زنان مدرن ایرانی و «هویت اضافی»
نخستین تعریفی که از زنان به ذهن متبادر میشود، تعریفی دو وجهی است. در وجه نخست، زن را در رابطه با «دیگری» تعریف میکنند. این «دیگری» ممکن است فرزند یا همسر یا پدر باشد. پس زن بهعنوان مادر یا همسر یا دختر فرد «دیگری» تعریف میشود. با این تعریف با شکلگیری تلاشهایی برای مدرنیزاسیون، وجود زن همچنان وابسته ماند: زن آقای دکتر، زن آقای رئیس، زن دانشجوی بینوا. وجه دوم تعریف زن خصوصاً در نقش «مادر» در رابطه با خانه و کاشانه است…
زن در حال فرزندپروری یا پختوپز یا شستوشو تعریف میشود و در جوامع عشایری و روستایی وظایف دیگری هم به این سه اضافه میشود؛ وظایفی مثل دامداری، کشاورزی، بافندگی یا… .
تعریف زن بهعنوان دانشجو، معلم، استاد دانشگاه، کارمند دولت و احیاناً مدیر، تعریفی بسیار متأخر و جدید است. تعریفی است که مردان اغلب بهسختی توانستهاند بپذیرند و ترجیح میدهند زن را با همان توصیفهای قدیمی در نقش شخص خانهدار و فرزندپرور تجربه کنند. زن ایدهآلی که برای فرزندانش مادری و برای شوهرش دلبری و برای پدر و برادر بزرگتر و همسر فرمانبری میکند. گاه در برابر برادر کوچکتر هم این «فرمانبری» ضروری است.
کمکم تحولات اجتماعی رویکرد دیگری را هم به تعریف جدید از زنان و جایگاه تازۀ آنان ایجاد کرد. مردانی با ژستهای روشنفکرانه از هویتجویی و نقشآفرینی جدید زنان استقبال کرده و به زنان خود اجازه دادند علاوهبر ایفای وظایف و نقشهای سنتی در قالب «مادر» و «همسر» درس هم بخوانند، بیرون از خانه هم کار بکنند، به موفقیت هم دست پیدا کنند. زن اجازه پیدا کرد پابهپای شوهرش بیرون از خانه درس بخواند، کار کند، موفقیت کسب کند و در یک کلام هویتی «اضافه» پیدا کند. این لطف بزرگ صادرکردن اجازۀ کسب هویت «اضافه»، مشروط به انجام تماموکمال وظایف سابق در مقام همسر و مادر بود. زن همچنان باید وظایف فرزندپروری را به بهترین نحو ایفا کند و دلبر نازدار وفادار شوهرش باشد و البته غذای گرم و مطبوع و مطلوب شوهر را بهمحض ورود او به منزل آماده کرده باشد؛ حتی اگر زن و شوهر در یک مکان شاغل باشند و از قضا با هم به منزل رسیده باشند.
لطف مرد همین بوده است که اجازۀ کسب هویت «اضافی» به زن بدهد و این هویت «اضافی» علاوهبر هویت «قبلی» است و شرط کسب هویت «اضافی»، حفظ و رعایت و احترام به هویت «قبلی» است. حتی اگر زن اجازۀ رانندگی هم مییابد، برای انجام تکالیف زنانه در جایگاه مادر یا همسر است. تقریباً ماشینسواری زن هم چیزی مثل نشستن پشت ماشین لباسشویی محسوب میشود. نقل و انتقال فرزندان به کلاسهای تقویتی، فوقالعاده، زبان، موسیقی، تقویت حافظه، قدرت ذهن و… وظیفۀ زنی بود که اجازۀ رانندگی یافته بود.
کسب هویت اضافی جدید، مشروط به حفظ هویت سنتی سابق! مسئله این است!
وظیفۀ اینگونه مردان فقط و فقط در موفقیتها و تکالیف بیرون از خانه خلاصه میشود. همۀ «فشار زندگی» بر شانۀ ستبر و مردانۀ چنین مردانی است و بعد از ساعات کار سخت و مفید، در منزل میبایست استراحت کنند و حتی ملاقاتهای بعد از ساعات کاری هم در استخر و سینما و کافیشاپ و باشگاه و هنگام کوهنوردی، «ملاقاتهای کاری» است و دربارۀ مسائل مهم مملکتی و اداری و سیاسی. پس فرصتی برای فرزندپروری مردان باقی نمیماند و این وظیفه بهطور کامل به عهدۀ زنان میماند.
مردان مدرن همان وظیفۀ سنتی «کار بیرون از خانه» را بهعهده دارند و زنان مدرن، اگر هویت مدرن میخواهند، باید در کنار وظیفۀ سنتی «کار منزل»، کار و تحصیل «بیرون از منزل» را هم ایفا کنند تا پذیرفته شوند. زن «حق» یافته است در کنار و بهشرط ایفای وظایف سنتی، اگر زمان و توانی باقی ماند، درس هم بخواند، کار هم بکند، موفق هم بشود.
درنتیجه تلاش و مشقت زن مدرن درمقایسهبا مرد مدرن در ایران دو برابر میشود. زنی که موفق تلقی میشود، از چنین کورهای بیرون آمده است. بیدلیل نیست که اغلب دشواری این راه چنان است که زنان ایرانی بین موفقیت یا هویت جدید و «همسری» یا دستکم «فرزندآوری» تعارضی جدی میبینند و ناچار از انتخاب بین این دو میشوند. شاید از عوامل افزایش آمار طلاق همین مسئله باشد.
و در آخر میتوان این نظر هوشمندانه را که «پشت هر مرد موفقی زنی استوار و مسئول ایستاده است»، بهنحو دیگری نیز پرسید: «آیا پشت سر هر زن موفقی هم مرد مسئول و استواری ایستاده است؟»
نویسنده: امل کهساریان
مشیانه ـ ۱۸ اسفند ۱۳۹۶