چالشهای متقابل دولت و زنان
یکی از پربحثترین محورهای برقراری عدالت اجتماعی، میزان برابری یا نابرابری جنسیتی در جامعه است. همزمانی نابرابری جنسیتی با نابرابریهای اقتصادی و طبقاتی موجب شده تا زنانی که بهطبقه فرودست تعلق دارند در وضعیت بدتری قرار بگیرند و ستم مضاعفی را متحمل شوند. البته این حق زنان است که از همه فرصتها، منابع و امکاناتی که مردان دارند برخوردار شوند. عدم تحقق چنین وضعیتی، نارضایتی شدید زنان را بههمراه دارد و همانطور که شاهدش هستیم در اعتراضات اخیر خواستهای زنان شعار اعتراضات بود…
***
یکی از مهمترین و البته پربحثترین محورهای برقراری عدالت اجتماعی، میزان برابری یا نابرابری جنسیتی در جامعه است. موضوع برابری جنسیتی از آن شاخصهایی است که اگرچه پایههای نظری قوی و مستحکمی دارد اما حتی در کشورهای پیشرفته با شاخصهای بالای عدالت اجتماعی هم به صورت کامل محقق نشده است. برای همین است که میبینیم در همین چند سال اخیر، یک جنبش حقخواه و عدالتمحور چون «me tooرمن هم» حتی در جوامع پیشرفته با واکنشهای منفی مواجه میشود و مخالفان و منتقدان جدی به خود میبیند. در ایران هم سالی را سپری کردیم که زنان، یکی از بزرگترین اعتراضات بعد از انقلاب در ایران را ساماندهی کردند؛ اعتراضاتی که بیشک متأثر از نابرابری جنسیتی در چند دهه اخیر بوده است.
به بهانه روز جهانی عدالت اجتماعی و متأثر از موضوع زنان که حرف نخست پنج ماه اخیر فضای سیاسی و اجتماعی ایران بوده، با سیمین کاظمی گفتوگو کردیم. وی پزشک و جامعهشناسی است که تمرکز مطالعات و فعالیتهایش روی موضوع زنان در ایران و برقراری برابری جنسیتی است. او در این گفتوگو از مبانی عدالت اجتماعی سخن گفته و گریزی هم به وضعیت ایران در این راستا زده است.
* به صورت کلی نسبت برابری یا نابرابری جنسیتی با مفهوم عدالت اجتماعی در چیست؟
مفهوم عدالت اجتماعی در بستری مطرح شده که بیش از هر چیزی به مناسبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دنیای امروز بر میگردد. در یک جامعه طبقاتی است که مفهوم عدالت اجتماعی ظهور میکند و مورد توجه قرار میگیرد. ظهور این پدیده هم واکنشی به کمتر کردن اثراتی است که نظام سرمایهداری در دنیا ایجاد کرده بود. به هر حال بخشهای بزرگی از جامعه از آن امتیازات، منابع و مواهبی که وجود دارد محروم هستند و امتیازات بیشتر در دست یک اقلیت قرار دارد.
برای گرفتن ضربات چنین وضعیتهایی، موضوع عدالت اجتماعی مطرح میشود، با این ایده که جهان باید به سمتی حرکت کند که امتیازات و فرصتها به صورت منصفانهتری توزیع شود. تا اینجای کار به نظر میرسد این مفهوم «کور جنسیت» است. یعنی ممکن است نظامهای سلطه و سرکوب دیگری هم وجود داشته باشند که عدالت اجتماعی را سرکوب یا خدشهدار کنند و این نظامها در این میان نادیده گرفته میشوند. درباره سلطه همزمان نظام مردسالاری حرف میزنم که منجر به «نابرابری جنسیتی» میشود.
از این منظر که نگاه کنیم آن مفهوم عدالت اجتماعی که مطرح میشود، بیشتر یک مفهوم مردانه یا یک مفهوم «کور جنسیت» است که نابرابری جنسیتی را نمیبیند یا در نظر نمیگیرد، در حالی که همزمانی این نابرابری جنسیتی با نابرابریهای طبقاتی باعث میشود که زنان، حجم و عمق بیشتری از محدودیت را تجربه کنند.
* مفاهیم و معیارهای برابری یا نابرابری جنسیتی در نظریههای عدالت اجتماعی چیست؟
از زمانی که نظریههای فمنیستی مطرح شدند بحث جنسیت هم کمکم جای خودش را در میان مباحث نظری باز کرده، به ویژه از زمانی که موضوع توسعه موردتوجه قرار گرفته است و حتی در حال حاضر مفهومی وجود دارد که درباره آن نظریهپردازی هم میشود به اسم «جنسیت و توسعه».
اتفاقی که رخ داده این است که وقتی مفهوم توسعه در مباحث نظری مطرح شد اساسا از منظر جنسیتی به آن نگاه نکردند یا اینکه زنان از این دستاوردهای توسعه هیچ بهرهای نبردند. این چنین شد که مبارزات فمینیستی یا انتقادات آنان به جای خالی زنان در توسعه بود و ضرورت حضور زنان در این مباحث مطرح شد. با این حال میتوان گفت که مطرح شدن حضور زنان در مفاهیم نظری توسعه، نه به خاطر اعتقاد آنان به برابری جنسیتی یا نفی ارزشهای پدرسالاری، بلکه بیشتر به این دلیل بود که در زنان این پتانسیل دیده میشد که به نیروی کار ارزان یا مصرفکنندههای جدید در خدمت سرمایهداری تبدیل شوند. برای همین هم میتوان گفت که هنوز فاصله زیادی تا برقراری عدالت اجتماعی با محوریت برابری جنسیتی داریم.
* در حال حاضر وضعیت برابری یا نابرابری جنسیتی را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
آن چیزی که الان وجود دارد نابرابری جنسیتی است که در قانون، عرف و… با آن مواجه هستیم. وجه مهمی از نابرابری جنسیتی در نابرابریهای اقتصادی است. اینکه زنها به صورت سیستماتیک از منابع و امتیازاتی که در جامعه وجود دارد محروم و کنار گذاشته میشوند. برخی از این نابرابریها با بازوی قانونی علیه زنان اعمال میشود؛ چیزی که نمودش را میتوانیم در قانون ارث یا دیه نابرابر ببینیم.
مسأله دیگر این است که زنها از ورود به بازار کار منع میشوند و زمینه حضور آزادانه آنها در بازار کار وجود ندارد. اگر هم در بازار کار حضور دارند بیشتر در بخش غیررسمی با دستمزد کم مشغول به کارند. اغلب کارهایی متزلزل و ناپایدار با دستمزد کم نصیبشان میشود. این مسأله باعث میشود که زنان درآمد کمتری داشته باشند و به نابرابری جنسیتی دامن زده شود. یا مثلا میبینیم که وقتی بحرانهای اقتصادی پیش میآید اولین قربانیان، زنان هستند. مثلا در همین پاندمی کووید دیدیم که اولین گروه از تعدیلیها زنان بودند که به راحتی از بازار کار کنار گذاشته شدند. این نابرابریهای اقتصادی موجب شده که زنان امکان لازم را برای دسترسی به استقلال نداشته باشند و نتوانند خودشان را از سایر نابرابریها جدا کنند. طبق قوانین و عرف جامعه در حال حاضر زنان تحت کفالت مردان شناخته میشوند و انسانهای مستقلی به حساب نمیآیند.
همزمانی نابرابری جنسیتی با نابرابریهای اقتصادی و طبقاتی موجب شده تا زنانی که به طبقه فرودست تعلق دارند در وضعیت بدتری قرار بگیرند و ستم مضاعفی را متحمل شوند.
* تبعات نابرابری جنسیتی در جامعه چیست؟
در گام نخست، زنان جامعه را در وضعیت بغرنجی قرار میدهد. اگر از منظر انسانی نگاه کنیم به هر حال زنان نیمی از جامعه هستند ولی از حقوق انسانیشان محرومند. برخی برای رفع این نابرابری جنسیتی از این منظر نگاه میکنند که باید از زنان در مسیر توسعه استفاده کرد که اگرچه کمی نقش زنان را پررنگتر میکند اما از آنجایی که بر ساختار سرمایهداری بنا شده نهایتا به همان شکاف طبقاتی منجر میشود.
از یک منظر دیگر یعنی منظر حقوقی هم اگر به ماجرا نگاه کنیم این حق زنان است که از برابری برخوردار باشند و بتوانند از همه فرصتها، منابع و امکاناتی که مردان دارند برخوردار شوند.
عدم تحقق چنین وضعیتی، نارضایتی زنان را دامن میزند و نارضایتی زنان هم منجر به اعتراض می شود؛ کما اینکه میبینیم در اعتراضات اخیر، خواستهای زنان، شعار اعتراضات بود. همچنین این نابرابری از نظر جنسیتی موجب تعارض منافع در سطح خانواده یا محیط کار میشود. به هر حال اینها میتواند مهمترین تبعات نابرابری جنسیتی باشد.
گفتگوی اطلاعات با سیمین کاظمی، پزشک و جامعهشناس
اول اسفند ۱۴۰۱