خشونت در جامعه: ساختار، تداوم و بازتولید
جامعه معمولاً در سه سطح مورد بررسی قرار میگیرد: سطح کلان، سطح میانی و سطح خرد. این سه سطح با یکدیگر در تعاملاند و تأثیر متقابل آنها باعث تشدید پیامدهای منفی ناشی از خشونت میشود…/
****
دکتر شهلا اعزازی؛ عضو گروه مطالعات زنان؛ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔺در سطح خرد، که اغلب خشونت خانوادگی و بهویژه خشونت علیه زنان را شامل میشود، باید توجه داشت که حتی اگر تنها زن خانواده قربانی خشونت باشد، تأثیرات منفی آن متوجه کودکان ــ اعم از دختر و پسر ــ نیز خواهد بود. این خشونت نهتنها چرخهای از بازتولید خشونت را در جامعه شکل میدهد، بلکه بر سلامت روانی و عملکرد اجتماعی افراد نیز اثر میگذارد.
🔸قربانیان خشونت، بهویژه خشونت فیزیکی، ممکن است به بستری در بیمارستان نیاز پیدا کنند یا دچار آسیبهای جسمی و روانی شوند. این افراد در محیطهای کاری کارایی پایینتری دارند، بیشتر دچار پرخاشگری یا افسردگی میشوند، و گرایش به مصرف مواد مخدر، رفتارهای بزهکارانه و حتی خودکشی در میان آنان بیشتر است.
🔸از دیدگاه فمینیستی، خشونت خانوادگی صرفاً ناشی از روابط فردی زن و مرد نیست، بلکه بازتابی از ساختار مردسالارانهی جامعه است. در جوامعی که نهادهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حقوقی بر پایه بیاعتباری و استثمار زنان شکل گرفتهاند، خشونت علیه زنان به امری عادی و پذیرفتهشده تبدیل میشود.
🌪️در این ساختار، قدرت مردان بر زنان و کودکان امری طبیعی جلوه میکند و پرخاشگری و خشونت بهعنوان بخشی از مردانگی، و اطاعت و فرمانبرداری بهعنوان ویژگی زنانگی تلقی میشود. در چنین جامعهای، اعمال خشونت برای برقراری نظم هم در سطح کلان و هم در سطح خرد مشروع و مجاز شمرده میشود، و صاحبان قدرت نهتنها احساس گناه نمیکنند بلکه خود را محق نیز میدانند.
🔻در سطح میانی، که شامل فضاهایی چون محیط کار، مدرسه، دانشگاه، همسایگی، و عرصههای نیمهعمومی نظیر خیابان و پارک است، نیز اعمال خشونت نهادینه شده است. بهویژه خشونت علیه زنان در این فضاها اغلب پنهان و غیررسمی است، اما در برخی موارد با مجوز رسمی نیز همراه میشود. نمونه بارز آن، فشارهای دولتی درباره حجاب زنان است ــ از تحقیر و تهدید تا جریمههای سنگین، توقیف خودرو و حتی حبس. پرسش مهم اینجاست که چه نهادی حق انتخاب را از زنان سلب کرده و به دیگران واگذار کرده است؟
📌نمایش قتلهای “ناموسی” در عرصه عمومی، آزار جنسی در دانشگاهها توسط افراد صاحبقدرت، تبعیضهای اقتصادی در محیط کار، و اعمال محدودیتهای غیرمنطقی بر دانشآموزان دختر در مدارس، از دیگر نمونههای خشونت در این سطح است. در مدارس، بهویژه مدارس پسرانه، تنبیهات بدنی گاه به آسیبهای شدید جسمی منجر میشود. همچنین، نمایش اعدام، اخبار قطع اعضای بدن، مسمومیتهای زنجیرهای در مدارس دخترانه همگی نمونههایی از خشونت ساختاریاند که پیامدهای آن به سطح عمومی جامعه نیز سرایت کردهاند.
🔻در چنین فضایی، سطح کلان جامعه نیز نقش کلیدی در بازتولید خشونت دارد. در ایران، ساختار قانونی بهوضوح زنان را شهروند درجه دو تلقی میکند. نابرابری در قوانین ارث، شهادت، و حقوق مدنی، همراه با نیاز زنان به اخذ اجازه برای کار، تحصیل، سفر، یا حتی انتخاب پوشش، همگی نشاندهندهی فرودستی نهادیشدهی زنان هستند. این نابرابریها با تبلیغات دولتی نیز تقویت میشوند؛ تبلیغاتی که تصویری آرمانی از زنی مطیع، وابسته، احساساتی و بیقدرت ارائه میدهند.
⚫️در این میان، خشونت در جامعه نهفقط ابزار کنترل، بلکه سازوکاری برای حفظ برتری مردان است. حتی مردانی که خود مستقیماً خشونت نمیورزند یا با مردسالاری مخالفاند، در عمل از این ساختار بهرهمند میشوند. قدرت نه فقط در سطح کلان، بلکه در روابط روزمره نیز به افرادی که در موقعیت فرادستیاند اجازه اعمال خشونت برای حفظ این موقعیت را میدهد. از شوهر خانواده گرفته تا معلم و ناظم مدرسه، ساختار قدرت به شکلی است که اعمال خشونت علیه زنان و کودکان بدون مجازات میماند و یا در بهترین شکل مجازاتی ناچیز به ان تعلق می گیرد.
♨️در نهایت، خشونت ابزاریاست برای هماهنگسازی افراد با خواست ساختار مردسالار؛ ساختاری که زنان را نیازمند محافظت مردان و مردان را ناظران و کنترلکنندگان میبیند. این خشونت، چه در خانه و چه در خیابان، تجلی نابرابریای است که جامعه برای حفظ آن، مشروعیت تولید میکند.
کانال علمی مطالعات زنان
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴