زندان سپیدار اهواز، نقض سیستماتیک حقوق بشر در بند زنان؛ گزارشی تکاندهنده از وضعیت زنان زندانی
یکی از نگرانیهای بزرگ در زندان سپیدار اهواز، نگهداری زندانیان مبتلا به بیماریهای واگیردار مانند ایدز و هپاتیت در کنار سایرین است. زنان باردار و مادرانی که همراه با کودکانشان در زندان هستند، با محرومیتهای شدید مواجهاند. نبود مراقبتهای مامایی، عدم دسترسی به پوشاک و غذای کودک، و نبود امکانات آموزشی برای کودکان، زندگی را برای مادران و فرزندانشان غیرقابل تحمل کرده است. این کودکان در محیطی رشد میکنند که سرشار از آسیب روانی و اجتماعی است../
***
کانون حقوق بشر ایران، شنبه ۱۳ اردبیهشتماه ۱۴۰۴ – زندان سپیدار اهواز، بهویژه بند نسوان آن، به یکی از نمادهای نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر در ایران تبدیل شده است. این زندان، که میزبان دهها زن با سوابق مختلف از جمله فعالان مدنی، زندانیان سیاسی، قربانیان خشونت خانگی و متهمان به جرائم عادی است، فضایی آکنده از سرکوب، خشونت و بیعدالتی را رقم زده است. گزارشی که در ادامه میآید، با تکیه بر شهادت زنان آزاد شده از این زندان و منابع حقوق بشری معتبر، تصویری روشن و دردناک از شرایط بند نسوان زندان سپیدار اهواز ارائه میدهد.
ازدحام جمعیت؛ تهدیدی برای سلامت و کرامت انسانی
یکی از مهمترین مشکلات بند نسوان زندان سپیدار اهواز، تراکم جمعیت فراتر از ظرفیت است. این بند که برای تعداد محدودی طراحی شده، اکنون میزبان چندین برابر ظرفیت خود است. در نتیجه، امکانات ابتدایی مانند تخت، فضای خواب، سرویسهای بهداشتی و حمام پاسخگوی نیاز زندانیان نیست. صفهای طولانی برای استفاده از این امکانات، کمبود فضای تنفس، و تهویه ناکافی هوا، باعث شده سلامت جسمی و روانی زندانیان در خطر جدی قرار گیرد.
نبود تفکیک جرائم؛ اختلاط قربانی و مجرم
در اقدامی مغایر با استانداردهای بینالمللی حقوق بشر، در بند نسوان زندان سپیدار اهواز، زندانیان بدون توجه به نوع جرم یا سابقه، در کنار یکدیگر نگهداری میشوند. زنان فعال مدنی و زندانیان سیاسی در کنار زندانیان با جرائم اجتماعی قرار دارند. این عدم تفکیک، علاوه بر افزایش احتمال بروز خشونت و ناامنی، به روند اصلاح و بازپروری آسیبهای جدی وارد کرده است.
بیتفاوتی به سلامت؛ نگهداری بیماران واگیردار در کنار سایر زندانیان
یکی از نگرانیهای بزرگ در این زندان سپیدار اهواز ، نگهداری زندانیان مبتلا به بیماریهای واگیردار مانند ایدز و هپاتیت در کنار سایرین است. نبود مراقبتهای ویژه، عدم دسترسی به دارو، و نبود پزشک متخصص منجر به گسترش بیماری و تهدید سلامت جمعی شده است. این موضوع، مصداق بارز نقض حق حیات و سلامت زندانیان است.
خشونت روانی و فیزیکی؛ ابزار سرکوب خاموش علیه زنان
زنان در بند نسوان زندان سپیدار اهواز ملزم به پوشیدن لباسهای بلند و گشاد هستند، حتی در شرایطی که هیچ مردی در محیط حضور ندارد. این پوشش اجباری، بدون منطق و در تقابل با کرامت انسانی، نوعی کنترل روانی و فشار مضاعف تلقی میشود. این فشار با تفتیشهای مکرر و بازرسی وسایل شخصی زندانیان، دوچندان میشود؛ اقدامی که حریم خصوصی زنان را نابود کرده است.
بر اساس شهادتهای متعدد، زنان زندانی با الفاظ رکیک، تهدید، و گاه خشونت فیزیکی از سوی برخی پرسنل مواجه میشوند. این رفتارها، بهجای اصلاح، تنها به رنج روانی و تحقیر بیشتر منجر شدهاند. نبود سیستم مؤثر برای رسیدگی به شکایات و حمایت از قربانیان، عملاً این خشونت را به رفتاری عادی و بیپاسخ بدل کرده است.
نبود خدمات درمانی، تغذیه و بهداشت؛ تهدید سلامت جسم و روان
دسترسی به پزشک متخصص، پرستار، و داروی مناسب از جمله نیازهای اولیه است که در بند نسوان بهوضوح نادیده گرفته میشود. زنان برای دریافت خدمات درمانی باید ساعتها منتظر بمانند. به زنان باردار، بیماران خاص و افراد دارای بیماریهای زنان بهدرستی رسیدگی نمیشود. در موارد بسیاری، زندانیان بدون تشخیص دقیق، بهطور روتین با داروهای اعصاب و خوابآور آرام نگه داشته میشوند، بهطوریکه برخی حتی ۲۴ ساعت متوالی در خواب هستند.
غذای زندان اغلب فاسد، بیکیفیت و فاقد ارزش غذایی است. زندانیان از کمبود شدید مواد مغذی رنج میبرند. مشکل گرفتگی و نشت فاضلاب نیز به تهدیدی جدی برای بهداشت تبدیل شده است. فاضلاب گاه به داخل بندها نشت میکند و محیط را برای زیستن نامناسب میسازد.
قطع ارتباط با خانواده، سرکوب عقیده و محرومیت از عدالت
زنان زندانی در زندان سپیدار اهواز با محدودیتهای شدید در برقراری تماس با خانواده مواجهاند. تماسها به دو بار در هفته و هر بار ۱۰ دقیقه محدود شده است، آن هم از طریق تنها دو خط تلفن برای تمام زندان. ملاقات حضوری نیز به ابزار تنبیه تبدیل شده است؛ به نحوی که در صورت کوچکترین اعتراض، زندانی از دیدار با عزیزان خود محروم میشود. این موضوع به ویژه برای مادران زندانی، تأثیرات ویرانگری بر سلامت روان دارد.
زندانیان تنها ۶ ساعت در روز اجازه حضور در فضای باز دارند. این در حالی است که بندها کوچک، خفه و بدون تهویه هستند. علاوه بر آن، زندانیان هر روز ساعت ۸ صبح مجبور به ادای احترام به پرچم و سرود ملی جمهوری اسلامی میشوند؛ اقدامی که بیشتر به شستوشوی مغزی و فشار ایدئولوژیک شباهت دارد.
بسیاری از زندانیان زن، ماهها و حتی سالها در وضعیت بلاتکلیف بهسر میبرند. عدم رسیدگی به موقع به پروندهها، تأخیر در صدور رأی و نبود دسترسی به وکیل، از جمله مشکلات جدی است که بر اضطراب، افسردگی و ناامیدی زندانیان میافزاید.
زنانی که به خاطر فعالیتهای مدنی، سیاسی یا عقیدتی بازداشت شدهاند، با محدودیتهای شدیدتری مواجهاند. آنها معمولاً به وکیل دسترسی ندارند، امکان تماس با رسانهها از آنها سلب شده و در معرض فشارهای روانی بیشتری قرار دارند. این برخورد، نشانه روشنی از سرکوب آزادی بیان در جمهوری اسلامی ایران است.
اعتراضهای زنان زندانی به شرایط اسفبار بند نسوان اغلب با خشونت پاسخ داده میشود. سلول انفرادی، قطع تماس و تهدید به مجازات بیشتر، ابزارهایی هستند که برای ساکت کردن صدای اعتراض زنان به کار میرود. این روشها عملاً زنان را از ابتداییترین حقوق خود محروم کردهاند.
بیسرپرستی مادران زندانی و رنج کودکان در زندان
زنان باردار و مادرانی که همراه با کودکانشان در زندان هستند، با محرومیتهای شدید مواجهاند. نبود مراقبتهای مامایی، عدم دسترسی به پوشاک و غذای کودک، و نبود امکانات آموزشی برای کودکان، زندگی را برای مادران و فرزندانشان غیرقابل تحمل کرده است. این کودکان در محیطی رشد میکنند که سرشار از آسیب روانی و اجتماعی است.
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴