امروز:   آذر ۲۱, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
دسامبر 2024
د س چ پ ج ش ی
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
3031  
آخرین نوشته ها

خشونت اقتصادی علیه زنان- بخش دوم

فقر جنبه جنسیتی دارد. تجربه مردان و زنان از این پدیده متفاوت است. زنان به دلیل زن بودن خود بیشتر در معرض خطر فقر قرار دارند. چون به دلیل وضعیت تبعیض‌آمیز در عرصه عمومی از قابلیت‌ها و امکاناتی که برای کاهش فقر لازم است محروم هستند‌. وجود موانع و محدودیت‌های فراوان بر سر تغییر پایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان باعث شده است تا فقر را با شدت بیشتری از مردان تجربه کنند…./

***

سبا قنبری- عضو گروه مطالعات زنان- آذر ۱۴۰۳

بنابراین فقر جنسیتی، منشا ساختاری دارد. فمینیست‌ها معتقدند فقر زنان را باید در موقعیت حاشیه‌ای آنان در بازار کار جست‌و‌جو کرد. این وضعیت متاثر از ساختار‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است. به عنوان مثال تقسیم کار جنسیتی که نان آوری را وظیفه‌ای مردانه تلقی می‌کند باعث شده است تا اولویت استخدام همواره با مردان باشد و زنان در بازار کار نیز دستمزد کمتری دریافت کنند. همچنین الگوی تقسیم جنسیتی نقش‌ها باعث شده‌‌است تا نوعی از اشتغال تحت عنوان کار پاره وقت و نیمه وقت متناسب با شرایط زنان ایجاد شود که فاقد امنیت شغلی و دستمزد پایین است. این نوع بازار کار خود بازتولیدکننده فقر زنانه است.

حاکم بودن نگرشی جنسیت‌زده که معتقد است زنان صرفا برای پول توجیبی یا گذراندن وقت به اشتغال روی می‌آورند، بحث ضرورت اشتغال زنان را در بهترین حالت بی‌اهمیت و در بدترین حالت غیرضروری قلمداد می‌کند. در حالی که واقعیت‌های موجود در جامعه نشان می‌دهد که درآمد زنان ضروری است و امروزه داشتن هویت حرفه‌ای فراخانوادگی برای زنان به یک اصل مهم تبدیل شده است. در باور عموم پدیده فقر زنانه عموما در موقعیت زنان سرپرست خانوار خلاصه می‌شود در حالی باید از این ارتباط ساده‌انگارانه خودداری کرد. فقر زنان را نمی‌توان صرفا در موقعیت زنان سرپرست خانوار خلاصه کرد چون زنان در درون خانواده ممکن است در معرض خشونت اقتصادی باشند و با وجود شاغل بودن بر درآمد خود مدیریت نداشته باشند.

در مواجهه با فقر زنانه فقط جنبه اقتصادی آن مطرح نیست بلکه جنبه‌های روانی و اجتماعی و فرهنگی آن که ریشه در ساختار‌ها دارند نیز مهم هستند. فقدان اعتمادبه‌نفس، فقدان حق انتخاب و اختیار، عدم دسترسی به فرصت‌های برابر جنبه‌های دیگری از فقر و محرومیت زنان است. در واقع این عوامل می‌توانند ایجادکننده فقر اقتصادی باشند. آمارتیا سن، اقتصاددان، معتقد است اگرچه ارتقای قابلیت‌های زنان جهت خروج از وضعیت فقر در درازمدت باید مورد توجه قرار بگیرد اما گاهی افزایش این قابلیت‌ها در چالشی جدی با ساختارهای اجتماعی فرهنگی قرار دارد به گونه‌ای که اگر این موانع اجتماعی فرهنگی برطرف نشود ارتقای قابلیت‌های زنان به عاملیت‌، فاعلیت و سوژگی زنان منجر نمی‌شود.

در میان طبقات زنان، شدت فقر در میان زنان سالمند بیشتر است.البته وضعیت اقتصادی زنان سالمند متفاوت است. برخی از آنان مستمری همسر فوت‌شده خود را در اختیار دارند. گروه دیگری بعد از فوت همسر از سهم‌الارث ناچیزی برخوردار می‌شوند. گروهی از زنان سالمند شخصا دارای حقوق بازنشستگی هستند و عده‌ای هم تحت حمایت مالی فرزندان قرار دارند. اما گروه دیگری از زنان سالمند از هیچ کدام از امکان‌هایی که نام بردیم برخوردار نیستند. «به گفته طاهر موسوی، جامعه شناس، بیش از ۷۱ درصد زنان سالمند تنها درآمدی ندارند. در میان ۲۹ درصد باقیمانده هم سه‌ و نیم درصد درآمد ماهانه‌‌شان کمتر از یک میلیون تومان است و سیزده و نیم درصد بین یک تا سه میلیون تومان درآمد دارند». (دویچه‌وله، ۱۴۰۲)

یکی از دلایل آسیب‌پذیر بودن زنان سالمند نسبت به مردان سالمند آمادگی کمتر زنان برای مدیریت یک زندگی مستقل است. به‌خصوص در نسلی که الان سالمند هستند معمولا خانم‌ها در بیرون از خانه کار نمی‌کردند. نحوه جامعه‌‌پذیری جنسیتی این زنان به‌گونه‌ای است که بدون وجود همسر و فرزندان عموما به‌سختی از عهده تامین مخارج خانه و حتی ایاب و ذهاب خود بر‌می‌آیند. همچنین زنان سال‌هایی را که می‌توانند در بازار کار باشند به دلیل نقش‌های جنسیتی همسری و مادری از دست می‌دهند و در واقع به نوعی تنبیه می‌شوند. حتی در بیشتر موارد به دلیل نبود سازوکار‌های کافی حمایتی بعد از گذراندن دوران بارداری ‌و شیردهی کار خود را از دست ‌می‌دهند. مجموع این شرایط باعث شده است تا زنان سالمند بیشتر از مردان سالمند دچار وضعیت شکننده اقتصادی شوند.

کانال علمی مطالعات زنان

 

۲۱ آذر ۱۴۰۳

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی