مبارزی برجسته که «با عشق به مردم زیست»
به مناسبت دومین سالگرد درگذست زنده یاد ملکه محمدی
ملکه محمدی هنگامی نوشتن در مطبوعات را آغاز کرد که در میهن ما حتی داشتن سواد خواندن و نوشتن برای یک زن چندان مرسوم نبود، چه رسد به هماوردی با مردانی که در مشهورترین نشریات دهه بیست قلم می زدند.. او با اسم مستعار در دفاع از حقوق زنان و دیگر مسایل سیاسی روز، در مطبوعات مطلب می نوشت.. /
*****
رفیق ملکه محمدی مبارز برجسته جنبش کارگری و جنبش زنان ایران و عضو کمیته مرکزی حزب توده ایران در۴ دیماه ۱۳۹۸ در سن ۹۷ سالگی در تهران درگذشت. رفیق ملکه بیش از ۷۰ سال از عمر پر بارش را در مبارزه علیه رژیم های استبدادی و ارتجاعی میهن ما سپری کرد و در این تلاش خستگی ناپذیر و راه ناهموار، متحمل سختی ها و رنج ها ی فراوانی شد: از زندگی مخفی در وطن و سپس تبعید گرفته (در رژیم استبدادی شاهنشاهی) تا زندان و شکنجه های قرون وسطائی (در رژیم استبدادی ولایت فقیهی) و در کنارش از دست دادن بهترین یاران و رفقای خود، از رفیق قهرمان روزبه گرفته تا همسرعزیزش پورهرمزان و همه رفقائی که در سال ۶۷ به دستور خمینی اعدام شدند و او بسیاری از آنان را از نزدیک می شناخت. جوانان رزمنده ای که وقتی در اوایل انقلاب از مهاجرت، با کوله باری از علم و تجربه سیاسی به میهن بازگشت، سیمای پرشور و تلاش شبانه روزی آنان را برای حفظ و تعمیق انقلاب، در دفتر حزب در خیابان ۱۶ آذر دیده بود. عشق فراوان و اعتقاد عمیق او به رهایی زحمتکشان سبب شد که با تمام رنج ها و شکنجه های اعمال شده، کمر خم نکرد و تا پایان عمر با سیمایی مصمم و قامتی افراشته، مبارزه را در اشکالی دیگر ادامه داده و هم چنان استوار بر سر پیمان باقی ماند.
ملکه محمدی در ۱۲ مهرماه ۱۳۰۱ در خانواده ای نسبتا فقیر زاده شد. او که دومین فرزند خانواده بود در کنار ۴ برادر خود با همت مادر و چرخ خیاطیاش، او و برادرانش توانستند تحصیلات ابتدائی و متوسطه را به پایان رسانده و نیز آخرین مدارج تحصیلی را طی کنند و این در شرایطی است که بیسوادی مخصوصا بیسوادی در بین زنان در شرایط آن روز ایران بیداد میکرد. سال ۱۳۲۳زمانی که وارد دانشگاه تهران شد، ۱۰ سال از تاسیس آن می گذشت. سال های آغازین دهه بیست که با رفتن رضا خان فضای سیاسی نسبتا باز تر شده بود، او ضمن تحصیل به فعالیت های سیاسی روی آورد. ملکه محمدی هنگامی نوشتن در مطبوعات را آغاز کرد که در میهن ما حتی داشتن سواد خواندن و نوشتن برای یک زن چندان مرسوم نبود، چه رسد به هماوردی با مردانی که در مشهورترین نشریات دهه بیست قلم می زدند.
او با اسم مستعار در دفاع از حقوق زنان و دیگر مسایل سیاسی روز، در مطبوعات مطلب می نوشت و دیری نپائید که خود را در کنار حزب توده ایران و در مسیر مبارزه و پیمان برای رهائی زحمتکشان یافت که تا آخر عمر پربارش بر این پیمان خود وفادار ماند.
رفیق ملکه محمدی دورهٔ دکترا در رشتۀ اقتصاد را با موفقیت گذراند که موضوع رسالهٔ دکترایش «اصلاحات ارضی» بود و این رساله هنوز هم یکی از اسناد ارزشمند در این زمینه محسوب می شود. قلم توانای او و مبارزه و تلاش پیگیراو، چه در تبعید و یا بعد از انقلاب در ایران، نشان از شایستگی های فراوان او داشت. از فعالیت رفیق ملکه محمدی در تحریریهٔ روزنامهٔ «مردم»، نشریهٔ تئوریک «دنیا»، تهیه مطالب و گویندگیِ «رادیو پیک ایران» گرفته تا نگارش جستارهایی در طیفی گسترده از موضوعهایی مهم ازجمله دربارهٔ مسائل دهقانی، زنان، و کارگری بخشی از فعالیت در تبعید او را تشکیل می دهند. بعد از انقلاب و در دوران فعالیت علنی حزب، عضو تحریریۀ «نامۀ مردم» و «دنیا» و عضو کمیتۀ کارگری حزب توده ایران بود و برای نشریات متعددی ازجمله «جرس» مطلب مینوشت.
پس از دستگیری در یورش اول به حزب توده ایران رفیق ملکه محمدی نیز دستگیر و روانه شکنجه گاهها شد . پس از تحمل شکنجه های فراوان، سرفراز و استوار از زندان بیرون آمد و برای هم بندان خود مظهر و الگوی یک توده ای باقی ماند. در دوران پس از آزادی از زندان نیز قلم او چون همیشه جوهری آگاهی بخش داشت و به درستی کمیته مرکزی حزب توده ایران در اطلاعیه خود در «سوگ مبارز نستوه» در این رابطه نوشت:
«در بزرگداشتی که «بنیاد شهریاری» بهپاس فعالیتهای ادبی گستردۀ رفیق ملکه محمدی و بهمنظور تجلیل از خدمات او سازماندهی کرده بود، دربارهٔ فعالیتهای گرانقدر ادبی رفیق ملکه ازجمله گفته شد: ترجمۀ دهها کتاب برای نوجوانانی که سازندگان آیندۀ این کشورند، مکتبی است برای تجلیل و بزرگداشت همۀ ارزشها و ویژگیهای انسانی در نسلی که با آشفتگیهای بسیار مواجه است. این تلاشها بهقدری ارزشمند بود که جوایز فرهنگی و ادبی بسیاری را برای ایشان بهارمغان آورد. ملکه محمدی در کتابهایی که با دقت برای ترجمه برگزید،
در «برگشت نیست» و «آن روی حقیقت» در قالب تشریح فجایع دوران آپارتاید، معنای تبعیض و محرومیت برای کودکان را شرح و نشان میدهد که رنج کودکان چقدر فجیع و تحملناپذیر است،
در «مردی که میتوانست پرواز کند»، برای جوانان از آزادی و پرواز سخن میگوید،
در«لاوینیا» از عشق به مردم و جانبازی بهخاطر آرمان آنها حرف میزند و یادآور میشود که مرگ، هنگامیکه انسانی بهروزتر را بهجای خود مینشانی، دروغی بیش نیست،
در «شبح اپرای پاریس» از عشق و شعلهای که برای ابد در جانها میافروزد، یاد میکند،
در داستان «ویلهلم تل» به کودکان میآموزد برای دفاع از حقوق خود گستاخ و جسور باشند،
در سهگانۀ «بال نقرهای»، «بال آتشین» و «بال طلایی»، دنیای تخیلی کودکان را با سفر به دنیای حیوانات ناآشنا بسط میدهد،
در «آلندهها» با شکیبایی همراه با تلاش سوزان برای برپایی دنیایی بهتر از آلنده و انسانهای وفادار به انسانیت یاد میکند،
در «دزد لعنتی» با کودکانی که هنوز کوچکاند، اما بار تأمین معاش خانوادهای را بر دوش دارند، همراه میشود و با آنها همدلی میکند، با سرنوشت سخت و دردناک کودکان کار همدلی میکند و بهخاطر آیندهای که حقوق این نازکبدنان را حراست کند، دلواپس امروز آنهاست.
در «راسموس» به کودکانی که با آرزوهای سرکوب شده در نوانخانهها بزرگ میشوند، یادآوری میکند که هیچچیز نمیتواند و نباید آنها را از تلاشهای خستگیناپذیر برای دستیابی به زندگی سزاوار دور سازد و،
در «لیدیا» از سختکوشی و تواناییهای زنان، حتی زنان کوچک، در نجات خانوادهها از مصیبت و درماندگی ستایش میکند،
ملکۀ محمدی بهپاس این فعالیتها جوایزی همچون «پروین اعتصامی» و جوایز متعدد دیگر را بهدست آورده است. خوشا کسانی که در همۀ لحظات زندگیشان الهامبخش، انگیزاننده و زندهاندیش بودهاند.»(پایان نقل قول – از اطلاعیه کمیته مرکزی حزب توده ایران ۴ دیماه ۹۸ )
با توجه به عنوان کتاب های ترجمه شده، این بار نیز رفیق ملکه محمدی با توجه به شرایط سرکوب و خفقان رژیم ولایی، قلم و مبارزه پیگیرش را در اشکال دیگر به کار بست . او در وصیت نامه اش تصریح کرد که :«تا آخرین لحظه به حزب تودهٔ ایران، حزب روزبه و سیامک وفادار بوده ام و «جان های شیفته ای» که با مرگ میثاق داشتند، الگوی زندگی ام بوده اند» و تاکید کرد که «بر روی سنگ مزارم فقط بنویسید: ملکه محمدی که با عشق مردم زیست» (از وصیت نامه زنده یاد رفیق ملکه محمدی که در ۲۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۶ تنظیم کرده بود)
برگرفته از سایت تشکیلات دموکراتیک زنان ایران/ دیماه ۱۳۹۸
۴ دیماه ۱۴۰۰