا یکی از بیاخلاقیترین، پایمالکنندهترین اصول اخلاق و ریاکارترین نهادها است. تلاش کلیسا برای ایجاد جامعهای اقتدارگرا است.
ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات: شما در یکی از مصاحبهها گفتید آرزو میکنید جهانی مبتنی بر ساختارهای برابریخواهی واقعی داشته باشید، و از اینکه خود را یک “کنشگر” میبینید سربلندید. شرط لازم برای نتیجهبخش بودن فعالیت ما آن گونه که شما برای فردی علاقهمند توصیه میکنید چیست؟
آیلبه اسمیت:… فراهم کردن رهنمودی مشترک برای همگان دشوار است، مبارزه و فعالیت اجتماعی کاری است که بیرون با مردم و در خیابان انجام میگیرد. رسانههای اجتماعی مهماند، اما مانند یک کاغذ و یک قلم هستند! آنها به سازماندهی کمک میکنند، اما از همه مؤثرتر جنبشهای وسیع و تودهایاند. رسانههای اجتماعی میتوانند ابزاری برای ما باشند، اما این موج جمعیت است که به مجلس میرود، دولتها را میلرزاند و آنها را ناچار میسازد که در برابر خواست مردم تسلیم شوند.
ماتگورزاتا کولباچوسکا- فیگات: آیا شما اعتقاد دارید که ما این جهان برابریخواهی را بهوجود خواهیم آورد و کره زمین و خود را از نابودی نجات خواهیم داد؟
آیلبه اسمیت: نمیدانم. اما تقلا نکردن برای آن ناجوانمردانه و غیرمسئولانه خواهد بود. من میدانم که نمیتوانم همه را قانع کنم و سرشت مردم را تغییر دهم… اما تا آنجایی که به من مربوط میشود هنگامی که نظامها و ساختارهایی را میبینم که به مرگ و ویرانی منجر میشوند نمیتوانم با آنها بهمخالفت برنخیزم. هرچقدر از من برآید انجام خواهم داد. شرایط موجود بسیار مخاطرهآمیز است. نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم و کاری انجام ندهیم.
به نقل از نامۀ مردم شمارۀ ۱۱۲۶، ۹ فروردین ۱۴۰۰