امروز:   آذر ۱, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
نوامبر 2024
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
252627282930  
آخرین نوشته ها

زهره دادرس و تابلو فرشی که خیلی از رج‌ها و گره‌های آن با درد و اشک بافته شد

بعد از گذروندن ۹ روز بازجویی و انفرادی اطلاعات، وارد زندان لاکان شدم. مطمئن بودم که تا ۲۵ شهریور به طور قطع نمی‌ذارن که به قید وثیقه بیام بیرون و کل پرونده‌ای هم که گذاشتن جلوم بهم می‌گفت که باید با زیست در زندان و آدم‌هاش ارتباط بگیرم. کم کم با فضای زندان و امکاناتش آشنا شدم. بیش از امکانات، این محرومیت‌هاش بود که به چشمم میومد. بهرحال از خیلی قبل‌ترها آدم پیگیر اخبار زندانیان اوین، قرچک، رجائی‌شهر و.. بودم و برای همین خیلی مقایسه می‌کردم…./

بوی شدید زباله سراوان که به ویژه روزهای گرم، فضای محوطه و بند رو پر می‌کرد؛ نداشتن هیچ فضای سبز و باغچه‌ای تو محوطه، در حالی که زندان لاکان دقیقا وسط بهشت جنگل‌های انبوه هیرکانی جایابی شده؛ نبودن هیچ وسیله ورزشی، سالن مطالعه، روزنامه؛ ممنوعیت ورود کتاب برای زندانی؛ ممنوعیت اشپزی و نبود بوفه؛ ممنوعیت سیگار و اجبار به ترک سریع موادمخدر؛ اتاقک بهداری که با فشار زیر هشت به آدم یه قرص مولتی ویتامین می‌داد و خیلی از داروها رو نداشت و خونواده‌ها از بیرون باید تهیه میکردن (تازه اگه اجازه بدن)، هفته‌ای یکبار دکتر عمومی و کلی درخواست برای دکتر متخصص که به نتیجه نرسیده بود،نبود مرکز شستشو برای شستن پتو و روفرشی و پرده و‌‌.‌. بندهای گره خورده از پارچه‌های زواردررفته برای پهن کردن لباس و پتو و روفرشیهایی که می‌شستیم و…

تنها چیزی که بود تلویزیون‌ بود که از هفت صبح تا ده شب (از شروع پاییز خاموشی شده بود ساعت ۹) بیشتر وقتها روی رادیو آوا بود و مجبور بودی با صدای بلند هی اهنگ‌های تکراری گوش بدی که تو خواب هم ولت نمیکرد یا بری حیاط که اگر بوی زباله نمیومد قدم بزنی یا یه گپ با بقیه داشته باشی

به این فکر می‌کردم که پس چطور باید زمانم رو اینجا پر کنم؟ فهمیدم زندان یه کارگاه قالی‌بافی و رنگ‌آمیزی سفال داره. خوشحال شدم و گفتم حله، اگه بذارن زندانی سیاسی کار کنه، حتما میرم و صبح تا ظهرم اینجوری پر میشه و یه پولی هم درمیارم‌. اما وقتی وارد بند کوثر شدم واقعا قضیه برام فرق کرد. متوجه شدم که حاصل همه زحمتی که هم‌بندی‌هام می‌کشن، مقدار ناچیز پول و چند دقیقه اضافه برای تلفن هست. می‌دیدم با اینکه هر روز بیش از ۸ ساعت ، در کارگاه و داخل بند کار می‌کنند، از بیمه و درامد قابل قبول هم خبری نیست.

✔️ باید فکرامون رو بریزیم روی هم تا برای بهبود این وضعیت قدم برداریم. 💪

پ.ن: این تابلو فرش رو سال ۹۸ می‌بافتم. خیلی از رج‌ها و گره‌های آن با درد و اشک آبان، شلیک به هواپیما و کرونا گره خورده و حالا دردها و مسائل بیشتری رو به یادم میاره

مازنان : فاطمه (زهره) دادرس، از فعالان مدنی گیلان که همراه با محکومیت سایر کنشگران حقوق زنان اخیرا به ۹ سال و شش ماه حبس محکوم شده است .

۱۲ خرداد ۱۴۰۳

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی