امروز:   آذر ۱, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
نوامبر 2024
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
252627282930  
آخرین نوشته ها

مادران خاوران، پیشتازان جنبش دادخواهی در ایران

این مادران به شکل‌هایی مختلف همواره تأکید کرده‌اند که روشن شدن حقیقت است که می‌تواند التیامی هر چند کوچک بر زخم‌های عمیق آنان باشد. آنان تلاش مذبوحانه رژیم ولایی به‌منظور دستکاری در حافظهٔ جمعی و به ورطهٔ فراموش انداختن جنایت فاجعه ملی را ناکام گذاشتند. مبارزات و مقاومت مادران و خانواده‌های خاوران الگویی برای دیگر مادران دادخواه گردید که در جنبش‌های اعتراضی مردمی این سال‌ها در استبداد ولایی فرزندان‌شان را از دست دادند…./

*****

تابستان امسال ۳۶ سال از کشتار هولناک، بی‌سابقه، و برنامه‌ریزی شدهٔ رژیم جمهوری اسلامی در زندان‌های کشور می‌گذرد. در مرداد و شهریورماه سال ۱۳۶۷ هزاران مخالف سیاسی و دگراندیش به‌دستور خمینی و با حمایت دیگر سران حکومت ولایی پس از بیدادگاه‌هایی چنددقیقه‌ای توسط هیئت مرگ که پاکسازی خونین زندان‌های سراسر ایران را در دستور کار داشت مخفیانه و در سکوت کامل خبری اعدام شدند تا به زعم مجریان این جنایت پایه‌های رژیم استبدادی مبتنی بر اسلام سیاسی تثبیت شود.

خمینی و دیگر سران رژیم شاید بر این تصور و باور بودند که گذر زمان رد خون این قتل‌عام را از چهره کریه اسلام سیاسی‌شان پاک کرده و گرد فراموشی بر آن خواهد پاشید. عاملان این جنایت حتی به نهیب آیت‌الله منتظری برای توقف اعدام‌ها در خطابی به آنان که “نام شما در آینده جزو جنایتکاران تاریخ نوشته خواهد شد” وقعی ننهادند و با بی‌شرمی و لبخندی وقیحانه (بنا به نوار صوتی افشا شده در جلسه با آیت‌الله منتظری) بر سرعت بخشیدن هر چه تمام‌تر کشتار زندانیان سیاسی به‌خاطر فرا رسیدن ماه رمضان تأکید کردند!

در آن تابستان شوم و سیاه هزاران جان شیفته، آزادگانی دگراندیش از گروه‌ها و سازمان‌های مختلف سیاسی حتی آنانی که دوره محکومیت‌شان سپری شده بود و یا در حال گذراندن آن بودند در طی چند هفته با حکم هیئت‌های مرگ سر به‌دار شدند و در گورهای جمعی در خاوران و دیگر گورستان های بی نام و نشان کشور در کنار هم دفن شدند.

این جنایت در اوایل آذرماه ۶۷ از سوی خانواده‌های زندانیان سیاسی که برای گرفتن خبری حتا مختصر از حال و روز اعضای زندانی خانواده به زندان‌ها یا مراکز قضایی یا مسئولان دولتی مراجعه می‌کردند و جز بی‌اعتنایی و اهانت هم هیچ پاسخی به آنان داده نمی‌شد بالأخره پس از ماه‌ها تلاش و پی بردن به وقوع فاجعه برملا گردید. خانواده‌های داغدیده در کمال ناباوری به رخ دادن این واقعهٔ جنایت‌بارِ بغایت غیرعادی که فقط به آن جنایت علیه بشریت می‌شد نام داد با درد و اندوهی جانکاه پی بردند. بانو “صابری”، زندانی سیاسی پیشین، و همسر “عباسعلی منشی رودسری” از سر به‌داران سال ۶۷ ، در گفت‌وگویی با “رادیو فردا” شرح داد خانواده‌ها از محل دفن برخی از کشته‌شدگان این فاجعه چگونه آگاهی یافتند. او گفت: “برخی از خانواده‌های زندانیان سیاسی در تهران و کرج باخبر می‌شوند که کامیون‌های گوشت شبانه شتابزده و در زمانی کوتاه پیکرهای انبوه زندانیان سیاسی را در منطقه خاوران در گورهای جمعی از پیش آماده شده می‌ریزند. سپس با قبول خطر از سوی برخی از خانواده‌های جان‌باختگان (از جمله مادر لطفی) و نبش قبر و گرفتن عکس و انتقال سریع آن به خارج، به حزب، و به دیگر سازمان‌ها و نیروهای مترقی و سازمان‌های حقوق بشری راز این فاجعه برملا می‌شود.”

به این ترتیب “خاوران” یکی از نمادهای برجستهٔ جنایت حکومتی در جنوب شهر تهران، محوطه‌ای که بخشی از آن آرامستان هم‌وطنان بهائی بود، به میعادگاه خانواده‌های جان باختگان واقعهٔ جنایت‌بار کشتار سال ۶۷‌ رژیم تبدیل شد. در آن روزهای شوم آغاز برملا شدن این جنایت علیه بشریت، در غیاب اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، خانواده‌های جان‌باختگان دشواری اطلاع‌رسانی آن به مردم ایران و وجدان‌های بیدار میهن‌مان و جهان و همچنین پیامدهای پیگرد از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی هار رژیم را به‌عهده گرفتند. خانواده‌ها و مادران داغدار با وجود تمام سرکوب‌ها و آزارها طولی نکشید که خود به مادرانی دادخواه و کنشگرانی جسور در برابر هر گونه سرکوب و استبداد قامت برافراشتند و به‌قول “منیره برادران”، زندانی سابق سیاسی و از خانواده دادخواه “این مادران بودند که از فرزندان خود زاده شدند.” آنانی که در جلو زندان‌ها و زوایای تاریک کمیته‌ها و سپس در خاوران همدیگر را یافته بودند، با وجود آزار و اذیت‌ها و شکیبایی‌ای ستودنی لحظه‌ای از تلاش در افشای جنایت و وحشیگری اعدام عزیزان‌شان (پس از محکوم شدن به تحمل زندان از سوی دستگاه‌های دوقلوی امنیتی‌قضایی رژیم) و برای شکستن یخ توطئه سکوت رژیم از مبارزه باز نایستادند و جنبشی را شکل دادند که “مادران خاوران” نام گرفت.

مادرانی مانند مادر “لطفی”‌ها و مادر “بهکیش”‌ها- مادرانی که نخستین چهره‌های شکل دهندهٔ “مادران خاوران” بودند- و کمی پیش‌تر، مادر “حکمت‌جو”ها، فصلی تازه در تاریخ مبارزات مردم ایران گشودند که یادآور مبارزه قهرمانانه مادران در آرژانتین (“مادران مایو”) و “مادران شنبه” استانبول بوده‌اند. این مادران به شکل‌هایی مختلف همواره تأکید کرده‌اند که روشن شدن حقیقت است که می‌تواند التیامی هر چند کوچک بر زخم‌های عمیق آنان باشد. این مادران تلاش مذبوحانه رژیم ولایی به‌منظور دستکاری در حافظهٔ جمعی و به ورطهٔ فراموش انداختن جنایت فاجعه ملی را ناکام گذاشتند. مبارزات و مقاومت مادران و خانواده‌های خاوران الگویی برای دیگر مادران دادخواه گردید که در جنبش‌های اعتراضی مردمی این سال‌ها (کشتار خونین ۹۶، ۹۸ و همچنین خانواده‌های داغدار سرنگونی هواپیمای اوکراینی) در استبداد ولایی فرزندان‌شان را از دست دادند. به همت مادران و خانواده‌های خاوران و همچنین جان به‌دربردگان این کشتار عظیم بود که افکار عمومی ایران و جهان از جنایت بی‌سابقه فاجعه ملی و نقض فاحش حقوق بشر در سال‌های دهه ۱۳۶۰ اطلاع یافتند، تا جایی که “جاوید رحمان”، گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل در امور حقوق بشر، در آخرین گزارش‌اش از جمله به ابعاد هولناک قتل‌عام زندانیان سیاسی سال‌های دهه ۱۳۶۰ می‌پردازد و آن را مصداق نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت ارزیابی می‌کند. او همچنین در گزارش خود به تخریب سازمان یافتهٔ گورستان‌ها و سنگ‌قبرهای کشته شدگان و فشار به خانواده‌ها اشاره می‌کند و این موارد را در زمرهٔ تلاش‌های رژیم برای پنهان داشتن شواهد آن جنایت‌ها می‌داند.

متأسفانه بسیاری از این مادران شجاع در جستجوی حقیقت و چرایی این کشتار ددمنشانه با زخمی عمیق بر جسم و روح خویش چشم از جهان بربستند، اما فرزندان آنان و نسل جوان‌تر میهن‌مان راه آنان را ادامه می‌دهند. امروز۳۶ سال پس از این جنایت هولناک، خانواده ها همچنان با حضور پیگرانه خود به مناسبت های گوناگون در گلستان خاوران و گلباران آن- هر چند که مدت هاست مانند جمعه گذشته در های آن بر روی خانواده ها بسته شده است- برای دادخواهی و در هم شکستن توطئه سکوت رژیم ولایی می رزمند. اما به همت جنبش جاری ضد استبدادی میهن ما این بار دیگر در افکار عمومی جامعه تنها نیستند . این بازماندگان شجاع نه تنها محاکمه آمران و عاملان این کشتار خونین در دادگاه‌هایی عادلانه را خواستارند، بلکه معتقدند برای رسیدن به آزادی و دموکراسی باید فرهنگ دادخواهی و کنشگری علیه هر گونه سرکوب و نقض حقوق بشر در جامعه تقویت شود.

در این راستا در بهمن‌ماه سال ۱۴۰۲ جمعی از خانواده‌های خاوران ساکن ایران در اعتراض به احکام اعدام جوانان آزادی‌خواه و معترضِ جنبش زن زندگی آزادی طی اعلامیه‌ای اعلام کردند: “ما بارها اعلام کرده‌ایم: ما مجازات اعدام را قتل عمد سازمان یافتهٔ حکومتی و عملی شنیع و غیرانسانی می‌دانیم و آن را در هر شرایطی محکوم می‌کنیم. همهٔ آمران و عاملان و کسانی که در هر لباس و موقعیتی در قتل، شکنجه، اعتراف‌گیری اجباری، صدور احکام حبس و اعدام مخالفان به هر نوعی دست داشته‌اند باید در دادگاه‌های صالح علنی با حضور خانواده‌های داغدار و وکلای انتخابی آنها محاکمه و مجازات شوند. اعدام این جوانان ادامهٔ همان سیاست سرکوبگرانه و آزادی‌ستیزانه‌ای است که جمهوری اسلامی از بَدو به قدرت رسیدن در برخورد با معترضان و مخالفان خود به‌پیش برده است. عزیزان ما در دههٔ ۶۰ و تابستان ۶۷ در دادگاه‌های فرمایشی چنددقیقه‌ای بدون حق داشتن وکیل و فرصت دفاع از خود محاکمه و دسته دسته به جوخه‌های اعدام سپرده شدند و مخفیانه در گورستان خاوران و دیگر گورستان‌های بی‌نام‌ونشان در سراسر کشور دفن شدند. قتل معترضان و مخالفان سیاسی به‌صورت‌ها و روش‌های گوناگون در تمام ۴۵ سال گذشته ادامه داشته است.” (به‌نقل از: رادیو زمانه، نهم بهمن‌ماه ۱۴۰۲).

جنبش دادخواهی در ایران به‌ویژه جنبش “مادران دادخواه” همه این سال های خفقان و سرکوب و همچنین درحال حاضر، یکی از نیروهای مؤثر مبارزهٔ مردمی علیه استبداد ولایی را تشکیل می‌دهند و خشم عظیم خود را به کنشگری و مبارزه علیه هر گونه خشونت دولتی به‌ویژه اعدام مبدل کرده‌اند. این نیروهای پرتوان در پیوند با دیگر نیروهای مترقی جنبش مردمی، مبارزه پیگیرشان را در راه رهایی مردم میهن از استبداد ولایی ادامه می‌دهند تا دادخواهی و پیگیری خواست‌های به‌حق و انسانی‌شان در مورد کشتار بهترین فرزندان میهن- که از خواست‌های جنبش مردمی نیز می‌باشد- در آینده‌ای نه چندان دور تحقق پیدا کند.

سایت تشکیلات دموکراتیک زنان ایران

۶ شهریور ۱۴۰۳

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی